فیلم جوکر بعد از سالها جنجال و هیاهو اکران شده و این حواشی در زمان اکران دو برابر هم شده است. گرچه نمی توان در بررسی این فیلم کاملا از حواشی آن دور شد و این دو مقوله به همدیگر گره خورده اند اما فارغ از این جریانات، باید دید که آیا اساسا فیلم جوکر توانسته یک اثر سینمایی موفق باشد؟ واقعیت اینست که فیلم مستقل این ابرشرور دنیای DC، یک ایراد کلی دارد و آنهم اینست که فیلم به هیچ وجه برخاسته از دنیای کمیک ها نیست و به معنای واقعی یک اثر مستقل است؛ یک اثر مستقل و بسیار قوی و خوب. با نقد فیلم Joker همراه ما باشید.
مشخصات فیلم سینمایی جوکر
در اینجا نگاه کلی به مشخصات این فیلم پرحاشیه خواهیم داشت:
-
سال انتشار: 2019
-
موضوع: درام / جنایی
-
کارگردان: تاد فیلیپس
-
بازیگر سرشناس: خواکین فینیکس
-
مدت: 2:00
-
رده سنی: (17+) R
داستان فیلم جوکر
سال ۱۹۸۱، مرد میانسالی به نام آرتور فلک به همراه مادر خود پنی در شهر گاتهام زندگی می کند. آرتور به عنوان دلقک در مهمانی های مختلف ظاهر شده و خرج خود را اینگونه درمی آورد. گاتهام با جرم و جنایت های سازمان یافته مواجه شده و فقر و بیکاری مردم شهر از جمله آرتور را آزار می دهد. آرتور به یک اختلال عصبی ناخویشتن داری عاطفی دچار است و در مواقعی که کنترل خود را از دست می دهد، به طرز هیستری می خندد. بعد از اینکه آرتور مورد حمله و ضرب و شتم اوباش قرار می گیرد، رندال، همکار آرتور، برای دفاع از خود به او یک اسلحه می دهد. آرتور با همسایه خود، سوفی داموند که یک بیوه است در ارتباط بوده و او را به برنامه استندآپ خود در یک کلوپ شبانه دعوت می کند. هنگام که آرتور در بیمارستانی مشغول سرگرم کردن بچه هاست، اسلحه از جیبش می افتد. وقتی رندال به دروغ به مدیرشان می گوید که اسلحه متعلق به آرتور است، آرتور اخراج می شود. آرتور که هنوز ماسک دلقک به صورت دارد، در مترو مورد ضرب و شتم سه تاجر مست بنیاد وین قرار می گیرد. او دو نفر را در دفاع از خود شلیک می کند و نفر سوم را حین تلاش برای فرار به قتل می رساند. این قتل ها توسط نامزد میلیاردر شهرداری، توماس وین محکوم می شود و کسانی را که به افراد موفق تر حسادت می ورزند را «دلقک» می نامد. تظاهرات علیه ثروتمندان گاتهام آغاز می شود و معترضان ماسک دلقکی شبیه به ماسک آرتور می زنند. با قطع شدن منبع درآمد و خدمات اجتماعی آرتو، او دیگر دارو و درمانی دریافت نمی کند و ...
نقد فیلم جوکر
این فیلم، فیلمی مستقل از دنیای ابرقهرمانی پیش از خود هست و جهان جدیدی را به ما معرفی می کند؛ درنتیجه از فیلمنامه ای با فضایی جدید برخورددار می باشد. در Joker 2019 برخلاف داستان های قبلی که یا پیشینه ای از جوکر ارائه نمی کردند و یا دلیل تبدیل شدن او به شرورترین فرد گاتهام را افتادن در مخزن اسید می دانستند(!)، ما با داستانی واقع گرایانه و چندین مرتبه قابل باورتر از موارد قبلی، مواجه ایم.
لازم می دانم موضوعی را همین جا بیان کنم: برخلاف تصور اکثر افراد، این فیلم، فیلمی ابرقهرمانی نیست و قرار هم نبوده که باشد! بلکه از موضوعات ابرقهرمانی و شخصیت هایش برای بیان داستانی نو و انتقال پیامش استفاده می کند و بیشتر یک درام اجتماعی محسوب می شود. پس بهتر هست که با انتظار درستی به تماشای فیلم بنشینیم.
در فیلم، استفاده از نمادها در همه جا به چشم می خورد و برای فهمیدن شان باید کمی دقت کنیم. مثلا آرتور نماد بیماران روانی که جامعه آنها را طرد کرده، هست (البته خیلی ها با بنده مخالف هستند و فکر می کنند او نماینده قشر فقیر بود؛ اما اگر کمی در نشانه هایی که فیلم به ما می دهد دقت کنیم، متوجه اصل قضیه می شویم). یا مثلا مردم فقیر گاتهام که دست به شورش می زنند، نماد قشر وسیعی از جوامع این روزها هستند که با مشاهده فقر و تبعیض، تبدیل به بشکه باروتی شده اند که حتی با کبریتی اشتباه و نامرتبط (مثل یک بیمار روانی) منفجر می شود!
فیلم Joker از دیالوگ نویسی خوبی برخورددار هست و در این زمینه موفق بوده؛ اما در برخی صحنه ها همین اتکای بیش از حد بر روی دیالوگ ها کار دست فیلم می دهد و دچار شعار زدگی می گردد؛ مانند قسمت صحبت های آرتور در شوی تلوزیونی.
همچنین، شاهد شخصیت پردازی بسیار خوبی بر روی کاراکتر آرتور هستیم؛ به شکلی که می توانیم با یکی از مخوف ترین خلاف کاران جهان سینما، احساس همذات پنداری کنیم و او را دوست داشته باشیم(توجه کنید که احساس دلسوزی نسبت به جوکر، الزاما نقطه ضعف نیست؛ حتی از نظر من نقطه قوت فیلم به حساب می آید). این شخصیت پردازی فوق العاده به کمک بازیگری و فیلمبرداری کم نظیر فیلم صورت می گیرد.
شخصیت جوکر در فیلم جدید تاد فیلیپس صرفا یک آنارشیست نیست و برای کارهایش دلیل دارد. او حتی روانشناسی دارد که در نهایت به او می گوید هیچکس هیچ اهمیتی به آن ها نمی دهد. جوکر در فیلم تاد فیلیپس دچار انواع بلایا شده و هیولایی خودساخته نیست بلکه دیگران او را ساخته اند. توهماتی که او در طول فیلم دارد، بیش از پیش شخصیت او (و خود فیلم) را پیچیده می کند. کار ممکن است به جایی برسد که بیننده حتی شک کند که آیا واقعا در حال دیدن زندگی جوکری است که تاکنون می شناخته یا ماجرا چیز دیگری است؟!
تقریبا تمام لحظاتی که چرخ دنیا به کام او می چرخد توهماتی بیش نیستند و او حتی برخلاف تصوری که در عمق ذهنش دارد، حتی مادرش در کمدی باورش ندارد و او را واقعا دوست ندارد بلکه فقط به او نیاز دارد. این حد از شقاوت و بی رحمی در کمتر فیلمی دیده شده و آرتور در بین این حجم از سیاهی طبیعتا همان جوکری می شود که ما آن را می شناسیم. یک قاتل روانی که همانطور که دنیا و ساکنین آن به او رحمی نشان نداده اند، به هیچکس رحم نمی کند و با کسی شوخی نمیکند. لااقل شوخی هایش آنطور نیست که هر دلقکی باید با کسی شوخی کند.
با توجه به هفت مرحله ای که ارتور در طول فیلم سپری میک ند (از من نخواهید بیشتر درباره این مراحل توضیح بدهم! اسپویل شدیدی به دنبال دارد) ما با سیر تکامل شخصیتی کاملی از او روبرو هستیم که ذره ذره آرتور را به آن جانی روانی نزدیک تر می کند. مرحله هفتم که در پایان بندی فیلم شاهد آن هستیم مخاطب را به فکر فرو می برد و باعث می شود که بارها درباره اینکه آخر فیلم چی شد با خودش و دیگران بحث کند. پایان بندی جوکر می تواند از زوایای گوناگونی بررسی شود که هر یک از آن ها تا حد زیادی در روند فیلمنامه و چیزی که از آن درک شده تاثیر می گذارد. پایان نسبتا بازی که فیلیپس برای فیلمش انتخاب کرده، تئوری های مختلفی به همراه دارد که بیشتر پرداختن به آن ها را به زمان مناسبی موکول می کنم.
شخصیت جوکر یک جمله معروف در کمیک مشهور Killing Joke دارد و در آنجا می گوید که دقیقا گذشته خود را به یاد نمی آورد و هر بار با مرور زندگی اش، یک چیز جدید به خاطر می آورد. در نهایت هم می گوید دوست دارد اگر گذشته ای داشته، یک گذشته چند گزینه ای باشد که خودش آن را انتخاب کند. تاد فیلیپس دقیقا بر اساس همین جملات قصار جوکر پیش رفته و این اصل را رعایت می کند. فیلم او طوری ساخته شده که می تواند یکی از گذشته های جوکر باشد و یا نباشد.
جوکر تاد فیلیپس یک سر و گردن از آثار سینمایی اقتباسی کمیک بوکی بالاتر است و یک پله پرتاب برای این کارگردان به حساب می آید. فیلم ایراد بزرگی دارد که هیچ وفاداری به کمیک ها ندارد و Origin جوکر و حتی پیشینه خاندان بتمن را تا حدی مورد تغییرات جزیی داده است و از همین حیث شاید یک سری از طرفداران دو آتشه کمیک ها از این تغییرات به خشم بیایند. کارگردان کاملا دستش باز بوده و تا جایی که توانسته قصه خودش را در دل این شخصیت جاری ساخته و تنها به اشارات و ادای احترام های بسیار کوتاه (نهایتا دو سه مورد) به سری کمیک های DC و قصه بتمن بسنده کرده است. فیلم با اینکه مملو از جلوه های ویژه نیست ولی چشم نوازی اش را طور دیگری نشانمان می دهد و در کنار آن با موسیقی بی نظیری که دارد گوش نوازی هم می کند. جوکر جدید هالیوود حرف های زیادی برای گفتن دارد، حرف هایی که می توان آنها را در یک طومار نوشت و قطعا در آینده در ویجیاتو بیشتر به آن ها خواهیم پرداخت.