مهمترین ویژگی های والدین سمی و نحوه برخورد با آنها
والدین سمی
این اصطلاح را می توان در مواقع بسیاری به کار برد اما به طور کلی والدینی که خواسته یا ناخواسته سبک های تربیتی غلطی را انتخاب می کنند، به شدت از خودراضی یا دارای اختلالات روانی هستند، والدین سوء استفاده گر، نابالغ (از نظر احساسی) و به شکل های مختلفی به فرزندان خود آسیب می رسانند والدین سمی هستند. افرادی که توسط این والدین بزرگ می شوند معمولا در برقراری ارتباط صمیمانه، سلامت روان و بیان احساسات و... دچار مشکل می شوند و در هر مرحله از رشد چالش های متفاوتی را تجربه می کنند. اگرچه اکثر والدین سعی می کنند پدر و مادر خوبی برای فرزندان خود باشند اما در بسیاری از مواقع این والدین ناخواسته و با طرز تفکری اشتباه به فرزندان خود آسیب می رسانند. البته خبر خوب این است که با شناخت ویژگی ها و اثرات والدین سمی می توان راه هایی برای مقابله با مشکلات پیش آمده پیدا کرد.
خصوصیات والدین سمی
- والدین سمی خود مدار هستند و گنجایش کمی برای همدلی دارند: آنها همیشه نیازهای خود را در اولویت قرار می دهند و احساسات و نیازهای دیگران را در نظر نمی گیرند. آنها به این فکر نمی کنند که رفتارشان چه اثری بر دیگران دارد و به سختی می توانند احساسات دیگران را درک کنند.
- بی ادب هستند: آنها نمی توانند حتی ذره ای به شما احترام بگذارند و با ادب و مهربانی رفتار کنند.
- ازنظر احساسی واکنش پذیر هستند: والدین سمی اغلب نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. آنها غیرقابل پیش بینی هستند و همه چیز را بیش از اندازه بزرگ می کنند.
- کنترل گر هستند: آنها می خواهند به شما بگویند چه کاری باید انجام دهید و چه زمانی و چگونه باید آن را انجام دهید.
- خشمگین هستند: آنها خشن و پرخاشگر هستند یاپرخاشگری منفعل دارند و شما را با گوشه وکنایه های زیرلب، عمدی فراموش کردن مسائل یا با قهرکردن آزار می دهند.
- ایرادگیر هستند: هر کاری که می کنید، پدر یا مادر سمی هرگز از شما راضی نمی شوند. آنها در همه چیز عیب و ایرادی پیدا می کنند.
- حیله گر هستند: با تغییردادن واقعیت سعی می کنند خودشان را خوب جلوه بدهند. آنها از احساس گناه، انکار و ناچیزشمردن برای رسیدن به خواسته هایشان استفاده می کنند.
- سرزنش گر هستند: آنها مسئولیت رفتار و نقش خود را در ناکارآمدی خانواده نمی پذیرند و همه تقصیرها را به گردن شما می اندازند.
- پرتوقع هستند: آنها از شما انتظار دارند تا همه کارهایتان را کنار بگذارید و فقط به نیازهای آنها رسیدگی کنید. توجهی به شما، برنامه ریزی ها و نیازهایتان ندارند؛ فقط خودشان اهمیت دارند و شما باید هر کاری از دستتان برمی آید، برای نجات آنها انجام دهید.
- مایه آبروریزی هستند: رفتار ناشایستی دارند؛ برای نمونه لطیفه های نامناسب تعریف می کنند، وارد مشاجره های فیزیکی می شوند و شوخی های ناشایست می کنند و درکل طوری رفتار می کنند که خجالت می کشید آنها را به عنوان والدین تان معرفی کنید.
- بی رحم هستند: والدین سمی کارهایی می کنند و چیزهایی می گویند که به شدت بی رحمانه اند. آنها شما را مسخره می کنند، شما را با اسامی ناشایست صدا می کنند، نقطه ضعف های شما را خاطرنشان می کنند و عمدا موضوعاتی را پیش می کشند که به آنها حساس هستید.
- حریم را رعایت نمی کنند: آنها در مسائل شخصی شما دخالت می کنند و نمی پذیرند که شما فردی بالغ و کاملا مستقل هستید. آنها می خواهند مسائل شخصی زندگی شما را بدانند، به حریم خصوصی تان احترام نمی گذارند، ایمیل هایتان را باز می کنند.
انواع والدین سمی
والدین سمی انواع مختلفی دارند. عجیب است که فارغ از نوع آنها، کودکان این خانواده ها علائم مشابهی را از خود نشان می دهند. برای مثال این دسته از کودکان عزت نفس پائینی دارند و اغلب به رفتارهای خودتخریبی روی می آورند؛ در حالت دیگر تقریبا همه این کودکان احساس می کنند که بی ارزش و بی کفایت بوده، و شایسته دوست داشتن نیستند.
والدین خداگونه
آنها در نظر کودکان شان کامل و بی نقص هستند، پس ضرورتی نمی بینند که با فرزندانشان مهربان باشند یا عادلانه رفتار کنند. فرزندان این دسته از والدین، دو باور کلی نسبت به پدر و مادرشان دارند. باور اول: «من بد هستم و پدر و مادر من خوب هستند؛» و باور دوم: «من ضعیف هستم و آنها قوی.»
این باورها مانع رویارویی شما با این حقیقت می شود که رفتارهای والدین تان آزاردهنده است. انگار این مسئله سازوکار دفاعی ذهن شماست که باعث می شود رفتارهای نامناسب والدین تان را فراموش کنید. در این روش تظاهر می کنید که برخی رفتارهای منفی آنها هرگز اتفاق نیفتاده اند، ولی در موقعیت هایی دیگر، تلاش می کنید تا با ارائه دلایل منطقی برای رفتارهای بد والدین تان، احساس درد و ناراحتی خود را از بین ببرید.
والدین بی توجه
مسئولیت های مهم در تربیت اصولی فرزندان شامل تأمین نیازهای فیزیکی و احساسی فرزندان و ارائه راهنماییهای اخلاقی برای رشد شخصیت آنها است. والدین بی توجه نه تنها قادر به تأمین نیازهای فرزندان شان نیستند، بلکه در بسیاری از موارد، از فرزندان خود انتظار دارند که نیازهای آنها را نیز تأمین کنند.
والدین کنترل گر
کودکانی که بیش از حد کنترل می شوند اغلب احساس ناتوانی و بی کفایتی کرده و هراسان هستند. بسیاری از آنها حتی در دوران بزرگسالی هم نیاز دارند از پدر و مادر خود راهنمایی بگیرند. در نتیجه، والدین آنها همچنان افکارشان را کنترل کرده و بر زندگی آنها تسلط دارند.
این نوع والدين معمولأ تسلط خود را پشت نگرانی شان پنهان می کنند. اگر فرزند بزرگسال آنها تلاش کند تا کمی بیشتر در زندگی خودش استقلال داشته باشد، تاوان آن را با احساس گناهکاری و بی وفایی نسبت به پدر و مادرش خواهد پرداخت. همچنین، بسیاری از آنها از پول به عنوان ابزاری استفاده می کنند تا همچنان فرزندان خود را وابسته نگه دارند.
همچنین عده ای دیگر از ابزار قوی تر و دقیق تری به نام دستکاری روان شناختی استفاده می کنند. آنها، بدون آن که خواسته های خود را به طور مستقیم بیان کنند، با توسل به روش های فریبکارانه و نادرست سعی می کنند دیدگاه و رفتار فرزندان خود را تغییر دهند.
برای مثال، مادری که احساس تنهایی می کند و دوست دارد وقت بیشتری را با دخترش بگذراند، فرزند متاهلش را قانع می کند که به انداره کافی غذا نمیخورد و ضعیف شده است، با این بهانه، او میتواند هر روز برای درست کردن یا بردن غذا، به خانه او برود.
واکنش افراد در برابر کنترل شدید والدین سمی به دو صورت است: تسلیم یا طغیان. به عنوان مثال، در مسئله ای مانند ازدواج، بچه های خانواده های کنترلگر یا کاملأ از خواسته های پدر و مادر خود پیروی می کنند، یا برای پایان دادن به دخالت آنها، به طور کلی قید ازدواج را می زنند. متأسفانه، هر دوی این واکنش ها به این معنی است که آنها هنوز هم تحت کنترل پدر و مادرشان هستند.
والدين الكلی
این افراد نقش یک «خانواده طبیعی» را بازی می کنند و از فرزندان خود انتظار دارند که هرگز درباره این مشکل خانوادگی با کسی صحبت نکنند. این موضوع موجب می شود که کودکان در این خانواده ها همواره با این وحشت زندگی کنند که نکند ناخواسته این راز خانوادگی را فاش کرده و به خانواده خود خیانت کنند. والدین الکلی توجه کمی به نیازهای اساسی فرزندان خود دارند. آنها با رفتارهای رقت انگیز و غیرمنطقی خود، فرزندانشان را از حقوق طبیعی شان محروم می کنند.
تقریبا در همه خانواده های دارای والدین سمی، کودکان در بزرگسالی نقش پدر یا مادر خود را بازی می کنند.بسیاری از فرزندان والدين الكلى تحمل بالایی در پذیرش چیزهای ناخوشایند دارند. آنها بیشتر با افراد الكلى ازدواج می کنند و یا برخی از آنها خودشان هم به نوشیدنی های الکی معتاد می شوند.
این اتفاق ناشی از یک پدیده روان شناختی به نام اجبار تکرار است، در این موقعیت، افراد تمایل دارند که الگوهای احساسی آشنا را تکرار کنند و اهمیتی به دردناک بودن تکرار آن الگوها نمی دهند. آنها چالش های قدیمی را تکرار می کنند چون امیدوارند در نهایت در این نبرد پیروز شوند و وضعیت خود را تغییر دهند.
والدین آزار جسمی
موضوع بعدی والدین سمی در مورد آزار جسمی است. والدین سمی ممکن است ضربه های جسمی و روحی زیادی به کودکان خود وارد کنند والدینی که به آزار زبانی عادت دارند روحیه کودکان خود را با توهین های مستقیم یا صحبت های کنایه آمیز تضعیف می کنند.
از طرف دیگر، برخی از والدین نمی توانند خشم شان را کنترل کنند و به کودکان خود آزار جسمی نیز میرسانند.
آزار زبانی و آزار جسمی به یک اندازه آسیب زا هستند. آزار جسمی زخم های بیرونی برجای گذاشته و آزار زبانی به روان فرد آسیب می رساند. آزارگران زبانی دو سبک متفاوت دارند. آنهایی که با نسبت دادن واژه هایی تحقیرآمیز مانند احمق، بی لیاقت، یا بدقیافه، به طور مستقیم به کودکان شان حمله می کنند؛ و آنهایی که آزارهای زبانی را پشت شوخ طبعی خود پنهان می کنند.
اگر فرزند آنها مثلا از این که او را به دلقک تشبیه کرده اند ناراحت بشود، او را به جدی بودن متهم می کنند. گرچه شوخی های مثبت یکی از با ارزش ترین ابزارهای ما برای تقویت پیوندهای خانوادگی است، اما شوخی های تحقیرآمیز می تواند به شدت به بنیان خانواده آسیب برساند.
تکرار شوخی هایی در مورد چهره، اندام یا طرز لباس پوشیدن یا صحبت کردن یک کودک به تدریج عزت نفس او را تضعیف می کند. ‘کودکان گفته های پدر و مادر خود را باور کرده و به خاطر می سپارند. اینکه والدین بارها و بارها با کودک آسیب پذیر خود شوخی کنند بسیار مخرب و نمونه یک رفتار سادیستیک یا دیگرآزارانه است.
از دیگر انگیزه های متداول برای حمله زبانی والدین، انتظارات غیرممکن آنهاست. بدین معنا که آنها انتظار یک فرزند کامل دارند. بسیاری از والدین بدزبان افراد موفقی هستند، اما بیشتر اوقات خانه آنها به محل تخيله فشارهای کاری تبدیل می شود.
به نظر میرسد که پدر و مادرهای کمال گرا با این توهم زندگی می کنند که اگر کودکان خود را مجبور کنند که کامل باشند، یک خانواده کامل خواهند داشت، فرزندان بزرگسال چنین والدینی معمولا یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا بی امان تلاش می کنند تا محبت و تأیید پدر و مادر خود را به دست بیاورند، یا این که در برابر خواسته های نامعقول آنها ایستادگی کرده تا جایی که همیشه به طرز عجیبی از موفق شدن واهمه دارند.
طرز برخورد صحیح با والدین سمی
برخی فرزندان برای رهایی از قوانین و رفتارهای والدینشان سعی در تغییر شرایط دارند. اما این کار نه تنها موجب آشفتگی وضعیت می شود، بلکه والدین نسبت به اعمال تغییرات از خود مقاومت نشان می دهند. بنابراین این روش نمی تواند کارآمد باشد. در برخورد با این والدین نباید به دنبال راضی نگه داشتن آن ها بود. طبیعی است که هر فرزندی بخواهد توسط والدینش تأیید شود. اما خوشحال کردن پدر و مادران کنترل کننده بسیار سخت و حتی غیرممکن است. هر فرد زندگی شخصی خود را دارد و نباید نسبت به عقاید و افکارش احساس شرمندگی داشته باشند. هر انسانی باید برای زندگی اش چارچوب تعیین کرده و دسترسی دیگران را محدود کند. در صورتی که در نزدیکی شما والدین سمی زندگی می کنند، آن ها را آگاه کنید و از عواقب رفتارهای سمی برای آن ها بگویید. یک مشاور خانواده می تواند بهترین منجی در این زمینه باشد. همراهی مشاور خانواده را جدی بگیرید.
چند نکته برای فرزندان آسیب دیده از والدین سمی
در اکثر مواقع اصلاح رابطه با شما، رفتار و احساساتان آغاز می شود. ما می توانیم راهی را به دیگران هم نشان دهیم اما ممکن است در بسیاری از مواقع به تنهایی در آن گام برداریم. شما باید روی خودتان کار کنید و این بدین معنی نیست که در نتیجه قادر به تغییر والدین خود خواهید بود؛ اما شما می توانید تغییر کنید، راهی برای بخشیدن و گذشتن پیدا کنید و به سمت آینده گام بردارید.
همچنین توجه کنید که اگر والدین سمی دارید شما مقصر نیستید و نباید خودتان را سرزنش کنید. این موضوع را درک کنید که ممکن است والدین تان مشکلاتی داشته باشند و هرگز تغییر نکنند؛ اما با پذیرش این نکته باعث می شود بیخیال تغییر دادن آنها شوید. البته احتمالا احساس ناراحتی از نداشتن یک رابطه مناسب با والدین ایجاد شود اما در نهایت یاد می گیرید که چگونه با این مشکل هم کنار بیاید و به آرامش برسید. بدین منظور می توانید:
از والدین سمی دور شوید
منظور از این جمله این نیست که فاصله فیزیکی ایجاد کنید یا همین امروز به فکر گرفتن خانه و مستقل شدن بیوفتید. بلکه با ایجاد فاصله احساسی خود را در مسائل درگیر نکرده و مسئولیت نیازها، خواسته ها و احساسات آنها را به دوش نکشید.
والدین سمی می توانند با دست گذاشتن روی نقطه ضعف ها به راحتی شما را تحریک کنند اما اگر از لحاظ احساسی از آنها دور شوید دیگر نیازی به واکنش نشان دادن ندارید.
با قاطعیت حد و مرز تعیین کنید
یکی از دشواری های زندگی با والدین سمی عدم احترام به حریم ها می باشد. ممکن است مشکلات بسیاری از جمله سرک کشیدن در وسایل شخصی، قرض های مکرر و عدم پس دادن، دخالت در امور مختلف و… روبرو باشید اما در هر صورت باید قوانین جدیدی وضع کنید و به آنها پایبند باشید. گاهی شرح دادن شفاهی این مسائل برای والدین دشوار است و فهماندن این موضوعات تنها در عمل ممکن خواهد بود؛ همچنین ممکن است در مواقعی تنها راه حل ایجاد فاصله فیزیکی و جدا شدن از آنها باشد.
– همچنین بهتر است این نکات هم مد نظر داشته باشید:
- حال خوب شما ارتباطی با تغییر پدر و مادرتان ندارد.
- جدایی فیزیکی راه حل اصلی این مشکل نیست و به عنوان اقدامی مکمل مورد استفاده قرار می گیرد.
- شما همانند والدین خود نیستید.
- اتهام ها و حرف های نا به جای آنها اهمیتی ندارد.
- مجبور نیستید عاشق پدر و مادر خود باشید، متضاد عشق بی تفاوتی است. بهتر است احساساتی همچون خشم و نفرت را از خود دور کنید.
سخن آخر
اگر روابط شما و فرزندتان آن طور که دوست دارید پیش نمی رود و دائما دچار تعارض ها و اختلافات مختلف می شوید، این فرض را در نظر بگیرید که شاید در سبک های تربیتی خود دچار اشکالاتی می باشید و ممکن است با اصلاح آن ها بتوانید رضایت بیشتری را تجربه کنید. مراجعه به یک روانشناس خانواده به شما کمک می کند تا بتوانید به شناخت بیشتری در این زمینه برسید و بتوانید روابط خود را از نو بسازید. هرچه زودتر برای دریافت مشاوره اقدام کنید بیشتر می توانید از آسیب های روانی جدی در آینده پیشگیری کنید.
2 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش