سوء استفاده عاطفی و روان شناختی، تلاشی است که فردی برای ترساندن، کنترل یا منزوی کردن شما به کار می گیرد. این رفتار در کلام و اعمال او و پافشاری اش در این نوع برخورد دیده می شود. در ادامه با ما همراه باشید تا با نشانه های سوء استفاده عاطفی و رفتاری که باید در مقابل آن داشته باشید آشنا شوید.
سوء استفاده عاطفی چیست؟
سوء استفاده عاطفی می تواند شامل تکرار مداوم توهین شفاهی، تهدید، قلدری، انتقاد مداوم، و همچنین تاکتیک های ظریف تر مانند ارعاب و تحقیر باشد. سوءاستفاده عاطفی اغلب به منظور کنترل و تسلط بر شخص دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. مهمترین دلیل سوء استفاده های عاطفی این است که سوء استفاده کننده زخم ها و حقارت هایی را در دوران کودکی خود تجربه کرده است که معمولا دیگران با آن سر و کار نداشته اند. البته شاید هم نتیجه این باشد که خود آنها نیز در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. سوء استفاده کنندگان زن و مرد دارای میزان بالایی از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیتی مرزی (BPD)، اختلال شخصیتی خودشیفتگی (NPD)، اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) می باشند. گرچه سوء استفاده عاطفی همیشه به سوء استفاده فیزیکی منجر نمی شود، اما اغلب سوء استفاده های فیزیکی با سوء استفاده عاطفی همراه بوده است. قربانی سوء استفاده، غالبا بدرفتاری ها را به عنوان سوء استفاده نگاه نمی کند. آنها مکانیسم های مقابله مانند انکار و کوچک شمردن را به کار می گیرند تا با استرس مقابله کنند. اما اثرات سوء استفاده طولانی مدت عاطفی می تواند موجب آسیب شدید عاطفی در قربانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از ضربه روانی (PTSD) شود.
نشانه های سوء استفاده عاطفی
1. نادیده گرفتن احساسی و منزوی کردن
افراد سوء استفادگر معمولا نیازهای احساسی خود را بر نیازهای شما مقدم می دانند. بسیاری از این افراد سعی می کنند که بین شما و افرادی که می توانند از شما حمایت کنند، قرار گیرند تا شما را به خود وابسته تر کنند. آنها این کار را با روش های زیر انجام می دهند:
درخواست احترام
اگر کوچک ترین خللی در احترام مورد انتظارشان ببینند، آن را بدون مجازات نمی گذارند و باید همیشه تسلیم آنها باشید. البته این احترام فقط یک طرفه است.
ارتباط برقرار نکردن
آنها تلاش شما را برای گفت وگوی رودررو یا پیام دادن یا تلفن کردن، نادیده می گیرند.
بی احترامی کردن
وقتی در حال حرف زدن با آنها هستید، رویشان را برمی گردانند یا وقتی با شما صحبت می کنند به نقطه ای دیگر خیره می شوند.
دور نگه داشتن شما از اجتماع
وقتی می خواهید بیرون از خانه بروید، سرتان را با انجام کاری گرم می کنند یا از شما می خواهند که بیرون نروید.
قرار گرفتن بین شما و خانواده تان
آنها به خانواده تان می گویند که شما نمی خواهید آنها را ببینید یا برای اینکه نتوانید در برنامه های خانوادگی حاضر شوید، بهانه تراشی می کنند.
محبت نکردن
هرگز شما را لمس نمی کنند یا حتی دست تان را نمی گیرند یا ضربه های نوازش آمیز به شانه تان نمی زنند. همچنین از داشتن روابط جنسی با شما دوری می کنند.
نادیده گرفتن
وقتی که می خواهید با آنها در مورد ارتباط تان صحبت کنید، محیط را ترک یا موضوع صحبت را عوض می کنند یا شما و صحبت هایتان را نادیده می گیرند.
دیگران را علیه شما برانگیختن
آنها به همکاران، دوستان یا حتی خانواده تان می گویند که تعادل روحی ندارید و رفتارهای هیستریک از خود نشان می دهید.
شما را محتاج دانستن
زمان هایی که واقعا احساس افسردگی می کنید و به دنبال کسی هستید که از شما حمایت کند، آنها می گویند که شما به شدت محتاج هستید یا اینکه دنیا نمی تواند به خاطر مشکلات کوچک شما از حرکت بایستد.
ایجاد مزاحمت در کارتان
زمانی که در حال مکالمه تلفنی یا نوشتن پیام هستید، مزاحم کارتان می شوند و به شما می فهمانند که باید توجه تان کاملا به آنها باشد.
بی تفاوتی
هر وقت شما را اندوهگین یا در حال گریه ببینند، بی تفاوت از کنارتان می گذرند و هیچ کاری انجام نمی دهند.
نادرست شمردن احساسات تان
هر احساسی که داشته باشید، به شما می گویند که احساس تان درست نیست یا احساس تان را نادیده می گیرند.
2. متهم کردن، سرزنش کردن و انکار کردن
این نوع رفتار معمولا از احساس ناامنی فرد سوء استفاده کننده ناشی می شود. آنها می خواهند سلسله مراتبی ایجاد کنند و خودشان را در بالاترین نقطه و شما را در پایین ترین نقطه این سلسله مراتب قرار دهند. از نمونه های این رفتار می توان به موارد زیر اشاره کرد:
حسادت
مدام شما را به فریب دادن آنها متهم می کنند.
شکستن وسایل
آنها این کار را می کنند تا به شما بگویند آن قدر عذاب دهنده هستید که با عصبانی کردن طرف مقابل باعث می شوید کنترل شان را از دست بدهند.
انکار چیزی که شما مطمئنید درست است
آنها هر نوع بحث و گفت وگو یا حتی توافقی را که بین تان صورت گرفته، انکار می کنند. این رفتار به پدیده «چراغ گاز» معروف است. در واقع آنها کاری می کنند که به حافظه یا سلامت عقل تان شک کنید.
ایجاد احساس گناه
ممکن است به شما بگویند «تو به من مدیون هستی. به کارهایی که برات انجام دادم، نگاه کن». آنها این کار را می کنند تا شما را وادار به کاری کنند که می خواهند انجام دهند.
تحریک و سرزنش کردن
این افراد می دانند شما را چگونه ناراحت کنند، اما به محض اینکه مشکلات شروع شد، شما را مقصر اصلی قلمداد می کنند.
انکار بدرفتاری شان
وقتی شما نسبت به حملات آنها اعتراض می کنید، آنها فورا این رفتارهای نامناسب خود را انکار می کنند و طوری وانمود می کنند که خیلی گیج شده اند و هرگز چنین کاری نکرده اند.
متهم کردن شما به سوء استفاده
آنها می گویند، این شما هستید که عصبانی می شوید و قصد کنترل همه چیز را دارید و آنها قربانی های درمانده ای هستند.
بی اهمیت دانستن احساسات تان
وقتی که می خواهید در مورد احساسات صدمه دیده تان صحبت کنید، آنها شما را به داشتن واکنش های بیش از حد غیرضروری و از کاه، کوه ساختن متهم می کنند.
متهم کردن شما به بی جنبه بودن
به شما می گویند که اصلا جنبه شوخی را ندارید. در واقع افراد سوء استفادگر، در مورد شما جوک می سازند و اگر هم اعتراض کنید، به شما می گویند این قدر جدی نباش.
سرزنش شما برای مشکلات پیش آمده خود
هر مشکلی که در زندگی آنها پیش بیاید، شما مقصر هستید. آنها مدعی اند که به اندازه کافی از آنها حمایت نکرده اید، به اندازه کافی برای آنها کاری انجام نداده اید یا در کارهای او فضولی کرده اید.
خراب کردن و سپس منکر شدن
ممکن است آنها صفحه نمایش تلفن همراه تان را بشکنند یا سوئیچ تان را گم و سپس آن را انکار کنند
3. تحقیر، نادیده گرفتن و انتقاد کردن
از این رفتارها برای تضعیف عزت نفس تان استفاده می شود. این سوءرفتار چه زیاد و چه کم باشد، سخت و آزاردهنده است. از نمونه های این رفتار نامناسب می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اسم گذاشتن
آنها با وقاحت تمام شما را «احمق»، «بازنده»، یا با صفاتی بسیار زشت که نمی توان آنها را در اینجا تکرار کرد، می نامند.
استفاده از اسامی تحقیرکننده
این رفتار هم درست مانند اسم گذاشتن روی افراد است. مانند «جوجه اردک زشت من» یا « کدو تنبل چاق من». یادتان باشد که این گونه لقب ها، اصلا نشان دهنده مهربانی و عطوفت نیست. بلکه نشانی از سوء استفاده عاطفی است.
ترور شخصیتی
این رفتار معمولا با کلمه «همیشه» همراه است. مثلا، «تو همیشه دیر، اشتباه یا کارهای احمقانه می کنی» یا «همیشه نچسب هستی». در اصل آنها می خواهند به شما بگویند که آدم خوبی نیستید.
فریاد زدن
فریاد زدن، جیغ کشیدن و ناسزا گفتن، رفتارهایی است که برای ترساندن و کوچک و کم اهمیت نشان دادن شما به کار می رود. این رفتار حتی ممکن است با مشت زدن و پرت کردن اشیاء همراه باشد.
حمایت ظاهری
به ظاهر نشان می دهند که قصد حمایت تان را دارند، اما در اصل می خواهند شما را کوچک کنند. مانند، «عزیزم، می دانم که داری تلاشت را می کنی، اما این کار ورای فهم و درک توست.»
توهین در جمع
آنها در جمع، با شما سرِ جنگ دارند، رازهایتان را برملا می کنند یا نقص هایتان را به رخ تان می کشند.
انکار کردن
با آنها در مورد چیزی که برایتان مهم است، صحبت می کنید، اما آن موضوع را هیچ جلوه می دهند. در این گونه مواقع از زبان بدن شان کمک گرفته تا نشان دهند موضوع مورد توجه تان بی اهمیت است. مانند رو برگرداندن، سرتکان دادن و آه کشیدن.
شوخی کردن
آنها در مورد برخی چیزها با شما شوخی می کنند و سربه سرتان می گذارند که ممکن است تا حدی درست باشند یا کاملا ساختگی باشند. به هرحال باعث می شوند که احمق به نظر بیایید.
طعنه زدن و تیکه انداختن
البته گاهی این رفتار کاملا واضح نیست و وقتی به آنها اعتراض می کنید، ممکن است بگویند شوخی می کردند و بهتر است همه چیز را تا این حد جدی نگیرید.
۱مسخره کردن ظاهرتان
ممکن است درست موقع بیرون رفتن از خانه، به شما بگویند که موهایتان زشت یا لباس هایتان مانند دلقک هاست.
کوچک شمردن موفقیت ها
آنها ممکن است موفقیت هایتان را ناچیز بدانند یا حتی مدعی شوند که موفقیت تان را مدیون آنها هستید.
تحقیر کردن علایق تان
ممکن است به شما بگویند علایق تان کودکانه و وقت تلف کن هستند. یا وقتی ورزش می کنید، اصلا عملکرد خوبی ندارید. در واقع آنها با این رفتار می خواهند کاری کنند که بدون آنها در هیچ نوع فعالیتی شرکت نکنید.
عصبانی کردن شما
آنها وقتی می دانند چه موضوعی شما را آزار می دهد، مدام یا هر زمان که فرصتی به دست بیاورند، آن موضوع را پیش می کشند.
4. کنترل کردن و خجالت دادن
آنها برای اینکه بتوانند روی شما اعمال زور کنند، کاری می کنند که از بی کفایتی های احتمالی تان شرمنده شوید. از ابزارهای خجالت دادن و شرمنده کردن، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تهدید
مثلا به شما می گویند که بچه ها را با خود می برند و اثری از آنها پیدا نخواهید کرد یا مدعی اند که به شما نمی گویند چه در سر دارند.
کنترل رفت وآمدهایتان
آنها تمام اوقات می خواهند بدانند که کجا هستید و اصرار دارند که به تماس ها یا پیام های آنها فورا جواب دهید. حتی ممکن است به مکانی که رفته اید، سرزده بیایند تا فقط ببینند در آنجا هستید یا نه.
جاسوسی دیجیتالی
ممکن است که تاریخچه اینترنت تان، ایمیل ها، پیام ها و حتی فهرست تماس هایتان را وارسی کنند یا حتی از شما رمزهایتان را بخواهند.
تصمیم گیری یک جانبه
ممکن است حساب مشترک تان را بنابر خواست خود ببندند، قرار ملاقات با پزشک تان را کنسل کنند یا بدون اطلاع شما با رئیس تان صحبت کنند.
کنترل مالی
ممکن است فقط به نام خودشان حساب باز کنند و شما را وادار کنند که برای انجام دادن هر کاری از آنها پول بخواهید و بدین ترتیب بابت هر ریال پولی که خرج می کنید، حساب پس بدهید.
سخنرانی درمورد خطاهایتان
بابت خطاهایتان ساعت ها حرف می زنند و به شما نشان می دهند که از آنها کمتر هستید.
دستورهای مستقیم
از گفتن جملاتی مانند «زود باش غذایم را بیاور» گرفته تا هر دستور دیگری که مخالف برنامه های شما باشد، از این نوع رفتار است.
خشم های ناگهانی
مثلا اگر از شما خواسته بودند که با دوست تان بیرون نروید یا خودرویتان را در گاراژ نگذارید و شما به این خواسته ها اهمیت نداده باشید، با لحنی پر از خشم و مدتی طولانی شما را سرزنش می کنند تا نشان دهند که اصلا اهل همکاری با دیگران نیستید.
رفتاری مانند کودک با شما داشتن
به شما می گویند چه بپوشید، چه یا چقدر غذا بخورید یا با کدام یک از دوستان تان رفت وآمد داشته باشید.
ندانستن های دروغین
ممکن است وانمود کنند نمی توانند کاری را انجام دهند و از آن به نفع خود بهره می برند.
پیش بینی نشدن رفتارهایشان
آنها گاهی به طور ناگهانی عصبانی می شوند، بدون اینکه دلیل آن را بدانید یا ناگهان نسبت به شما لبریز از محبت می شوند. در واقع خلق وخویشان چنان متغیر است که شما از واکنش آنها می ترسید و سعی می کنید طوری رفتار کنید که عصبانی نشوند.
رها کردن
در یک موقعیت اجتماعی، ممکن است محل را ترک کنند و شما را با هر مشکلی که هست، تنها بگذارند و مشکلات به گردن شما بیفتد. در خانه هم معمولا از این رفتار استفاده می کنند تا مشکلی را بدون راه حل باقی بگذارند.
استفاده از دیگران
او ممکن است به شما بگوید که «همه مردم او را احمق می دانند» یا «همه آنها می گویند که تو داری اشتباه می کنی».
هم وابستگی
رابطه هم وابستگی زمانی است که هر کار شما در واکنش با رفتار فرد سوء استفادگر باشد و با خود فکر می کنید که آنها به شما نیاز دارند تا بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند. در واقع فراموش می کنید که می توان با رفتارهای سالم، درست زندگی کرد و وارد چرخه شومی از رفتارهای نامناسب می شوید و به خودتان بیش از پیش صدمه می زنید.
اگر رفتارهای زیر را دارید، پس به هم وابستگی مبتلا هستید و باید فکری به حال خود کنید:
- از رابطه ای که دارید راضی نیستید، اما می ترسید گزینه های دیگر را انتخاب کنید؛
- دائما به خاطر دیگران، نیازهای خود را نادیده می گیرید؛
- برای راضی نگه داشتن همسرتان، دوستان تان را رها می کنید یا کمتر با خانواده تان در تماس هستید؛
- دائما به دنبال رضایت همسرتان هستید؛
- خودتان را از نگاه فرد سوء استفادگر محک می زنید و از خود انتقاد می کنید و غرایز و هوش تان را نادیده می گیرید؛
- برای راضی نگه داشتن دیگران، فداکاری های زیادی می کنید و جبران آن را نمی خواهید؛
- ترجیح می دهید در شرایط پرآشوب فعلی خود زندگی کنید، اما تنها نمانید؛
- برای حفظ صلح و آرامش، سکوت کردن را ترجیح می دهید و احساسات تان را سرکوب می کنید؛
- در برابر کارهایی که دیگران انجام می دهند، خود را مقصر می دانید و سرزنش می کنید؛
- وقتی دیگران می خواهند شما را آگاه کنند، شما از فردی که در حال سوء استفاده از شماست، دفاع می کنید؛
- با ناامیدی تلاش می کنید افراد سوء استفادگر را از شر خودشان نجات دهید؛
- هر وقت که می خواهید از خودتان حمایت کنید، احساس گناه می کنید؛
- تصور می کنید که لایق این رفتارهای نامناسب هستید؛
- بر این باورید که هیچ کس دیگر هرگز نمی خواهد با شما باشد؛
- وقتی فرد سوء استفادگربه شما می گوید که «نمی توانم بدون تو زندگی کنم» شما کنار او می مانید.
چه باید کرد؟
اگر از نظر ذهنی و عاطفی از شما سوء استفاده می شود، به هوش و غریزه خود اعتماد کنید. بدانید که چنین رفتاری درست نیست و شما مجبور نیستید این نوع زندگی را تحمل کنید. اگر از خشونت فیزیکی احتمالی می ترسید، با پلیس یا نزدیک ترین مددکاری اجتماعی تماس بگیرید. اگر هم در خطر خاصی نیستید، پس می توانید با یک مشاور تماس بگیرید و در مورد وضعیت تان از او راه حل بخواهید.
انتخاب هایتان می تواند بسته به شرایط تان باشد. هر یک از کارهای زیر می تواند به کمک تان بیاید:
- بپذیرید که شما مقصر نیستید. سعی نکنید برای فردی که قصد سوء استفاده از شما دارد، دلیل بتراشید. ممکن است قصد کمک به او را داشته باشید، اما بدون کمک گرفتن از مشاوران حرفه ای، بعید است بتوانید این الگوی رفتاری را تغییر دهید. آنها مقصر هستند و باید رفتارشان را عوض کنند.
- وارد بازی نشوید و مرزهای شخصی تعیین کنید. بگویید که به هیچ نوع رفتار حاکی از سوء استفاده واکنش پاسخ نمی دهید یا وارد بحث و گفت وگو نمی شوید. سپس این تصمیم خود را عملی کنید. تا جایی که می توانید قدرت عمل فرد سوء استفادگر را محدود کنید.
- از رابطه یا وضعیت بد فعلی تان خارج شوید. اگر امکان دارد، تمام پیوندها را بشکنید. برای فرد سوء استفادگر مشخص کنید که بازی تمام شده است و شما به گذشته باز نمی گردید. البته بهتر است برای این کار از یک درمانگر کمک بگیرید تا بهترین روش را به شما نشان دهد.
- زمانی را برای بهبود به خود اختصاص دهید. با اعضاء خانواده و دوستانی که می توانند از شما حمایت کنند، تماس بگیرید. اگر در سن مدرسه هستید، از معلم یا مشاور مدرسه کمک بگیرید. اگر فکر می کنید به درمانگر نیاز دارید، حتما از یک متخصص کمک بگیرید تا در درمان به شما کمک کند.
اگر فرزند یا دارایی های مشترک با همسرتان دارید، رها کردن ارتباط تان کمی سخت و پیچیده تر می شود. در این صورت باید از یک مشاور حقوقی کمک بگیرید.
کلام آخر
- بهتر است از تجربیات خود با افراد ۱۲ تا ۲۴ سال صحبت کنید تا آنها یاد بگیرند رابطه ای سالم بنا کنند و فرهنگ بدون سوء استفاده ترویج یابد.
- از سایت های اینترنتی که درباره این مسائل مشاوره می دهند، اطلاعات کسب کنید.
- به نوجوانان و جوانان فرصتی بدهید که به صورت اینترنتی یا در کارگاه های آموزشی، آموخته های شما را بشنوند و از تجربیات تان بیاموزند.
4 سال پیش
4 سال پیش