حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به منظور شرکت در نشست وزرای خارجه جنبش عدم تعهد شب گذشته در رأس هیأتی سیاسی وارد باکو پایتخت جمهوری آذربایجان شد، پیش از ظهر امروز (چهارشنبه) 14 تیر ماه در حاشیه این نشست با الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار جیحون بایراموف وزیر خارجه جمهوری آذربایجان، رضا نجفی معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه، علیرضا حقیقیان دستیار وزیر و مدیرکل اوراسیای وزارت خارجه، سید عباس موسوی سفیر ایران در باکو، محمدصادق فضلی مشاور وزیر و مدیرکل وزارتی و عبدالله نکونام قدیری معاون سخنگو و مدیرکل دیپلماسی رسانهای وزارت امور خارجه نیز حضور داشتند. این دیدار در شرایطی انجام گرفته است که طی ماه های اخیر، تنش میان تهران و باکو بر سر مسائل مختلف شدت گرفته بود و روابط دیپلماتیک در پائین ترین سطح پیگیری می شد. ساعدنیوز در گفتگویی اختصاصی با دکتر سهراب انعامی علمداری کارشناس مسائل راهبردی آخرین تحولات در روابط بین تهران و باکو را مورد بررسی قرار داده است:
ساعدنیوز: تحولات اخیر در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان خصوصاً بعد از حادثه تیراندازی در سفارت این کشور در تهران به نظر حضرتعالی چه سمت و سویی را طی می کند و چه پرونده هایی بر تنش موجود میان دو کشور دامن می زند؟
دکتر سهراب انعامی علمداری: حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در صبح 7 بهمن 1401 را عموماً می توان نماد و نشانه ای از یک بحران و تنش فزاینده در روابط تهران- باکو دانست؛ اساساً بحرانی که ماه ها پیش از این و همزمان پس از پایان جنگ دوم قره باغ آغاز شده بود و با موضوع کریدور موسوم به زنگزور روند افزایشی به خود گرفته بود. ادراک راهبردی تهران -باکو در موضوع کریدور زنگزور حاکی از یک شکاف و اختلاف عمیق میان دو طرف است چراکه جمهوری آذربایجان این کریدور را برای منافع ملی خود یک الزام و ضرورت راهبردی- ژئوپلیتیکی می داند و در دیگر سو، ایران تغییرات ژئوپلیتیکی احتمالی بعدی در شمالغرب کشور را یک فرایند ژئواستراتژیکی تحلیل می کند. در این قالب، طبیعی بود که تنش های گفتاری و حتی مرزی تشدید و افزایشی شود.
چالش بعدی میان دو کشور، ائتلاف سازی گسترده جمهوری آذربایجان با ترکیه و به ویژه اسرائیل بود که باعث شده تا باکو نقشی واسط برای تل آویو در ایجاد موازنه تهدید علیه ایران ایجاد کند. چنین روندی برای ایران عیرقابل پذیرش خواهد بود. بر این مبنا، آرام ارام رویکرد امنیتی بر نگرش سیاسی در روابط فی مابین غلبه پیدا کرده و همزمان با حادثه تیراندازی در سفارت جمهوری آذربایجان این تنش ها به اوج خود رسید.
ساعدنیوز: با توجه به تأکید آذربایجان بر احداث کریدور زنگزور و اتحاد استراتژیک و ژئوپلتیک ترکیه با آذربایجان در قفقاز جنوبی، و نیز حمایت آمریکا از مذاکرات صلح میان باکو و ایروان، چه ابتکار عملی به نظر حضرتعالی از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان می تواند منافع ایران را در منطقه تأمین کند؟
دکتر سهراب انعامی علمداری: ببینید، صلح در قفقاز جنوبی یک الزام راهبردی برای همه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای است. منافع منطقه ای ایجاب می کند که یک توافق چندجانبه و چند وجهی با حضور تمامی بازیگران از جمله جمهوری اسلامی ایران، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا انجام گیرد.
اما به نظر می رسد که جمهوری اذربایجان با پیروزی در جنگ دوم و برهم خوردن توازن قدرت در این منطقه نگاه برد- برد برای دستیابی به یک توافق جامع را کنار گذاشته و خواهان یک فرایند جدید در موازنه منطقه ای است که چنین دیدگاهی اساساَ فرایند دستیابی به صلح را به کمترین میزان می رساند. باکو تلاش دارد تا از طریق یک روند ائتلاف سازی چند وجهی همزمان چند اقدام راهبردی را انجام دهد؛ نخست، از طریق کریدور زنگزور به نخجوان و ترکیه متصل شود، دوم ائتلاف راهبردی خود را با اسرائیل تداوم بخشد، سوم، جمهوری آذربایجان را تبدیل به هاب ترانزیتی و انرژی آسیای مرکزی-خزر-قفقاز- اروپا تبدیل کند. در این چارچوب، این جمهوری کوچک منطقه قفقاز جنوبی دیگر یک کشور عادی منطقه ای نخواهد بود.
درچنین شرایطی، رفتار و الگوی منطقه ای و سیاست خارجی ایران برای پیگیری منافع ملی از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. به نظر می رسد که سیاست خارجی ایران از همان آغاز جنگ دوم قره باغ و سپس برتری جمهوری آذربایجان یک رویکرد واکنشی بود و در قالب یک راهبرد با سناریوها و پلن های مختلف تعریف نگردید و چنین وضعیتی باعث شد تا ایران نتواند کنش راهبردی متناسب با روندهای جدید را انجام دهد. اما اکنون زمان یک اقدام عملگرایانه از سوی جمهوری اسلامی ایران است و این اقدام عملگرایانه باید در چارچوب پلن های عملیاتی و اجرایی به طرف آذری ارایه شود. به نظرم پلن ها باید در قالب و چارچوب مناسبات سیاسی- امنیتی و اقتصادی تعریف گردد.
ساعدنیوز: دیدار امروز آقای امیرعبداللهیان با آقای علیف بعد از چندین ماه تنش و مواضع تند اخیر مقامات آذربایجان در پی سفر رئیس جمهور اسرائیل به این کشور، به چه معنا می تواند باشد؟ آیا ایران امتیازاتی به طرف آذری داده است که دیدار در سطح ریاست جمهوری و نه در سطح وزیر خارجه انجام شده است یا ایران می خواهد بخشی از روند تحولات در قفقاز جنوبی همنوا با بازیگر بزرگ منطقه یعنی روسیه باشد؟
دکتر سهراب انعامی علمداری: دیدار امروز حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه با الهام علی یف رئیس جمهوری آذربایجان را می توان نشانه ای از رویکرد مثبت دو طرف برای کنترل و کاهش تنش ها میان دو طرف تحلیل کرد. رویکردی که با گفتگوهای تلفنی مداوم وزرای امور خارجه تهران- باکو به ویژه پس از تصاعد تنش از بهمن 1401 از شکل امنیتی به شکل سیاسی تبدیل شده بود و به نظر می رسد که این روند و دیدار وزیر امورخارجه و رئیس جمهوری آذربایجان نشانه هایی مثبت از تداوم این روند بوده است.
در سیاست خارجی ارایه هرگونه امتیازی معمولاً در چارجوب یک راهبرد و مبتنی بر شرایط برد- برد تعریف می شود و هرگونه امتیاز نیز باید در قالب مولفه های راهبردی-ژئوپلیتیکی، سیاسی- امنیتی و اقتصادی برآورد هزینه- فایده شود. خوب طبیعتاً در این چارچوب ایران قائل به ارایه امتیازاتی به طرف آذری خواهد بود. ولی به نظر می رسد که انتظارات راهبردی تهران از باکو و حتی ایروان و طرف های دیگر به ویژه روسیه مشخص است؛ نخست اینکه عبور هرگونه کریدوری نباید به انسداد مرزی-ترانزیتی و تغییرات ژئوپلیتیکی در محیط امنیتی ایران بیانجامد، دوم اینکه محیط امنیتی ایران نباید از طریق ائتلاف میان جمهوری آذربایجان و اسرائیل خطرپذیر یا اصطلاحاً ریسکی شود و سوم اینکه یک توافق صلح در قفقاز باید منافع ملی و به ویژه منافع اقتصادی ایران را تامین کند. در این قالب، جمهوری اسلامی ایران باید از یک بازیگر واکنشی در چنین توافقی باید به یک بازیگر کنشگر در معنای ایفاگر نقش فعال تبدیل شود.
و در پایان پیشنهادی که همواره به کارگزار سیاست خارجی درباره نوع نگاه به جمهوری آذربایجان مورد تاکید داشته ام دوباره تکرار می کنم که نوع نگاه ایران نیز به جمهوری اذربایجان باید یک شیفت راهبردی به خود ببیند نوع نگاه ایران باید از یک نگاه سیاسی به یک نگاه اقتصادی تغییر کند. در این معنا مناسبات اقتصادی باید به اولویت سیاست خارجی ایران در قبال جمهوری آذربایجان تبدیل شود چرا که هیات حاکمه کنونی این جمهوری قفقاز جنوبی به دلایل متعدد که توضیح آن در این مقال نمی گنجد تمایل چندانی به مناسبات گسترده تر و در حوزه های بیشتر با ایران ندارند.