داستان مولان برگرفته از یک ترانه عامیانه قدیمی از کشور چین به نام «حکایت مولان» است، ترانه ای که اطلاعات درست و حسابی درباره مولان نمی دهد و بعدها ادبای این کشور شخصیت مولان را در برخی نمایشنامه ها تبدیل به شخصیتی کردند که باورپذیرتر باشد. در واقع نمی توان گفت مولان در واقعیت وجود داشته یا خیر ولی چیزی که مسلم است اینست که دیزنی این کاراکتر را تبدیل به شخصیتی جهانی کرده و حالا با عرضه فیلم مولان، بار دیگر نام این قهرمان مونث را بر سر زبان ها انداخته است.
نسخه انیمیشن « مولان » در سال 1998، یک اتفاق ویژه در تاریخ کمپانی دیزنی محسوب می شد. در آن زمان در انیمیشن ها، به زنان سلاح به دست کمتر فرصتی برای قهرمان بودن داده می شد. به همین دلیل موفقیت « مولان » در سال 1998 یک دستاورد ویژه اجتماعی برای جامعه زنان نیز محسوب می شد. حالا پس از گذشت 22 سال، بازسازی سینمایی از « مولان » انجام شده که مشکلات بسیاری را هنگام انتشار در مقابل خود دیده است. پیش از این قرار بر بود تا این فیلم یک بلاک باستر تابستانی باشد. اما گسترش ویروس کرونا و تعطیلی سالن های سینما سرانجام مدیران دیزنی را مجاب کرد تا فیلم پر هزینه شان را که مبلغی در حدود 200 میلیون دلار خرج آن شده را در سرویس پخش " دیزنی پلاس " منتشر نمایند.
خلاصه داستان فیلم مولان (Mulan)
داستان فیلم مولان ۲۰۲۰ درباره دختری جنگ جو است که در چین زندگی می کند. مولان ۱۲ سال برای کشورش جنگید و افتخارات زیادی کسب کرد. براساس داستان زندگی مولان، ترانه ای اساطیری در چین ساخته شده است که جزوی از فرهنگ مردم آن به حساب می آید. مولان الهام بخش زنان زیادی در طول تاریخ بوده است.
نقد فیلم مولان (Mulan)
نسخه جدید « مولان » یک شکست کامل محسوب می شود. فیلمی که در تمامی بخش ها به طور عجیب و غیرمنتظره ای دارای اشکالات متعدد است، مشکلاتی که حداقل در بخش های فنی، کمتر در آثاری که دیزنی سازنده آنها بوده به چشم می خورد. در بخش فیلمنامه، « مولان » چیزی شبیه به اکشن های کم خرج نتفلیکس است. در نسخه جدید،، تمام ظرافت های قصه در نسخه سال 1998 از بین رفته و ما با شخصیتی پرداخت نشده مواجه هستیم که در لحظه تصمیم می گیرد و تماشاگر مجبور است او را باور کند. فیلم در دقایق ابتدایی سعی در به تصویر کشیدن تفاوت نگاه جامعه به وضعیت دختران و پسران دارد و این کار را در حد قابل قبولی ارائه می دهد. اما مشکل اصلی فیلم زمانی رخ می دهد که مولان به یکباره تصمیم می گیرد به نظامیان ملحق شود، جایی که مشکلات فیلمنامه یکی یکی آغاز می شود.
بخش تمرین مولان در اردوگاه، هیچ دستاورد مهمی به همراه ندارد. ضعف های کارگردانی اثر باعث شده تا مبارزاتی در حین تمرین مشاهده نشود و تنها یک درگیری ساده میان مولان و هونگویی رخ می دهد که آن هم با کات های سریع، بدون جزئیات است. اینکه در این اردوگاه کسی متوجه جنسیت مولان نمی شود نیز در نوع خود جالب است. فرم بدن و ظاهر مولان و حتی صدایش ( که سعی در تغییرش دارد ) به هیچ عنوان کارساز نیست و به راحتی در نگاه اول می توان متوجه جنسیت مولان شد. اما این موضوع ظاهراً برای سازندگان اهمیتی نداشته است. وضعیت سربازان اردوگاه در مواجه با مولان و عدم درک جنسیت او، چیزی شبیه به حال و روز سوپرمن در حالت عادی است که هیچکس توانایی شناسایی او را ندارد چراکه او در زمان زندگی عادی عینک می زند و در حین پرواز خیر!
متاسفانه فیلمنامه و کارگردانی « مولان» به حدی بد است که پذیرفتن رویدادها در قصه مخاطب را به خنده وا می دارد، مانند مواجه فرماندهان و سربازان با هویت اصلی مولان ( پاراگراف های بعد بخش هایی از داستان را لو می دهد ). زمانی که مولان به فرماندهان اعلام می کند که زن است، مقامات ارشد به سختی در مقابل او می ایستند و او را به خاطر دروغی که گفته طرد می کنند تا به محل زندگی اش بازگردد و با بی آبرویی زندگی کند. اما او چند دقیقه بعد و پس از اینکه با ساحره ملاقات بی سر و تهی را تجربه می کند، بار دیگر به اردوگاه باز می گردد و اینبار اعلام می کند که از نقشه های دشمن باخبر است و باید برای نجات پادشاه تلاش نمایند. واکنش فرماندهان که چند دقیقه پیش با قاطعیت در مقابل او ایستاده اند، یک چرخش ناگهانی 180 درجه ای است. فرماندهان زن ستیر که تا چند دقیقه پیش کارکرد زن را عروس شدن می دانستند، به یکباره اعلام می کنند که او باید نظامیان را در این شرایط رهبری نماید!
نپرداختن به شخصیت های منفی قصه نیز به رسم سنت چند سال گذشته، در « مولان » تکرار شده است. در نسخه سینمایی، ساحره ای وجود دارد که که چیزی درباره او نمی دانیم. نه از گذشته او اطلاعی داریم و نه اینکه او چرا چنین توانایی های بی نظیری دارد. در کنار او نیز جنگجویی وجود دارد که تنها می دانیم پسر فردی است که قبلاً توسط پادشاه کشته شده! سازندگان همین توضیح مختصر را درباره این دو شخصیت کافی دانسته و هیچ اطلاعات تکمیلی به تماشاگر ارائه نمی دهند. به همین دلیل زمانی که ساحره به یکباره متحول شده و یاد شرف و انسانیت می افتد، تماشاگر هیچ اهمیتی به سرنوشت او نمی دهد برای اینکه فرصتی برای شناخت او نداشته! بری خان هم وضعیت بهتری از ساحره ندارد. او که شباهت هایی به کال دروگو در « بازی تاج و تخت » هم دارد، هیچ شناسنامه ای ندارد و دیالوگ هایش نیز یکی از مفرح ترین بخش های فیلم را تشکیل می دهد.
همانطور که ذکر شد، « مولان » علی رغم بودجه هنگفت 200 میلیون دلاری، در بخش های فنی نیز اثری ضعیف به شمار می رود. کیفیت پایین جلوه های ویژه فیلم در همان دقایق ابتدایی مشخص و تعجب برانگیز است. پرده های سبز استفاده شده در فیلم و بازیگرانی که در مقابل دوربین قرار گرفته اند، از لحاظ نور پردازی تفکیک نشده هستند و در سکانس هایی مانند قصر و حمله شورشیان، می توان تفاوت نور پس زمینه با شخصیت ها را تشخیص داد! در بخش های اکشن نیز فیلم دستاوردی ندارد. در لحظات نبر تن به تن، دوربین در بدترین جایگاه ممکن قرار گرفته تا احتمالاً ضعف جزئیات مبارزه مشخص نباشد.
« مولان » با پایان بندی عجیبش، ضعف خود را کامل می کند. جایی که شاهد یکی از بدترین نبردهای نهایی در میان آثار بلاک باستری هستیم و در آن پادشاه خنجر به آسمان می فرستد و مولان پایی می کوبد و زندگی به کام چین شیرین می شود. در سلسه پادشاهی که ظاهراً قرن هاست زنان نقش همسر را ایفا می کنند و کوچکترین تغییر رویکرد با طرد دختر همراه می شود، در چند دقیقه پادشاه به یکباره مولان را تشویق می کند و حتی به او لقب مهم نظامی در دربار اعطا می کند تا اینچنین قوانین ضد زن به یکباره برچیده شوند و یک فرهنگ در کسری از ثانیه دچار تحول شود. جالب آنکه پس از عدم پذیرش پیشنهاد مولان توسط پادشاه و بازگشت او نزد خانواده اش، گاردی سلطنتی تمام مسیر را دوباره به دنبال او راه می افتند تا یکبار دیگر اینبار در کنار خانواده مولان از او درخواست کنند به گارد سلطنتی ملحق شود!
« مولان » ناامید کننده و پر ادعاست. اثری که برای حمایت از جامعه زنان در سال 2020 بازسازی شده اما چنان ضعیف و شعار زده است که نمی توان آن را دید و به ضعف های قصه لبخند نزد. « مولان » در فیلمنامه ویران است و در بخش های فنی نیز در کمال تعجب، ضعف هایی دارد که برای یک اثر بلاک باستری نکته ای عجیب محسوب می شود. شاید بهتر باشد از « مولان » همان قصه و انیمیشن قدیمی را به یاد بسپاریم. جایی که حداقل می توانستیم او و آنچه که در وجودش بود را به طور طبیعی مشاهده کنیم. انسانی که مانند همه زنان دیگر، اشتیاق های طبیعی داشت و تماشاگر به راحتی آن را درک می کرد. مولان جنگجویی بود که در کنار توانایی های جنگی، قلب بزرگی برای پذیرش عشق داشت. اما در نسخه جدید، نه می دانیم او کیست و نه با تصمیم های ناگهانی اش ارتباط ذهنی برقرار می کنیم. حتی اشارات عاشقانه مختصر فیلم هم بی ارزش است. تنها نکته جالب درباره فیلم ملاقات با جت لی در نقش پادشاه پس از چند سال است. این مولان چیزی بیشتر از یک قهرمان زن نتفلیکسی نیست!