ساعدنیوز
ساعدنیوز

مینا، دختر معصومی که پایش به خانه فساد باز شد

  جمعه، 25 خرداد 1403 ID  کد خبر 392651
مینا، دختر معصومی که پایش به خانه فساد باز شد
ساعدنیوز: این داستان برگرفته از یک پرونده واقعی است، داستان دختر کوچک و معصومی به نام مینا که در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمد، پدرش کارگر فصلی و بیشتر روزهای سال، بیکار بود و خانواده اش در وضعیت نامناسب مالی به سر می بردند.

به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از رکنا، مینا هر روز با صدای دعوای پدر و مادرش از خواب بیدار می شد، صدای شکستن اشیاء و فریاد و تهمت هایی که فضای خانه شان را پر می کرد. با این حال او کودکی خوشبین بود و امید داشت روزی اوضاع تغییر کند و چنان دیگر دوستانش، روی خوش زندگی را ببیند، پدرش شغل خوبی پیدا کند و مادرش لباس های جدیدی برای مدرسه اش بخرد اما روزها بدون هیچ تغییری در وضعیت زندگی آنها می گذشت و امید مینا به آرامی از بین می رفت.

در کنار این مشکلات، نگاه های سنگین و سرد همسایه ها و آشنایان نیز فشار روحی دو چندانی را به او تحمیل می کرد که او هر روز مجبور می شد، آن ها را تحمل کند، ولی حضور او در مدرسه و همنشینی با دوستانش، آرامشی به او هدیه می داد که او را از واقعیت های تلخی که هر روز با آن روبرو می شد، دور نگه داشت. اما این آرامش نیز طولی نکشید، مشکلات مالی و مشاجرات و مشکلات والدین مینا هر روز بیشتر و بیشتر می شد و آن چیزی که این دختر نوجوان، سال ها از آن هراس داشت اتفاق افتاد و سرانجام خانواده اش به او گفتند که دیگر از عهده هزینه تحصیل و مایحتاج روزانه او برنمی آیند و در نتیجه، او در دوران نوجوانی، مجبور شد که مدرسه را رها کند و به خانواده اش کمک کند.

اما این زندگی، چیزی نبود که مینا در ذهنش تصورش می کرد. ولی وضعیت زندگی او زمانی به شکل ناگهانی زیر و رو شد که خانواده‌اش او را مجبور کردند تا با پسر یکی از خویشاوندان دورشان ازدواج کند. بهروز، پسری بی مسئولیت، بداخلاق، خوشگذران و معتاد بود و دختر نوجوان که در آن زمان فقط 15 سال داشت، می دانست که اجبار خانواده اش، راهی برای رهایی خانواده از فشارهای مالی است، اما با این وجود، او امیدوار بود که آغاز زندگی مشترکش، وضعیت بهتری از قبل را برای او رقم بزند.

در ابتدا، او و بهروز یک زندگی عادی داشتند ولی با گذشت زمان، واقعیت تلخ این زندگی مشترک آشکار شد و دیوار سست خانواده مینا، شروع به ترک خوردن کرد. او و بهروز هر روز با یکدیگر دعوا می کردند و کوچک ترین موضوعات، به دعواهایی بزرگ بین آنها تبدیل می شد.

بعد از گذشت چندین سال، در یکی از روزهای بهاری بود که مینا به شوهرش گفت که باردار است، در ابتدا، بهروز خیلی خوشحال شد، چرا که او همیشه دوست داشت پدر شود. آنها، نام دخترشان را هستی گذاشتند. با آمدن هستی، بهروز قول داد که به خاطر فرزندشان تغییر کند و اعتیاد و عیاشی هایش را ترک کند. اما این وعده ها همگی پوچ و واهی بودند و روزها و ماه ها بدون هیچ تغییر در وضعیت زندگی آنها می گذشت و آمدن هستی نیز هیچ کمکی به رفع مشکلات آنها نکرد و بر خلاف تصور آنها، اوضاع بدتر از قبل نیز شد.

در نهایت، بهروز و مینا تصمیم گرفتند که از یکدیگر جدا شوند. او از شوهرش طلاق گرفت و دادگاه حضانت فرزندشان را به بهروز واگذار کرد. حس ناامیدی سراسر وجود مینا را فرا گرفته بود، او خودش را در این دنیا تنها و بدون هیچ سرپناهی می دید، بعد از جدایی، مینا بارها سعی کرد که برای دیدن فرزندش با شوهر سابقش تماس بگیرد اما هربار تلاش هایش بی نتیجه می ماند و با تغییر نشانی سکونت شوهر سابقش به مکانی نامشخص، او برای همیشه از دیدن دختر کوچکی که به دنیا آورده بود، مایوس شد و درمانده ماند.

ذهن مینا پر از ناامیدی و تلخی بود و احساس می کرد زندگی او را بی دلیل مجازات کرده است، ذهنی آشفته داشت و قلبش آکنده از غم سنگینی بود که نمی توانست آن را تحمل کند. روی نیمکتی در پارک محله شان نشسته بود که غریبه ای به او نزدیک شد و شروع به صحبت کرد. زن میانسال، بسیار مهربان به نظر می رسید و در طول یک ساعتی که با مینا بود، به تک تک کلام او گوش می داد و با او همراهی می کرد. هم صحبتی با او، برای مینا بسیار دلنشین بود و بعد از آن روز، آنها هر روز همدیگر را در پارک می دیدند و هم صحبت یکدیگر بودند تا اینکه دوست جدید مینا، راهی را برای فراموشی مشکلات به او پیشنهاد داد، او یک قرص کوچک به او تعارف کرد.

مینا با اکراه آن را گرفت و در دهانش گذاشت، طعم تلخی داشت، اما به هر حال، آن را قورت داد و موجی از سرخوشی و احساس آرامشی وصف ناشدنی وجودش را فرا گرفت و گویا تمامی دردها و نگرانی ها از وجودش رخ بربسته بود، چند روز به همین شکل گذشت و دوست جدید مینا، بدون دریافت هیچ پولی، این قرص ها را به او می داد. اما، قرصی که او مصرف می کرد، گران و اعتیادآور بود و تنها چند روز بعد از آن بود که او برای گرفتن دانه قرصی دیگر، مجبور به خواهش و التماس و تن دادن به خواسته های دوست جدیدش شده بود.

روزها و هفته ها می گذشت و اعتیاد مینا بیشتر می شد، زندگی دیگر از کنترلش خارج شده بود و او به تدریج خود را در برابر رذیلت هایی که هرگز به آنها فکر هم نکند،گرفتار می دید تا اینکه سرانجام روزی مینا را در یک خانه فساد، دستگیر کردند.

مینا در گوشه بازداشتگاه گریان به انتخاب هایی که در زندگی اش انجام داده بود، فکر می کرد، او از جایی که تصورش را می کرد، بسیار دور شده بود و درک این واقعیت برایش، بسیار سخت و دلخراش بود. او می دانست که باید از تاریکی که زندگی اش را فرا گرفته بود، فرار کند. خودش را کمی جمع و جور کرد، اشک های صورتش را پاک کرد و تصمیمش را برای شروعی دوباره، گرفت. با صدای بلند مسئول بازداشتگاه را صدا زد و گفت: می خواهم با خانم مشاورتان صحبت کنم.

نظریه روانشناس:

فاطمه احمدی کارشناس ارشد روانشناسی در نگاهی روانشناختی به زندگی مینا معتقد است که با توجه به سرگذشت مینا و فضای خانوادگی آنان می توان وقایع رخ داده در زندگی او را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. والدین مینا با سبک فرزندپروری اشتباه خود، زمینه را برای درگیری او با مشکلات بعدی فراهم کردند. زندگی گذشته مینا و عدم وجود ارتباط سالم و موثر بین او و اعضای خانواده اش و نیز وجود مشکلات شدید اقتصادی در فضای خانواده، باعث مواجهه ناسازگارانه او با مشکلات شد.

اتخاذ راهبردهای ناسالم در محیط خانواده منجر به اجبار مینا به ازدواج با فرد نامناسب شد و در این ازدواج اجباری که هیچکدام از پیش شرط های شروع زندگی در آن رعایت نشده بود و آگاهی های لازم از مهارت های زندگی زوجی نیز وجود نداشت، نه تنها کمکی به مینا و خانواده اش نشد بلکه مشکلات او دو چندان شد. مینا که از گذشته مهارت حل مسئله را فرا نگرفته بود پیش از اقدام به چاره‌جویی برای مشکلات خانوادگی، صاحب فرزند شد و نهایتا پس از شکست در زندگی مشترک و جدایی از فرزندش به واسطه عدم برخورداری از مهارت جرات مندی، درگیر مصرف مواد مخدر شد و رفته رفته پا در مسیری گذاشت که هیچگاه پیش از آن فکرش را نم یکرد.

نگارش: سرهنگ حسین نوروزی، رئیس مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مرکزی


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
پزشک رهبر معظم انقلاب: به رهبری توصیه کردیم که میوه بخورند اما ایشان بعد از پرسیدن قیمت میوه‌ها ارزانترین میوه را انتخاب کردند که همه مردم توان خرید آن را دارند+ویدئو (1172 نظر) خداداد عزیزی: 17 سالم بود آرزو داشتم چلوکباب بخورم؛ واقعا تو یخچالمون هیچی پیدا نمیشد؛ مادرم بخاطر بی پولی فوت کرد / مصاحبه تکان دهنده خداداد+ ویدئو (107 نظر) اقدام قابل تقدیر بازیکن تیم ملی؛ مهدی طارمی هزینه تحصیل دختر دانش آموزی که مدیر از مادرش درخواستی غیرمنتظره کرده بود را برعهده گرفت (100 نظر) الهام حمیدی: تا حالا بوتاکس نکردم؛ مخالف عمل زیبایی نیستم اما احساس می‌کنم برای من زوده+ ویدیو (98 نظر) محمود احمدی‌نژاد: مهران مدیری به من پیغام داد که من یه سریال ساختم و مجوز نمیدن پرسیدم و به من گفتند این داره دوره ریاست‌جمهوری تو رو نقد میکنه+ویدیو (84 نظر) واکنش تحسین برانگیز هادی چوپان به حمله اسرائیل: شهادت برای مادرمان ایران تسلیت ندارد تبریک دارد/ پرسنل غیور ارتش و نیروی انتظامی شهادت هم رزمتان مبارک! (62 نظر) خلاقیت خنده دار مادر شیرازی برای طراحی پرچم ایران روی قرمه سبزی حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس! (57 نظر) ترافیک چهره‌های سیاسی کشور در مراسم دامادیِ پسر علی لاریجانی؛ از قدردانی داماد از فرزند رهبر معظم انقلاب به خاطر حضور در مراسم تا چهره شاد علی مطهری به عنوان دایی داماد+عکس (59 نظر) ناصرالدین‌شاه: این شهر زن‌های بسیار خوشگل دارد /دخترهای مثل حوری را نگاه می‌کردم و افسوس‌ها می‌خوردم (53 نظر) پریوش نظریه: من به خاطر دخترم جدا شدم/ ما آدم هم نبودیم اصلا چیز شرم آوری نیست/ ترجیح دادم که بچم تو یه محیط آروم بزرگ بشه+فیلم (40 نظر) خلاقیت جذاب و هوشمندانه شهرداری در ایجاد دستگاهی برای گرم کردن دست شهروندان در زمستان+عکس/ ذهن پویا در خدمت به مردم👌 (37 نظر) علی دایی: اگر مطالباتم را از فدراسیون بگیرم برای اینکه ثابت کنم به این پول نظری ندارم یک یتیم‌خانه می‌سازم؛ زمانی که دانشجو بودم کارگری می‌کردم+عکس (36 نظر) نگاهی به کیک تولد محمود احمدی نژاد با خلاقیت بی نظیر اُوستا قنّاد در طراحی کیک با عکس آقای سیاستمدار و شمع تولد 61 سالگی/ مبارکاا باشه (35 نظر) اکبر عبدی: شاید 4،5 سال دیگه زنده باشم ولی اونقدر پول جمع کردم که خانواده‌ام نیاز مالی نخواهند داشت، من نیاز به پول کسی ندارم +ویدیو (32 نظر) خلاقیت تحسین برانگیز یک میوه فروش بامرام شیرازی حماسه آفرید/ به ایشون باید گفت فرشته زمینی+عکس (31 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال قهوه با نشان روز پنجشنبه 10 آبان ماه 1403
10 روش عالی برای پرورش خلاقیت کودکان + بایدها و نبایدهای پرورش کودک با ذهن خلاق
فال حافظ با تفسیر امروز پنج شنبه 10 آبان 1403 + فیلم
آسان ترین روش برای طرز تهیه کباب تابه‌ای خانگی + نکات تکمیلی برای پخت کباب تابه‌ای مجلسی
فال ابجد روزانه پنجشنبه 10 آبان 1403
پربازدیدشدن ازدواج جنجالی یک مرد 43 ساله؛ یک مدرسه را به عقد خود درآورد!+عکس
متلک سنگین یک نماینده مجلس مشهور به سعید جلیلی بعد از قاف بودجه ای: "او نمی داند که بودجه را با کدام ج می نویسند!"
رامین رضائیان نقره داغ شد! موسیمانه با هیچ کس شوخی ندارد/ غیبت ستاره 100 میلیاردی استقلال مقابل تراکتور با تصمیم آقای سرمربی
10 درمان خانگی و بدون ضرر برای از بین بردن شپش موی سر؛ معضلی که در پاییز گریبان‌گیر والدین دارای فرزند مدرسه‌ای می‌شود
شبنم قلی خانی: کارت عروسی‌ را همسرم طراحی کرد در پایان هم نوشتیم خواهشمندیم از آوردن هرگونه دوربین خودداری کنید!
نظر رهبر معظم انقلاب درباره تصاویر پروفایل؛ آیا قرار دادن عکس زنان به عنوان تصویر پروفایل اشکال شرعی دارد؟
همه چیز درباره بی خوابی شبانه، علل و تکنیک­‌های درمان / درمان سریع بی خوابی با روش‌های خانگی
کشف شهر گمشده و «اهرام» پنهان در جنگل‌های مکزیک
راهنمای خرید بهترین شوینده پوست چرب / معرفی 4 محصول پرفروش و کاربردی برای شتشوی پوست چرب
انتخاب جنین های باهوش تر ممکن میشود!
منتخب روز   
انتخاب جنین های باهوش تر ممکن میشود! حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / جنگ واقعی بین عقرب زهری و تارانتولا پیشنهاد وسوسه‌انگیز دختر جوان، پسر دکوراتیو را راهی زندان کرد پایان گروگانگیری 4 روزه در نقطه صفر مرزی /گروگان 4 روز در اتاقک کامیون زندانی بود سکانس عاشقانه عاشق شدن قباد سر سفره عقد و بی قراری های فرهاد/ بی من چه شیرین می روی من دوستت دارم هنوز + فیلم 7 مورد از عجیب ترین واقعیت های زمان از ماموت ها گرفته تا اهرام مصر و ایستگاه های فضایی/باور کردنشون سخته! اعترافات دردناک زنی که همسرش را کشت: پدرم مرا به شوهرم فروخته بود پایان شوم دوستی اینستاگرامی/ آزیتا دختر 17 ساله 48 ساعت بیهوش بود تا اینکه معجزه رخ داد غمگین ترین و دردناک ترین سکانس فیلم عاشقانه شهرزاد/ مرگ جمشید خان در آغوش رفیق صمیمی اش با حسرت لبخند شهرزاد اشکال حک شده روی دیوار که نشان میدهند مصری‌های باستان شکل وسایل نقلیه آینده را پیش بینی کرده اند! رقابت عشقی دو پسر جوان رنگ خون گرفت پشت پرده شهر ممنوعه چین و رازهایی که در قلب پکن نهفته‌ است!