اگر در دل یک طوفان برفی با چند غریبه در پناهگاه بین راهی گرفتار شوید و سپس متوجه شوید که یکی از آن ها آدم ربا است و کودکی را ربوده، چه می کنید؟ این پیش فرض فیلمی به نام «No Exit» است. این اثر سینمایی یک تریلر کلاستروفوبیک کوچک است که ایده اولیه آن بر اساس رمانی به همین نام از تیلور آدامز در سال 2017 برداشت شده؛ در ادامه با نقد فیلم No Exit همراه ساعد نیوز باشید.
فیلم های ترسناک دو دسته اند. آنها که میترسانند و آنهایی که ادای ترساندن را درمی آورند ولی در اصل می خندانند. در نقد فیلم خروج ممنوع جستاری پیرامون مسئله ذکر شده در جمله قبلی خواهیم کرد.
پلان های سرد توام با چاشنیِ برف و راه بندان، دختری دربند و زندانی در ماشین، زنی در پی آزاد کردن دختر و موبایلی که هیچ وقت خوب آنتن نمی دهد (از کار انداختن تکنولوژی مهم ترین تیریک این دست فیلمهاست)… همه و همه از عناصر ترسناکِ فیلمی است که به دراماتیک بودنش شک دارم.
گردهماییِ عناصر ترسناک (فیلم های ترسناک و نقدشان) لزوما موجبِ ترسناک شدن و یا دراماتیک شدن یک فیلم نیست. فرض کنید عروسکِ جیگ سا، کلاغ های هیچکاک، جک نیکلسون و تبرش، دختری که از چاهِ فیلم حلقه بیرون می آید، کوسه ی اسپیلبرگ و… در فیلمی واحد به نمایش درآید. آیا ری اکشنی بجز خنده همراه دارد؟ اساس فیلم اسکری مووی روی همین ایده بنا شده.
داستان فیلم خروج ممنوع (No Exit)
داستان فیلم خروج ممنوع یا No Exit در یک مرکز بازپروی آغاز می شود. داربی دختری دانشجو است که برای هفتمین باز در مرکز بازپروری برای ترک اعتیاد حضور یافته است. او در یازدهمین روز پاکی مجدد خود خبر بد حالی مادرش را از خواهرش دریافت خواهد کرد. اما خواهرش به او اعتماد ندارد و برای خروج او از آن مرکز هیچ اقدامی نخواهد کرد. به همین جهت داربی تصمیم به فرار از مرکز بازپروری خواهد گرفت.
داربی با جمع آوری ابزار لازم یک ماشین را می دزدد و به سمت ایالتی که مادرش در آن جا بستری است حرکت می نماید. با هوای برفی و طوفان پیش رو داربی به دستور پلیس مجبور به ماندن در یک اقامت گاه بین جاده ای تا زمان بهتر شدن وضعیت طوفان خواهد شد. اما با رسیدن به آن جا و روبه رویی با 4 نفر داستان هیجان بیشتری پیدا خواهد کرد. چرا که داربی یک دختر بچه زندانی شده را در ماشین ون متعلق به یکی از آن افراد می یابد. حال داربی تنها با 4 مظنون روبه رو است. او باید برای زنده ماندن، بقا و نجات دختر بچه مبارزه نماید!
نقد فیلم خروج ممنوع (No Exit)
اگرچه این اصلاً یک داستان معمایی قتل نیست، اما No Exit من را تا حدی به یاد داستان های آگاتا کریستی انداخت. چرا که فیلم در یک سوم ابتدایی خود روشی مشابه برای کاوش در شخصیت هایش دارد و با پیش فرض ها و انتظارات مخاطب بازی می کند به گونه ای که تنش و پارانویا را در نیمه اول فیلم حفظ کند. با این اوصاف، فیلم No Exit یک تریلر کوچک و فراموش شدنی است که تقریباً آنقدر که فکر می کند راز جذابی ارائه نمی کند. البته پتانسیل زیادی در این اقتباس وجود داشته که به دلیل فیلمنامه نه چندان درست که هرگز زمان کافی برای اعتماد یا بی اعتمادی به شخصیت هایش ایجاد نمی کند، از بین رفته است.
فرصت از دست رفته در اینجا باعث می شود ما در همان شروع ماجرا حدس بزنیم که شخصیت شرور واقعاً کیست. از آنجایی که ما پاسخ را در نیمه اول فیلم پیدا می کنیم، بقیه ماجرا فقط به یک موش و گربه بازی خشن در طوفان بدل می شود که به علت بودجه ناچیزش در نمایش یک اکشن خوب نیز دچار مشکل است. اگر این اثر یک قسمت از یک سریال تلویزیونی بود، آن هم با مدت زمان حدودا 40 تا 45 دقیقه، ممکن بود به خوبی کار کند، اما افزایش یک ایده اولیه به 95 دقیقه بسیار طولانی است. بنابراین به سادگی می توان گفت که مواد کافی برای جالب نگه داشتن ساختار داستان وجود ندارد و عملاً هیچ تعلیقی نیز در فیلم دیده نمی شود.
تیم بازیگران فیلم نیز حرفی برای گفتن ندارند و نسبتاً فراموش شدنی هستند. البته این تقصیر آنها نیست، زیرا هیچ کس عملکرد بدی ارائه نمی دهد، آنها فقط چیز زیادی برای کار ندارند. تنها چیزی که در مورد این فیلم حتی از راه دور به یاد ماندنی است، یک صحنه گرافیکی شامل یک تفنگ میخکوبی است. کل این سکانس (وقتی به آن رسیدید متوجه خواهید شد)، فیلم را تا حدی بالا می برد، اما خارج از این لحظه کوتاه، واقعاً هیجان یا پویایی زیادی در این فیلم وجود ندارد.
یکی از بدترین نکات فیلم این است که به شدت کسل کننده است. در بیشتر یک ساعت اول، فیلم چیزی بیش از این نیست که یک دسته از مردم در حالی که در یک اتاق با هم به دام افتاده اند صحبت های مسخره ای می کنند، آن هم با اتفاقی شوم در پس زمینه. همچنین این واقعیت وجود دارد که فیلمساز تصمیماتی می گیرد که به طرز عجیبی بد سلیقه هستند. این فیلم از اعتیاد به عنوان ابزاری برای قرار دادن قهرمان داستان در این موقعیت استفاده می کند، و سپس اغلب آن را نادیده می گیرد، تا پرده سومی که بسیار مضحک است. تقریباً انگار فیلم اصلاً به شخصیت هایش اهمیت نمی دهد.
اگر توسعه شخصیت در فیلم تا این حد پوچ نبود، قطعا کمک شایانی به کلیت داستان اثر می کرد. به طور کلی همه شخصیت های فیلم بسیار فرمولی هستند و پیشرفت کمی فراتر از داستان های کم عمق خود دارند. با این اوصاف از آنجایی که این داستانی نیست که خود را به واقعیت نزدیک کند یا حرف جدی برای گفتن داشته باشد، پس باید به شاه ماهی قرمز و هدایت نادرست بازیگران تکیه کند. فیلمی که با تماشای «خروج ممنوع» به ذهن خطور می کند، تلاش کوئنتین تارانتینو در سال ۲۰۱۵، «هشت نفرت انگیز» است. داستان خشنی که پس از جنگ داخلی اتفاق می افتد و شامل گروهی از افراد می شود که برخی با یکدیگر آشنا هستند و برخی نه؛ و برخی با مقاصد قتل آمیز در یک کابین در طول کولاک به هم چسبیده اند.
اما تفاوت فیلم تارانتینو با این اثر از زمین تا آسمان است؛ مهم ترین تفاوت در کارگردانی و فیلمنامه و به دنبال آن در شخصیت پردازی این دو فیلم است. هرچه کارگردانی تارانتینو در آن فیلم با فکر و ایده پیش می رود، در این اثر کارگردانی پاشنه آشیل است. کارگردانی دیمین پاور واقعا ناقص است، زیرا کل فیلم حس تاریکی و سرمایی دارد که از اساس در نیامده است. البته تا حدی، منطقی است که همه چیز باید سرد باشد زیرا فیلم در طول یک کولاک اتفاق می افتد، اما دلیلی وجود ندارد که همه چیز اینقدر خاموش و تاریک باشد. و برخلاف دیگر فیلم های هیجان انگیز تک لوکیشن، اینجا هیچ تعلیق واقعی وجود ندارد.
در ابتدا، No Exit یک داستان خوب، کمی پرتعلیق و گاهی اوقات کلاستروفوبیک است. با این حال، در پرده سوم، فیلم ساختار خود را به باد می دهد و بی پروا به سمت ناکجا آباد حرکت می کند. بنابراین «خروج ممنوع» یک فیلم کوچک است که بد ساخته شده؛ شاید به نظر می رسد فیلم یک تریلر استاندارد خوب برای زمانی است که نیاز به سرگرمی دارید، اما اینطور نیست، پس این کار را نکنید، و این فیلم را تماشا نکنید.