به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،
مونا فرجاد که آخرین روزهای ابتلا به کرونا را سپری می کند، از فاجعه ای انسانی سخن می گوید که هر روز شاهدش هستیم؛ از دست دادن تعداد زیادی از هموطنان مان، شلوغی مصیبت بار بیمارستان ها، داروهایی کمیاب با قیمت هایی گزاف، کادر درمانی که به تنگ آمده و جامعه ای که تحت فشار روانی سنگینی است.
این بازیگر جوان توضیحات کوتاهی درباره بیماری خود و شرایط دارو و درمان همزمان با خیز پنجم کرونا بیان می کند.
* (درباره ابتلای خود به کرونا): دو دوز واکسن ایرانی زدم. ۱۶ روز بعد از تزریق دوم درگیر شدم. همه می دانیم واکسن، ایمنی کاملی ایجاد نمی کند و همچنان احتمال ابتلا به ویروس وجود دارد. فقط رنج بیماری بیماری را کاهش می دهد و جلوی مرگ را می گیرد ولی از ابتلا پیشگری نمی کند مگر اینکه دست کم هفتاد درصد جامعه واکسینه شده باشند.
* (درباره تزریق واکسن ایرانی): ترجیحم این نبود که واکسن ایرانی بزنم. طبیعتا دوست داشتم واکسن هایی را بزنم که به تایید سازمان بهداشت جهانی رسیده باشد ولی در اختیار نبود و تنها راهی که می توانستم واکسن بزنم، شرکت در فاز تحقیقاتی و مطالعاتی همین واکسن ایرانی بود و همین راه را انتخاب کردم. این مطلب به معنی بد بودن واکسن ایرانی نیست. تا جایی که می دانم در کشورمان سابقه خوبی در ساخت واکسن داریم. اما خب این واکسن هنوز به تایید سازمان بهداشت جهانی نرسیده است. به هر حال طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی مبنی بر این که هر واکسنی در اختیارتان است، حتما بزنید، من هم تصمیم گرفتم این واکسن را بزنم و امیدوارم واکسن ایرانی هم به تایید بهداشت جهانی برسد.
* (با ابراز تاسف از آمار بالای قربانیان کرونای دلتا): اگر پیش از این و قبل از ورود گونه دلتا، به واردات واکسن سرعت داده بودند و مثلا ۶ ماه پیش می توانستیم واکسن و پایگاه های واکسیناسیون بسیار بیشتری در اختیار داشته باشیم که مردم ناچار نشوند در صف های طولانی بایستند و اگر آن زمان که بحث ضرورت قرنطینه مطرح بود، این کار را جدی گرفته بودیم و به هر ضرب و زوری بود، قرنطینه واقعی به معنی بسته شدن ورودی و خروجی شهرها ایجاد می شد، شاید امروز همه گیری وحشتناک کرونای دلتا را تجربه نمی کردیم، شاهد این همه مرگ هم نبودیم، کادر درمان این گونه در سختی نبود و این همه فشار روانی در جامعه وجود نداشت.
* یک بار برای اسکن ریه به بیمارستانی تازه تاسیس و محلی رفتم اما شلوغی و ازدحام جمعیت در آن غیرقابل باور بود. این بیمارستان هنوز ناشناخته است و قبل تر که برای کارهای دیگری به آن مراجعه کرده بودم، خیلی خلوت بود ولی حالا شلوغی آن برایم غیرقابل باور بود. می خواستم آمپولی تزریق کنم ولی گفتند دست کم ۴۵ دقیقه معطلی داردکه تصمیم گرفتم به خانه بیایم و تزریقات را در خانه انجام بدهم.
* شلوغی بیمارستان ها مصیبت است و دارو هم به سختی پیدا می شود. یک اسپری نیاز داشتم که یکی از دوستان پزشکم توانست از داروخانه ای در کرج پیدا کند. برای پیدا کردن سرم به چندین و چند داروخانه مراجعه کرده بودند. چون خیلی از داورهای کرونا از طریق سرم تزریق می شود، وضعیت دارو و سرم فاجعه است، سخت پیدا می شود، آن هم با قیمت هایی عجیب و غریب؛ سرم چیست که پیدا نشود؟! خود من یک سرم را ۶۰ هزار تومان پیدا کردم ولی پیغام هایی در صفحه ام دارم که بعضی از مردم بابت یک سرم تا ۱۵۰ هزار تومان هم پرداخته اند.
* خوشبختانه ریه ام درگیر نشده بود، بنابراین به داروی رمدسیور نیاز پیدا نکردم ولی می دانم که این دارو اگر پیدا شود، بین ۲ تا ۱۵ میلیون خرید و فروش می شود که واقعا فاجعه است چون پای جان آدم ها در بین است. سئوال من این است که اگر کارگری که درآمد بالایی ندارد، در این وضعیت عزیزش بیمار شود، چه باید بکند؟! باید شاهد بال بال زدن و مرگ او باشد؟! این شرایط، فاجعه انسانی به معنای واقعی است که هر روز در حال وقوع است!
* مونا فرجاد در دوران کرونا تک گویی های نمایشی زنانه ای را بر اساس حروف الفبا در صفحه شخصی خودش اجرا می کند که مورد اقبال تماشاگران قرار گرفته است.
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش