درباره کتاب یادداشت های زیرزمینی
کتاب یادداشت های زیرزمینی، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1864 وارد بازار نشر شد. تحول برانگیزترین رمان داستایفسکی، مرز میان داستان در قرن نوزدهم و بیستم، و شیوه ی نگرش به خود در هر یک از این دو سده را تعیین می کند. راوی بی نام و نشان این داستان که یکی از جالب توجه ترین شخصیت ها در ادبیات است، قبلا شغلی دولتی داشته اما اکنون از زندگی عادی فاصله گرفته و زیستی زیرزمینی را برای خود برگزیده است. او با فاصله گرفتن از جامعه و روند معمولی زندگی انسان ها، داستانی پراحساس، گزنده و خودمتناقض را روایت می کند که هجومی همه جانبه به آرمان گرایی های اجتماعی، و گواهی بر سرشت اساسا غیرمنطقی انسان است. کتاب یادداشت های زیرزمینی، بدون تردید یکی از برترین آثار استاد بزرگ ادبیات، فئودور داستایفسکی است.
خلاصه کتاب یادداشت های زیر زمینی
بخش نخست کتاب یادداشت های زیرزمینی دارای یازده قسمت است. راوی زمانی که شروع به نوشتن داستان می کند چهل ساله است. او کتابش را در کنجی از زیرزمین که می توان آن را نماد تنهایی و انزوا دانست می نویسد. او از آگاهی نسبتا زیادی نسبت به دیگر افراد جامعه برخوردار است و در برابر جهل و فلاکت مردم طفیانی بیهوده را آغاز کرده است. راوی از همه چیز شکایت دارد و در برابر رفتارهای انسانی و آروغ های روشن فکری گله می کند.نویسنده از رنج و درد سخن می گوید. درد و رنجی که برآمده از آگاهی و دانش بسیار است. داستان با این جمله شروع می شود “من آدم مریضی هستم …” راوی خود را کینه تور و بدجنس می خواند. از درد جسمانی اش می گوید اما اعتقادی به دکتر ندارد. درواقع راوی با توصیف خود در قسمت نخست کتاب به جامعه ای اشاره می کند که هر اندازه میزان سواد و علمش بسیار باشد باز از رفتار و فکر خرافی گرایانه خود دست برنمی دارد. همگام نشدن با دیگر افراد به دلیل آگاهی بسیار راوی، نوعی خشم را در او به وجود آورده است تا مدام افراد و وضع اجتماع را به سخره بگیرد.در بخش دوم کتاب، راوی خاطرات زندگی اش را بازگو می کند. مانند افسری که او را نادیده گرفته بود و یا خاطره ای که از همکلاسی قدیمی اش تعریف می کند. در این بخش هم راوی از خشم ها، دردها، رنج ها و تحقیرهای گذشته که هنوز به دوش می کشد می گوید.در این داستان فئودور داستایوفسکی قهرمانی داستانی را خلق نکرده است. شخصیتی خاص، ناتوان و مملو از تناقض، فردی منزوی در اجتماع. راوی با روایت پیچیدگی های روان شناختی خود به طور ناخودآگاهانه به درون خود سفر می کند تا خود را دوباره بیابد. فئودور داستایوفسکی مردی را به تصویر می کشد که به دنبال انکار همه چیز است. مردی که تعلقی به چیزی ندارد و به پوچی آگاهانه رسیده است. مردی که به سرعت در امید اوج می گیرد و به همان سرعت هم زمین می خورد. میان جبر و اراده سردرگم است. درواقع در میان زیرزمینی پست که در شهری شلوغ و پر از تجمل واقع شده است.
ویژگی های کتاب یادداشت های زیرزمینی
- فئودور داستایفسکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات روسیه
-
فیلمی بر اساس این کتاب در سال 1995 ساخته شده است.
درباره نویسنده کتاب یادداشت های زیر زمینی
فیودور میخایلاویچ داستایِفسکی (زادهٔ ۱۱ نوامبر (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر) ۱۸۲۱ – درگذشتهٔ ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم: ۲۹ ژانویه) ۱۸۸۱) نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است.بسیاری او را بزرگترین نویسنده روان شناختی جهان به حساب می آورند.رمان یادداشت های زیرزمینی او اولین نوشته ادبی اگزیستانسیالیسم جهان است.سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشته های داستایفسکی ارائه کرده اند.فیودار میخایلاویچ فرزند دوم خانواده داستایِفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد.
درباره مترجم کتاب یادداشت های زیرزمینی
حمیدرضا آتش برآب (متولد مرداد ۱۳۵۶ در اهواز) مترجم ایرانی و پژوهشگر زبان و ادبیات روسی است. او دانش آموخته دانشگاه دولتی مسکو است.
قسمتی از کتاب یادداشت های زیرزمینی
آدم های مستقل و کارامد برای این فعال به نظر می رسند که به واقع احمق هستند و ذهن محدودی دارند. چه طور بگویم؟ آهان! آنها بخاطر عقل محدود، دم دستی ترین دلایل را که ممکن است دلایل درجه دوم و سوم باشد، به جای دلایل اصلی می گیرند. به این ترتیب خیلی زودتر و آسان تر از بقیه قانع می شوند و سریع فکر می کنند اساس کار را یافته اند و به ریشه ی مساله رسیده اند. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۶۰)
آدمیزاد انتقام می گیرد، چون عدالت را در این می بیند. پس دلیل اولیه و اصلی را پیدا کرده، اساس کار را یافته و آن همان عدالت است. در نتجیه از همه جهت خیالش راحت می شود و با آرامش انتقامش را می گیرد و موفق هم هست، چون باور دارد کاری شرافتمندانه و عادلانه می کند. من اما اینجا نه عدالتی می بینم، و نه در این کار، نیکی و خیری می یابم. و به تبع آن، تنها از روی خباثت است که دست به انتقام می زنم. تنها خباثت می تواند همه تردیدم را از بین ببرد و بر همه چیز غلبه کند. همین طور است، تنها خباثت می تواند در کنار دلیل اصلی بنشیند و ترکیب کاملا موفقی به دست بدهد و آن دلیل اصلی را تکمیل کند، چرا که خباثت خودِ دلیل نیست. اما چه کنم که خباثت هم ندارم. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۶۱)
بهترین تعریف آدمیزاد این است: موجودی دوپا و نانجیب. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۸۳)
چه انتظاری می توان از انسان داشت؟ این موجودی که چنین خصایص غریبی دارد؟ همه مواهب و نعمتهای زمینی را به پایش بریزید، تا خرخره در سعادت غرقش کنید، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فرو کنید و به دهانش بگذارید، چنان از پول بی نیازش کنید که دیگر جز خوردن و خوابیدن و تلاش برای ادامه تاریخ پر افتخار بشری کاری نداشته باشد، همین آدم اما از روی حق ناشناسی و فقط برای آزار و اذیت به شما صدمه می زند و خصومت می ورزد. همین آدم حتی همه آنچه را به او داده اید به خطر میاندازد و عمدا بدترین و بیهوده ترین هوس را دنبال می کند، بدترین دیوانه بازی و ضرر مالی را به بار می آورد، آن هم تنها برای اینکه وضعیت مرفه و راحت و معقولش را قربانی فانتزی ها و خیالپردازی های خویش کند. دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست ترین حماقت را می خواهد، فقط و فقط برای اینکه به خودش ثابت کند – نکته ضروری و لازمش همین است – آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خد آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده تقویم و قوانین خواسته ای داشته باشد. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۸۵)
به نظر من دانش و آگاهی بزرگترین بدبختی بشر است، اما خوب می دانم که بشر آن را دوست دارد و با هیچ سرگرمی و رضایتمندی دیگری عوضش نمی کند. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۹۱)
می دانی لیزا، البته از خودم دارم حرف می زنم! اگر از بچگی خانواده ای داشتم، آن وقت اینی نبودم که الان داری می بینی. بیشتر وقتها به این فکر می افتم. آخر خانواده هرقدر هم که بد باشد باز هم پدر و مادرند، غریبه که نیستند و دشمن آدم نمی شوند. گیرم سالی، ماهی هم فقط یک بار عشقشان را ابراز کنند. در هر حال می دانی آنجا توی خانه ی خودت هستی. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۱۹۱)
از دست عادت کار زیادی بر می آید! خدا می داند که عادت چه ها با آدمی می کند. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۲۰۰)
در عمل می دانی دلم واقعا چه می خواهد؟ این که تو و امثال تو به درک واصل شوید! من آرامش می خواهم. بله، حاضرم کل دنیا را به یک پول سیاه بدهم تا راحتم بگذارند و آرامشم حفظ شود. مثلا اگر قرار باشد دنیا خداب شود، ولی من چایم را بخورم، می گویم به درک! بگذار خراب شود، در عوض همیشه بتوانم با آرامش چایم را بخورم. (کتاب یادداشت های زیرزمینی – صفحه ۲۳۷)
اقتباس های سینمایی از کتاب صوتی یادداشت های زیرزمین و شب های روشن
- فیلم سینمایی شب های روشن به کارگردانی فرزاد موتمن (1381)
- فیلمی روسی به نام شب های سفید ساخته ایوان پیرایف (1959)
- فیلمی ایتالیایی به نام شب های روشن ساخته لوکینو ویسکونتی (1957)
- فیلمی فرانسوی به نام چهار شب یک رویابین از رابرت برسون (1971)
- فیلمی آمریکایی به نام شب های سفید به کارگردانی آلن سیلور (2005)
کتاب صوتی یادداشت های زیرزمین و شب های روشن به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
اگر به ادبیات روسیه علاقه دارید و از شنیدن داستان های کلاسیک لذت می برید، این کتاب برای شما مناسب است.
شناسنامه کتاب یادداشت های زیرزمینی
- نویسنده: فیودار داستایفسکی
- ترجمه: حمیدرضا آتش برآب
- انتشارات: علمی و فرهنگی
- تعداد صفحات کتاب: ۵۶۶
- نسخه الکترونیکی: دارد
- نسخه صوتی: دارد
شناسنامه کتاب صوتی یادداشت های زیرزمینی و شب های روشن
- نویسنده: فئودور داستایوفسکی
- مترجم: پرویز شهدی
- گوینده: آرمان سلطان زاده
- ناشر صوتی: آوانامه
- ناشر: نشر به سخن