چگونه می توان با غم و اندوه کنار آمد و زخم های عاطفی را التیام بخشید؟ اندوه و سوگواری برای از دست دادن یک عزیز، مصیبت و چالشی بزرگ است که هیچ چیز دیگری در دنیا شبیه به آن نیست. اما ناراحتی و غم بخشی طبیعی از زندگی همه مردم است. ناراحتی ها چه به خاطر یک فقدان مهم در زندگی (مانند مرگ عزیزان) ایجاد شده باشد و چه به خاطر شکست های کوچک و بی اهمیت روزانه، می توان یاد گرفت که چگونه با آنها کنار آمد و همچنین راحت تر زندگی کرد. برای داشتن سلامتی و تندرستی باید بدانیم که به چه طریقی با غم و اندوه روبرو شویم و با برخورد مناسب با احساسات با این چالش مقابله کنیم.
چه زمانی غم و اندوه به سراغ ما می آید؟
حالات گوناگون غم و اندوه میان همگان مشترک است. انسان ها با فرهنگ های گوناگون، این حس را در طول زندگی تجربه می کنند. طیف وقایعی که می توانند این حس را در ما برانگیزند بسیار گسترده است: از ابتلا به بیماری لاعلاج یا فراق و جدایی گرفته تا مرگ عزیزان یا گم شدن حیوان مورد علاقه مان. تمرکز این نوشته بر غم و اندوه در افراد بزرگ سال است. الیزابت کوبلر راس نویسندۀ کتاب «در باب مرگ و احتضار» است که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد [این اثر در ایران با عنوان «آشتی با مرگ» به ترجمۀ مهدی قرچه داغی در سال ۱۳۷۶۱ توسط نشر اوحدی منتشر شده است]. او در این نوشته، اولین بار، گذر از غم و اندوه را به پنج مرحله تقسیم می کند که در ادامه آنها را معرفی کرده ایم.
۵ مرحلۀ غم و اندوه و نکاتی که باید بدانیم!
پیش از معرفی این پنج مرحله، لازم است نکات مهمی را درباره آنها بدانیم:
مدت زمان متفاوتی طول می کشد که هریک از ما هر مرحله را طی کنیم. افزون بر این، میزان شدت ابراز احساسات ما در هر مرحله با دیگران متفاوت است. بنابراین، برخلاف تصور عامه، گذر از این مراحل لزوما نظم مشخصی ندارد. ما معمولا این مراحل را طی می کنیم تا با آرامش بیشتری به مرحلۀ آخر (پذیرش فقدان) برسیم. باوجود این، بسیاری از ما به راحتی و بی دغدغه به آخرین مرحله نمی رسیم. مرگ عزیزان ممکن است باعث توجه دوبارۀ ما به مسئلۀ مرگ شود و الهام بخش ما در نگاهی دوباره به احساس مان دربارۀ مرگ باشد. در هر مرحله، بارقه هایی از امید نیز ایجاد می شود: تا زمانی که زندگی ادامه دارد، امید هست و تا وقتی امیدوار هستیم، زندگی جریان دارد. از طرفی، شیوۀ غم گساری هر فرد با دیگری متفاوت است: برخی غم و اندوه خود را بروز می دهند و احساسات شان را کتمان نمی کنند؛ عده ای دیگر ترجیح می دهند غم خود را در دل پنهان کنند و شاید حتی قطره ای اشک هم نریزند. پس نباید در مواجهه با غم و اندوه دیگران قضاوت نابجا کنیم، چون هرکس به شیوۀ خودش غم گساری می کند. بسیاری از افراد لزوما مراحل اندوه را به ترتیبی که خواهیم گفت، سپری نمی کنند. این مسئله کاملا پذیرفتنی و طبیعی است. کلید فهم مراحل پنج گانۀ غم و اندوه این نیست که آن را دستورالعملی برای اجرا کردن قدم به قدم بدانیم؛ بلکه باید به آنها به چشم راهنمایی بنگریم که به ما در فهم سوگواری مان کمک می کند.
مراحل پنج گانۀ غم و اندوه
۱. انکار
نخستین واکنش ما به اتفاقات ناگوار و تلخ زندگی، انکار واقعیت است. در این وضعیت، مردم معمولا با خود می گویند: «چنین اتفاقی نیفتاده است! ممکن نیست چنین شده باشد!»این واکنشی طبیعی است که ما برای دلیل تراشی دربرابر احساسات درحال فوران مان انجام می دهیم. «انکار» یکی از مکانیسم های دفاعی رایج است. این شیوه با بهت زده کردن ما، مانع شوک سریع ما می شود. از در این مرحله، ما نمی خواهیم آنچه را در حال رخ دادن است بپذیریم. ما از نشانه های واقعیت هراسان فرار کرده و از هرگونه گفت وگو و اطلاعاتی که بیانگر واقعۀ تلخِ رخ داده است، اجتناب می کنیم. یکی از احساسات غالب در این مرحله، حس پوچی است، زندگی دیگر برایمان معنایی ندارد. در بسیاری از افراد، این مرحله واکنشی موقتی است که آنها را از نخستین ترکش های لشگر غم در امان نگه می دارد.
۲. خشم
با آشکار شدن هرچه بیشتر نشانه های واقعیت، انکار جای خودش را به خشمِ همراه با رنج شدید می دهد. احساسات شدید از درونِ آسیب پذیر ما فوران می کنند و به شکل عصبانیت بیان می شوند. ما خشم خود را به محیط پیرامون، دوستان و آشنایان و حتی غریبه ها ابراز می کنیم. ممکن است خشم ما گریبان عزیز درحال مرگ را هم شامل شود. گرچه عقل و منطق می گوید او مقصر وضع موجود نیست اما احساسات ما فردی را که سبب ساز غم و اندوه شده است سرزنش می کند. بروز خشم احساس عذاب وجدان هم با خود می آورد و ما از دست خودمان عصبانی تر می شویم. پزشکان و کارکنان مراکز درمانی از جمله گروه هایی هستند که بیش از دیگران هدف خشم بازماندگان قرار می گیرند. گرچه این صنف همواره با رنج و مرگ انسان ها سروکار دارند اما این به معنای در امان بودن آنها از رنج و خشم یا اندوه اطرافیان بیمار نیست. اگر شما هم در این حیطه کار می کنید و چنین مشکلاتی دارید، برای مهار خشم خود، حتما با پزشک یا اطرافیان عزیز ازدست رفته، در زمان مناسب گفت وگو کنید. می توانید از پزشک بخواهید که در پایان ساعت کاری به شما تلفن کند تا از جزئیات علت مرگ مطلع شوید. دربارۀ شرایط بیماری و فرایند درمان سؤال کنید و ابهامات خود را برطرف کنید. دربارۀ راه هایی که می تواند خشم تان را فرو بکاهد فکر کنید.
۳. چانه زنی
ما در واکنشی عادی به احساس درماندگی و آسیب پذیری، اغلب به سراغ «اگر»ها و «ای کاش»ها می رویم:
اگر زودتر به سراغ درمان بیماری می رفتیم…
اگر زودتر به سراغ پزشک دیگری می رفتیم…
اگر من رفتار بهتری با او داشتم…
و… .
اینجاست که مخفیانه با خدای خودمان چانه می زنیم و قول وقرار می گذاریم تا جلوی غم و اندوه اجتناب ناپذیر را بگیریم. چانه زنی هم جزئی از دفاع ما در برابر واقعیت رنج آور است. حس عذاب وجدان در این مرحله نیز همراه ماست، می توانستیم کاری کنیم اما نکرده ایم و کار به اینجا کشیده است.
۴. افسردگی
در سوگواری پس از حادثه دو نوع افسردگی در افراد مشاهده می شود. نوع اول آن به پیامدهای عملی اتفاق مربوط است مانند هزینه و نحوۀ برگزاری مراسم . ناراحتی و پشیمانی بخش اصلی این مرحله اند. ما نگران روز وداع با عزیزمان هستیم؛ نگرانیم مبادا در این روزهای پر از غم و اندوه، وقت کمتری را با سایر عزیزانمان می گذرانیم. گذر از این مرحله با حمایت و همراهی اطرافیان آسان تر است. نوع دوم افسردگی شخصی تر و درونی تر است: کنار آمدن با فقدان عزیز ازدست رفته ازنظر روحی ـ روانی. شاید یک آغوش گرم در گذر از این مرحله به ما کمک کند.
۵. پذیرش
کنار آمدن با غم و اندوه و پذیرش آنچه رخ داده است چیزی نیست که هرکسی بتواند به آن دست یابد یا شجاعت کنار آمدن با آن را داشته باشد. گاهی اوقات، مرگ ناگهانی فرصت واکنش مناسب را از ما می گیرد یا هرگز موفق نمی شویم که از حباب انکار و خشم خارج شویم. ما در مرحلۀ پذیرش، کم کم با خودمان کنار آمده و روحیۀ خود را بازمی یابیم. ویژگی اصلی این مرحله آرامش همراه با رهایی از وابستگی عاطفی است؛ البته این به معنای بازگشت آنی شادی نیست و با افسردگی نیز متفاوت است. نزدیکان ما که بسیار مسن اند یا در بستر بیماری هستند معمولا کناره گیری و آماده شدن برای مرگ را درپیش می گیرند. این به معنای پیش بینی حتمی آنها از مرگ شان نیست بلکه وضعیت روبه افول جسمی شان باعث بروز این واکنش می شود. رفتار باوقار و آرام آنها در پذیرش این موضوع به ما کمک شایانی می کند. کنار آمدن با غم واندوه فرایندی کاملا شخصی و منحصربه فرد برای هرکس است. هیچ کس بهتر از ما نمی تواند کاملا احساساتی را درک کند که در گذر از این مراحل تجربه می کنیم. دیگران می توانند با همدلی و همراهی باعث کاهش رنج مان شوند. بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که دست از مقاومت در برابر واقعیت برداریم و اجازۀ عبور احساسات را بدهیم. مقاومت کردن فقط باعث تأخیر در بهبودی خواهد شد.