به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، پدران ما ورود نیسان آبی به ایران را ابتدای دهه 50 ثبت کردهاند و با یک محاسبه ساده میفهمید که تا امروز کل یومش 50 سال است که این ماشین کارگر زحمتکش وارد جادههای ایران شده! تازه آن اوایل که بهش میگفتند نیسان جونیور و موتورش هم 2 هزار سیسی بیشتر نبود، هر چند که 2 هزار سیسی آن موقع با محاسبه تورم حداقل 80 هزار سیسی امروز میشود! آن موقع البته به این ماشین نیسان آبی نمیگفتند، اما به هر حال دو دهه طول کشید تا با تلاش زیاد و سوزاندن فسفر بسیار، دستاندرکاران زحمتکش زامیاد به وحدت بصری و رنگ اورجینال امروز برسند و مفهوم «نیسان آبی» را خلق کنند! بعد از آن بود که ما فهمیدیم قدیمها این وانت در چند رنگ از جمله «نیسان آبی قرمز»، «نیسان آبی سبز» و رنگهای دیگر ساخته میشده!
یادش به خیر آن موقعی که موتور 2 هزار سیسی قبلی را با موتور 2400 سیسی نیسان پاترول دو در با کد Z24 عوض کردند چه رکوردهای جدیدی که در زمینه سرعت و سبقت در تونلهای جاده چالوس و هراز به ثبت نرسید! همین حالا هم اگر صبر کنید تا کرونا برود و بعد با ماشین شخصی به شمال سفر کنید حتما توی جاده چند صد نیسان آبی را با کیت اگزوز ابتکاری صنعتگران خودمان که روی نیسان آبیها نصب شده و نفس ماشین را چند برابر کرده خواهید دید و شنید! اصلا وقتی این قطعه که فقط در بازار اَفترمارکت وجود دارد به انتهای لوله اگزوز نیسان آبی بسته میشود نمیدانید که چه غوغایی در تونلها به پا میشود. انگار که حضرت اسرافیل در صور میدمد و روح و جسم ماشینهای دیگر را زنده میکند!
فقط موقعی که نیسان آبی از پشت سر چراغ میزند که سبقت بگیرد، است که میبینید بنز و بامو هم راه را باز میکنند و خیال کلکل هم به سرشان نمیزند، چون نیسان آبی نه شوخی دارد و نه ترمزی که بتواند آن حجم از پرتقال یا برنج دمسیاه استخوانی را متوقف کند! شما هم در صورت دیدن صحنه مشابه در آینه وسط، خواهشا خیلی زود بکشید کنار که نیسان آبی نه به ناز که به گاز میآید!
از جاده که بگذریم باید به جایگاه اجتماعی نیسان آبی نیز اشاره کنیم که واقعا جایگاهی ستُرگ و ماناست. مهم نیست چند سال دارید یا چقدر تحصیلات گذراندید یا شغل مبارکتان چیست؛ همین که پشت فرمان نیسان بنشینید اساسا شکل ستون فقراتتان منحنی جدیدی به خود میگیرد و هیپوتالاموس مبارک هم کمی نشیمنگاهش را در جوار مغز تکانی میدهد، کلی هورمون جورواجور ترشح میکند تا به صورت خودکار، توانایی مهار هیجان بیپایان سواری بر نیسان را به دست بیاورید. آدرنالین تنها، اصلا کفایت نمیکند!
مورد داشتیم که طرف همزمان دندانپزشک و جراح مغز و اعصاب از دانشگاه هاروارد بوده، اما به مجرد اینکه پشت فرمان نیسان آبی نشسته و زده به دل جاده چالوس، تعریف جدیدی از حق تقدم، آیین نامه رانندگی و «چگونه دو تن پرتقال را اورژانسی به بازار میوه برسانیم؟» را از خود ارائه کرده است. ضمنا اگر خیلی از پدرها و اجداد ما رانندگی را با پیکان و ژیان یاد گرفتند همین حالا کلی آدم داریم که دست فرمان عالی و بینقصشان را از رانندگی با نیسان یاد گرفتهاند. میبینید که نیسان آبی عزیز چه جایگاه مهمی در حوزه فرهنگی و اجتماعی دارد؟! اصلا نیسان آبی خودش یک خرده فرهنگ محسوب میشود. دقت کردید که پشت در عقب نیسانها چه شعارهای زیبایی مینویسند و آدم را به فکر فرو میبرند. مثلا حقیر یک بار پشت یک نیسان خواندم که: «من ساده بودم اما، او پیاز جعفری دوست داشت…!» و تا مغز استخوان دنبالچهام تیر کشید، بیاغراق!