ساعدنیوز
ساعدنیوز

پری غفاری معشوقه مو بلوند و زیبای شاه پهلوی! 

  پنجشنبه، 06 بهمن 1401   زمان مطالعه 18 دقیقه
پری غفاری معشوقه مو بلوند و زیبای شاه پهلوی! 
ساعد نیوز: پری (پروین) غفاری معشوقه بلوند و زیبای محمدرضا شاه که فکر می کرد با شاه ازدواج می کند اما سرنوشت دیگری در انتظارش بود

پری (پروین) غفاری در سال 1309 بدنیا آمد و در سال 1392 از دنیا رفت. پری غفاری به عنوان خواننده و بازیگر تلویزیون و سینما فعالیت می کرد.

پری غفاری خاطرات خود که در مورد روابط عاشقانه وی با محمد رضا پهلوی است را پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کتابی به نام تا سیاهی دردام شاه منتشر کرد. این کتاب تنها یک بار در سال ۱۳۷۶ منتشر شد. به اعتقاد برخی منتقدان این کتاب در صورت تجدید چاپ می توانست پرفروش ترین کتاب تاریخ ایران باشد!

ماجرای رابطه نامشروع شاه با پری غفاری چه بود؟

داستاه شاه و پری، حكایت دختری است كه با وساطت فردوست و مادرش به دربار راه یافت و رؤیای ملكه شدن در ذهن می پروراند و مدتی انیس و مونس شاه شد. سرانجام شاه پس از ازدواج با ثریا اسفندیاری وی را همچون تفاله ای به بیرون پرت كرد، و رویای كاخ آرزوهایش مثل حباب تركید. پروین غفاری در واقع مأمور سرگرم كردن شاه در روزهای جدایی شاه و فوزیه بود.

پدر پروین غفاری که بود؟

پروین فرزند میرزا حسن غفاری همدانی ، كه خودش اهل تفرش بود، وی در جوانی در مجلس شورای ملی كاری كرد و آخرین سمت وی مشاور رییس بازرسی مجلس بود. به گفته پروین او مردی دقیق و آزادی خواه خوش نام بود و همیشه به مبارزات علیه استبداد فخر می كرد. به همین دلیل پس از آشنایی پروین با شاه و رفت و آمدش به دربار ؛ همواره درباره خطری كه در كمین وی بود، به او هشدار می داد.
اما پری رویای ملكه شدن و راه یافتن به دربار و شركت جستن در شب نشینی های با شكوه داشت. و به هیچ چیز دیگر فكر نمی كرد و تصور می كرد شاه سرانجام با وی ازدواج خواهد كرد.

فردوست دلال آشنایی شاه و پری

پری دختری 16-17 ساله، مو بور، بلند قامت و زیبا بود؛ كه فردوست در یك مهمانی در باشگاه افسران وی را همراه مادرش دید. فردوست در همین مهمانی به مادر و دختر نزدیك می شود و خود را معرفی نمود؛ فردوست را شناختند و با هم گرم گرفتند.

فردوست در كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی می نویسد:
".... تصور كردند كه برای ازدواج خود آمده ام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر را به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت كوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی كردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یك ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: كه با پری قرار گذاشته است..."

از آشنایی تا جدایی:

خانه ی پری غفاری در "نظامیه" حوالی میدان بهارستان بود. وی دوران ابتدایی را در مدرسه ی "نوروز" و دوره دبیرستان را در دبیرستان "شاهدخت" كه در خیابان شاه آباد بود، سپری نمود. پری هنوز پانزده سال بیش نداشت كه با تبانی مادرش و خانواده اسعدی نظام، بر سفره عقد نشاندند ، وی كه دوشیزه ای دبیرستانی و بی خبر بود به عقد علی آشوری ـ پسر اسعدی نظام ـ در آمد.
عقد نافرجام پری و علی آشوری كه بر اثر توطئه چینی ـ مادر پری و پدر علی ـ طراحی شده بود؛ پس از گذشت چهار ماه استحكام خود را از دست داد، و مادر پری فهمید كه این پلكان ترقی محكم نیست ، پس از طریق دیگری سعی نمودكه در بدبختی دخترش كوشا باشد ... پری از همان ابتدا با اكراه به عقد علی آشوری در آمده بود. مادر پری هم با وساطت حسین فردوست تلاش كرد كه طلاق او را بگیرد.
نمایش فردوست و مادر پروین برای دیدار با شاه بسیار جالب است.
پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت : "... احساس كردم كه بروی ابرها گام بر می دارم، از اینكه در كنار شاه قدم می زنم خود را خوشبخت احساس كردم و غافل از اینكه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یك سفاك شده ام".
شاه و پری با هم قرار بعدی گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : "... من تمام شب به یاد تو بودم، می خواهم امشب در كاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم".

آن روزها همه می دانستند كه فوزیه ایران را ترك كرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست و گرفتن وكیلی به نام ارسلان خلعت بری، طلاق او را از علی آشوری گرفتند، مادر پری فكر می كرد كه از این پس دخترش ملكه ایران خواهد شد.
پری با فسخ عقد با علی آشوری، آزادی خود را به دست آورد، رویای هر شب وی دربار و در كنار شاه بودن بود. پدر پروین (پری) مخالف رفتن دخترش به دربار بود و زنش را مؤاخذه می كرد.

تصویر
پروین در 17 سالگی در کاخ شاه

ساعت هفت صبح بود كه امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی كاخ برد.

پری به همراه امیرصادقی به كاخ رسیدند ... امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانه ی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود ... بوی شراب و ادكلن در هم آمیخته بود ... برای اولین بار در نزد شاه شراب گیلاس را سركشید ، گلویش سوخت ... سرش گیج رفت ... دومین جام را نیز شاه برایش ریخت ، این بار آرام آرام به گلویش سرازیر كرد .... پس از مدتی به زمین افتاد ... وقتی صبح كه از خواب بیدار شد، دوران كودكی و دوشیزه گی را از دست داده بود ... احساس پلیدی به وی دست داد ... هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود.

شاه از پری می خواهد این ماجرا را به كسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یك تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود.

اكنون از ماجرای شبی كه در كنار شاه بود یك ماه می گذرد ، وی در این یك ماه دیگر هیچ شبی را در كاخ نخوابیده بود.

شاه دستور داده بود در خیابان كاخ، خانه ای برای وی خریداری شود تا نزدیك شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود.

شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر می داشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند ... وی هفته ای سه روز در كنار شاه بود؛ روز های شنبه، دوشنبه، چهارشنبه ... به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسكی در می آوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملكت را سرگرم خود كند.

پروین غفاری در خصوص هم نشینی با شاه می گفت :".. هنگام صرف شاه آرام آرام مشروب می خورد و گاهی گیلاس مرا هم پر می كند ... گاهی دور از چشم محافظان و زیر درختان بر روی زمین یا نیمكتی می نشستیم ؛ او در چنین مواقعی دست مرا می گرفت و چشم در چشم من می دوخت و سعی می كند مرا به سبك هنرپیشگان آمریكایی ببوسد .. حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسك تمام شده است و عروسك بایستی به گنجه اش باز گردد."

پری می گوید:
"من همچون فاحشه ای كه پس از انجام وظیفه اش، دستمزد می گیرد، هدیه های او را در كیفم می گذاردم ... حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود".

مادر پری فكر می كند؛ شاه و پری دوران نامزدی خودشان را می گذرانند، پری یقین دارد كه ازدواجی در كار نیست.
شاه به پری می گوید: "می خواهم زیبا و خوش اندام بمانی ... تو نبایستی حامله شوی ... آشفته به سویش برگشتم و فریاد زدم، تو سه ماه است؛ هر چه خواسته ای ... حال می گویی نباید حامله شوی ... اعلیحضرت عزیز من حامله ام ... حامله ... تو نمی توانی با خریدن یك خانه خرابه مرا گول بزنی ... بایستی با من ازدواج كنی ... شاه برگشت و گامی به سوی من برداشت، در چشمانم نگریست ... دستش را بالا برد و بر گونه ام فرود آورد .... احمق دیوانه چرا گذاشتی حامله شوی؟

گفتم تو این طفل را در شكم من كاشتی ... حال می گویی چرا حامله شده ام ... شاه دستانش را روی شانه من گذاشت... گفت : ببین پروین تو بایستی این جنین را سقط كنی".

پری اصرار می كند كه چنین را سقط نخواهد كرد ... اصرار می كند كه شاه او را عقد كند، شاه وی را با طپانچه تهدید به مرگ می كند، ... اما شلیك نكرد ... با طپانچه ضربه ای به شقیقه ی وی زد و فورا به زمین افتاد ... به دستور شاه به خرابه اش برگشت.

بعد از برگشت به خانه روز بعد شاه تلفن زد و پری محكم گوشی را به زمین كوبید، و ارتباط شاه و پری قطع شد ... مادر پری از این حركت نگران شد و پری را مؤاخذه نمود كه این چه حركتی بود كه با شاه مملكت كردی ... چهار روز از این جریان درگیری شاه و پری گذاشت، پری بستری بود ، دیگر از دربار صدای تلفن شنیده نمی شد ... ساعت شش عصر زنگ در خانه به صدا در آمده ، امیرصادقی با یك دسته گل با شكوه از طرف شاه به دیدن وی آمد. و گفت: "اعلیحضرت نگران حالتان هستند".

شیطنت زنانه در وجود پروین دوباره گل كرد ... صحنه سازی كرد ... می دانست كه امیرصادقی این نمایش را به اربابش گزارش خواهد كرد ... پس صحنه را داغ تر كرد ... میان گریه گفت: " به اعلیحضرت بگویید دیگر مرا نخواهید دید ... من خودم را خواهم كشت".

هدیه ای كه شاه فرستاده بود كلید و سند یك خانه در خیابان كاخ بود ... به هر حال پری مغلوب شاه شد، سعی كرد او را برای خودش حفظ كند ... و یا این كه از قبل دربار ثروتی برای خود فراهم كند ...

تصویر
پروین غفاری در جوانی

پری مجددا از شاه خواست كه وی را عقد كند، شاه هم با یك شرط حاضر شد كه او را به عقد خود در آورد و آن این كه كورتاژ جنینی بود كه در شكم داشت. ... پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این كه قبل از عمل به عقد یك دیگر درآیند.

شاه با شنیدن این حرف پری به شدت وی را بوسید و گفت :"در یك میهمانی شام تو را عقد خواهم كرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و به جز نزدیكان من كسی نباید از این سند بویی ببرد".

[دراین] زمان فردوست مأمور بود كه در كنار پری باشد و حوائج وی را برآورده كند.

شب موعد فرا رسید میهمانان بسیاری در مجلس عقد حاضر شدند، از نزدیكان شاه : اشرف و شمس ، احمدرضا و حمید رضا و محمود رضا از دعوت شدگان بودند؛ اشرف در آن مجلس گفت : "صیغه شدن كوس و نقاره نمی خواهد ".

پس از صرف شام اعلیحضرت اجازه دادند كه عاقد حاضر شود، عاقد حسن امامی، امام جمعه تهران بود، چند جمله ای را خواند ... كه پری در آن عالم مستی نفهمید و بعد راهش را كشید و رفت...

شاه در آن مجلس به پری گفت :"به كوری چشم فوزیه امشب می خواهم خود را در میان امواج گیسوان پروین غرق كنم ... بعد به دست گره گیسوان مرا رها كرد و موهای انبوه من پریشان شد .... من هم كه نیمه مست بودم دست به گردن او انداخته و .....

فردای آن روز پری و محمدرضا با هواپیما به بابلسر پرواز كردند، شاه هنگام سفر به این شهر از وی خواست كه در بازگشت از سفر، تا دیر نشده این جنین را از بین ببرد، چرا كه ترس شاه از اشرف بود، اگر اشرف از جریان حاملگی بویی می برد تمام دنیا را خبردار می كرد، او نمی خواهد هیچ زنی در كنار شاه باشد ... اشرف فكر می كرد كه شاه ، پری را برای پر كردن اوقات تنهایی و در غیاب فوزیه به كاخ آورده است.

شاه گفت :
"چون ترا صیغه كرده ام، اشرف نمی توانست بر چسب هوسبازی و زن بارگی به من بزند ... تو نگران نباش به محض اینكه وضع فوزیه روشن شود ازدواج ها رسمی خواهد شد . شاه گفت : ملكه ی كشوری سراغ داری كه زیباتر از تو باشد " پری به شاه قول داد كه پس از بازگشت از بابلسر نسبت به سقط جنین اقدام خواهد كرد ... شاه تبسمی كرد و گفت : " قبلا سفارش این كار را به پروفسور عدل كرده ام و خود این كار را سر و سامان خواهد داد ... به شاه گفتم یونایی موطلایی تو در خدمت توست ... "

پس از بازگشت از سفر ، فردوست به خانه پری در خیابان كاخ رفت و مأموریت داشت كه وی را به نزد پروفسور عدل جهت عمل كورتاژ ببرد .
با این عمل ، پری سلامت جسمانی و روانی خود را از دست داد به قول خودش آثار و عواقب آن را هنوز كه هنوز است تحمل می كند ، پس از عمل كورتاژ به دلیل عفونت اعضای داخلی تا لب مرگ پیش رفت و فردوست و ایادی پزشك مخصوص شاه و خود شاه به عیادت وی آمدند.

پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : " ببین عدل شما با من چه كرده است " شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی كرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یك جعبه شیشه ای كوچك ، انگشتری با نگین درشت یاقوت كبود بیرون آورد و در انگشتان وی كرد ... و گفت : " پروین سعی كن زود خوب شوی ... خانه قلبم سرد و تاریك است و بیا و گرمش كن ...

پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحكم تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده - عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود - بزم ها و میهمانی ها برقرار است و جام ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می شد ...

پری دیگر در صرف مشروبات الكلی حرفه ای شده بود ... آخرین هدیه شاه به پری یك انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود .

شاه از اینكه پری در محافل و مهمانی ها گرم می گرفت ، ناراحت می شد و می گفت : " بعضی وقت ها می بینم تو در محافل و مهمانی ها گرم می گیری و آنها بر دستت بوسه می زنند ؛ اگر روزی بدانم با كسی به جز من رابطه داشته ای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوش های من ، كوچكترین حركت تو را به من گزارش می كنند ، همان طور كه از كار فوزیه با خبر شدم هم از كارهای تو با خبر خواهم شد .

پس از طلاق فوزیه

با رسمیت یافتن طلاق فوزیه در سال 1327 ، روزنه ی امیدی برای ازدواج پروین با شاه دوباره گشوده شد ، اما محمدرضا دو هفته ای پس از اعلام رسمی طلاق به گوشه انزوا خزید ، و زمان آن رسیده بود كه پری با تمام قوا وارد میدان شود و به هر صورت جای فوزیه زن اول شاه را پر كند ، اما چه خیال عبثی بود . اولین ملاقات پس از دوره انزوا كه پیش آمد ؛ شاه همچنان مغموم بود ... شاه در حالت ناراحتی به پری گفت : " اگر روزی به من خیانت كنی تو را خواهم كشت " . شاه به پری گفت كه فوزیه به وی خیانت كرده است .

به مروز زمان شاه نسبت به پروین بدبین شده بود و رفتار وی را زیر نظر داشت ، به طوری كه با وجود این كه مسافت بین خانه پری و شاه زیاد بود ، در یك شب تابستانی ... مردی از دیوار خانه او پایین پرید ، شخص شاه بود ؛ اتاق وی را جستجو كرده و به حیاط بازگشت ...
پری به شاه گفت : " آیا صحیح است كه شخص شاه از دیوار منزل كسی بالا برود؟"
شاه پاسخ داد : "به من گزارش داده بودند كه مردی در خانه شماست."

البته در بدبینی شاه نسبت به وی نباید از نقش اشرف غافل بود ؛ پروین در كتاب "تا سیاهی..." نقل می كند :
"در شبی من بیرون زیر آلاچیق كنار خواهرم خوابیدم ، یك دفعه از درون اتاق خوابم صدای انفجار نارنجك آمد ، من متقاعد شدم كه اشرف قصد از بین بردن مرا دارد ."

اشرف در یك مهمانی سعی كرد از طریق قهوه پری را مسموم كند كه این دومین سوء قصد به جان وی بود و پری تصمیم گرفت رابطه خود را با اشرف قطع كند. با دسیسه های اشرف كم كم شاه باور كرد كه پری به وی خیانت می كند و شب هایی كه با او نیست با دیگران سر می كند ، این گونه شد كه زمینه اختلاف و درگیری بین شاه و پری پیش آمد .

روزی شاه به پروین گفت : " پروین از من سیر شده ای و دلت برای مردان دیگر پر می كشد " اشرف می گفت این دختر خوشگل است و باید بمیرد ، زیبایی شومی دارد .

به هر حال ارتباطات و مهمانی های پری با مردان دیگر و بوسیدن دست های وی به وسیله دیگران شاه را رنج می داد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی كرد توجه ایادی را به خود جلب كند و به حالت غش خود را به آغوش ایادی انداخت ، پری از ایادی خواست كه حامی او باشد ؛ دوستی شاه و پری به روزهای پایانی آن رسیده است . وی از ایادی خواست گاه گاهی به عیادتش بیاید و گیلاسی با هم بنوشند .

شاه از پری قهر كرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نكرد ، برای اینكه می خواست شاه را اذیت كند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شب های پری در كنار دوستانش سپری شد . و تا سپیده دم بانگ نوشانوش بلند بود ؛ بساط قمار و تریاك نیز برقرار و پری هم شمع محفل دوستان بود .

مطب دكتر ایادی در خیابان كاخ ، نزدیك خانه پروین بود ، به بهانه عیادت به خانه وی رفت و آمد می كرد ... ایادی پس از اظهار لطف و علاقه و عشق پری به خود ؛ با بی پروایی به خانه وی می آمد ... و جواهراتی به وی داد ... از وقتی كه ایادی مبالغی به پری می داد ، مادرش از وی اظهار رضایت می كرد .

تصویر
پروین در آخرین سال های زندگی اش

در این آشفته بازار قهر شاه و پری ، برادر محمدرضا، غلامرضا، پروین را به باغ دعوت كرد ، پری هم دعوت وی را اجابت كرد و به باغ رفت و درون اتاقی بزرگ ... روی میز انواع اغذیه و اشربه به چشم می خورد ... در نگاه غلامرضا تمنا موج می زد ... پری به غلامرضا گفت اگر برادرت من و شما را در یك باغ و در یك اتاق ببیند چه خواهد كرد ؟ غلامرضا گفت : هیچ كاری نخواهد كرد . خوشحال هم خواهد شد؛ به او گفتم: نه چنین نیست، من و شما را خواهد كشت.
پری با وجود این كه از قیافه ی غلامرضا و ایادی بدش می آمد ، اما به خاطر پول و موقعیت شان آن ها را در میان مشت های خود حفظ كرد.
پروین ماجرای فراهم شدن زمینه های ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود. سرانجام بر اثر تلاش های شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یكی از روزهای مهر ماه 1328 فردوست به خانه پری آمد.
او " پیك جدایی " بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه كه همه چیز بین شاه و پری تمام شده است. با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد كه مأموریت این عروسك موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به كاخ نگوید.
آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ كه مادر پری دو كارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی كرد با بهترین آرایش در مراسم شركت كند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد ... شاه با دیدن پری اخمی كرد و تعجب می كند چه كسی او را دعوت كرده است ...
سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشك مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.

13 دیدگاه


  دیدگاه ها
بازدیدکننده
2 سال پیش

در پاسخ به: روحت شاد
بله
کارگر
2 سال پیش

باشه.
علی
2 سال پیش

لعنت بر شاه پهلوی باد
هموطن راستگو
2 سال پیش

معلوم خیلی جزغاله شدین که راجع به شاه یه طومار نوشتین تا بلکه بد وفاسد جلوه بدینش😁هر چقدر هم خودتونو بکشین این وصله ها به کسی که در طول سلطنتش یک جمله حرف نامربوط وبی ادبی ازَش ندیدیم، همیشه در همه حال حتی لحظه خروجش از مملکت با شخصیت ومقتدر رفتار کرد، این اراجیف فقط لایق ملاهاست که تمام فکر وذکر و رساله هاشون موضوعی جز از ناف به پایین زنها رو نداره، به قول روان شاد فرخزاد که گفته این چه دینی یه که همش از ناف به پایین میگه ویه کلمه از مغز چیزی نمیگه😏
بازدیدکننده
2 سال پیش

بازدیدکننده
2 سال پیش

خدا لعنت کنه شاه وهنراهنش را
بازدیدکننده
2 سال پیش

خاک برسرش
سارا
2 سال پیش

روحت شاد
بازدیدکننده
2 سال پیش

خدا لعنت کنه شاه فاسد رو
عماااد
2 سال پیش

جالب بود
ستی
2 سال پیش

جالب بود
زینب
2 سال پیش

جالب بود👏
پربحث های هفته   
صحبت های عادل فردوسی پور در مورد قطعی برق:درسته که مردم باید رعایت کنند و کمتر مصرف کنند ولی به خدا هیچ جای دنیا سال 2025 مردم اینجوری زجر نمیکشند از این اتفاقات و... (54 نظر) (ویدئو) نعیمه نظام‌دوست: آقای علیخانی میای پایین یا من میاما/ احسان علیخانی: تو صورت خانوم سعادت نگاه کن یکم خجالت بکش😁/ خنده‌های از ته دل نعیمه رو از دست ندید (50 نظر) نعیمه نظام دوست: پول اجاره خانه ام را نداشتم که پرداخت کنم و مجبور شدم از این طرف و آن طرف برای پرداخت اجاره خانه ام قرض بگیرم! (42 نظر) الهام چرخنده:وقتی حضرت آقا می فرمایند اغلب هنرمندان ما خوبند حجت تمام است/ من که آبرو ندارم خودم را سنجاق کرده ام به اهل بیت (36 نظر) علی پروین خطاب به علی دایی: بیا مصاحبه کن/ دایی: من صدا و سیما را دوست ندارم! (33 نظر) سکانس خنده دار نعیمه نظام دوست: یه مشت تُرشیده دور هم جمع شدیم+ویدیو/برنامه رفت رو هوا از خنده... (30 نظر) (عکس) عذرخواهی همسر قالیباف از پزشکیان بعد از گریه رئیس جمهور به خاطر عشق پاک قدیمی به همسرش ... (28 نظر) نماینده مجلس: یک دانشجوی پسر به من گفت شما وضعیت اقتصادی من را کمی خوب کن من چادر سر می‌کنم (28 نظر) (ویدئو) بازگشت باشکوه و پرسروصدای مهران مدیری به تلوزیون/ هم‌خوانی گوش‌نواز وشنیدنی آهنگ یلدایی با علی زندوکیلی به سبک سنتی (26 نظر) شهربانو منصوریان: یکی از شب های یلدا پدرم پرتقال خریده بود اما به همه نرسید ما هم یک پَر از پرتقال مان را به آن‌ها دادیم تا همه خورده باشند! (25 نظر) خلاقیت مشاغل: ترفند خنده‌دار و هوشمندانه اوستای سیمانکار برای گرم نگهداشتن بدنش هنگام کار کردن در هوای سرد با حلبی روغن+ ویدیو/ همه با هم هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (24 نظر) از ایران تا قطر؛ مقایسه رشد اقتصادی کشورهای منطقه در 50 سال گذشته (21 نظر) یارانه هر لیتر بنزین در ایران؛ 40 هزار تومان/ فعلا قرار نیست بنزین گران شود (19 نظر) (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / عقرب سیاه، موش، قورباغه (18 نظر) ساغر عزیزی بازیگر سریال سوجان: برخی بر این باروند که من واقعاً فرح دیبا هستم ولی من اصلاً با سیاست کاری ندارم (18 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
تستی که شخصیت شما را لو می‌دهد
ویدئو| فایل صوتی تکان‌دهنده نابغه ریاضی «مریم میرزاخانی» برای دخترش آناهیتا؛ دل‌نوشته‌ای مادرانه پس از شنیدن خبر سرطان!
ویدیوی ویژه‌ی روز مادر/ دکلمه احساسی "خان ننه" از «استاد شهریار»؛ حزین‌ترین توصیف از عشق به مادر
ویدئو| داستان ضرب‌المثل "دست بالای دست بسیار است" به روایت کوچکترین مهمان برنامه‌ی کتاب‌باز/ سروش صحت: دیگه بهتر از این نمیشد توضیح داد
هدیه شرکت مرسدس بنز به کودکی که آرم آن را بوسید +عکس/ بوسه میلیاردی یک کودک خوش شانس... :/
گلوریا هاردی: تو ایران هم شناختی از تیم ها ندارم و ساعد بعضی وقت ها استقلالیه، بعضی وقت ها پرسپولیسی /من طرفدار تیم خاصی نیستم
کدام لژیونر های جوان به تهران می آیند؟
چرا روزبه چشمی مرد ویژه ی استقلال است؟!
کریم باقری سرمربیگری موقت پرسپولیس را قبول کرد!
خداحافظی فوری گاریدو و ژاوی از پرسپولیس!
جزئیات آخرین وضعیت تعطیلی مدارس فردا دوشنبه 3 دی/ کدام شهرها فردا هم تعطیل هستند؟
ایلان ماسک به مداخله در انتخابات آلمان متهم شد
حمله تروریستی در آلمان و تشدید تنش‌های سیاسی این کشور
افزایش 20 میلیون مترمکعبی مصرف گاز در یک روز
رئیس سازمان بهزیستی: 52 درصد سالمندان زنان هستند
منتخب روز   
شباهت حیرت‌انگیز و باورنکردنی بهنوش بختیاری و خواهرش در استایل قاجاری یلدایی/ به نظرتون کدوم بهنوشه؛ کدوم بهناز؟🤔 صحبتهای جالب و اشکبار مهران مدیری درباره عشق عمیق مادرانه/ خودش چه بغضی هم کرد! استوری احساسی احسان علیخانی به مناسبت روز مادر/ خدا به حضرت مادر نه نمیگه+ عکس جدول زمانبندی قطعی برق امروز دوشنبه 3 دی در تمامی استان ها منتشر شد + لینک پایتخت 7 مهمان ویژه نوروز رمضانی 1404/ رکوردزنی پایتخت بدون بهتاش و ارسطو با روح بابا پنجعلی ریمیکس خوانندگی زیبای مانی رهنما با صدای دلنشین همسرش صبا راد به بهانه شب یلدای 1403 /حافظ خوانی صبا راد ارزش هزار بار دیدن رو داره +فیلم کیک شکلاتی مخصوص روز مادر/ طرز تهیه کیک شکلاتی با گاناش با بافتی نرم و طعم بی نشیر به بهانه روز مادر نگاهی می‌اندازیم به تصویر خواننده‌های محبوب کشورمان در کنار مادرانشان/ از همایون شجریان و محسن چاوشی گرفته تا بهنام بانی و رضا صادقی شعر خوانی ترکی در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) در حضور مقام معظم رهبری +ویدئو (ویدئو)عاشقانه‌های ناب دخترانه نعیمه نظام‌دوست برای مادر مهربانش به مناسبت روز مادر/ زحمت‌کش بی‌مزد، قربون اون دستای پینه‌بستت که همیشه رو به آسمونه بدترین پرسپولیس تاریخ ؛ پرسپولیس در مسیر سقوط؟/ از صدر تا قعر؛ کابوس قرمزها در زمستان با گاریدو ادامه دارد نگاه های معنادار دختر پزشکیان بعد از شنیدن جملات امروز پدرش: تصور می‌کنم اگر همسرم بود شاید فرزندانم بهتر تربیت می‌شدند+ویدیو