تربیت، فرایند پیچیده ای است که انواع و گونه های متنوعی دارد. "تربیت معنوی" (Spiritual Education) یکی از اقسام نوپدید آموزش و تربیت کودکان است که به نحوی با معنویت و امور معنوی گره خورده است؛ ثمره و حاصل این نوع تربیت، شخصیتی است که با مؤلفه های روحی-روانی از قبیل حقیقت طلبی، آرامش، سعه صدر، همدردی، مهربانی، شفقت، نوعدوستی، رفق و مدارا و.. زندگی خود را "معنادار"می کند و درحالی که خود به سوی حقیقت گام بر می دارد دیگران را نیز در مسیر حق و جویای حقیقت می بیند. لذا هیچ وقت خود را "مالک مطلق حقیقت" نمی پندارد بلکه پیوسته خود را "طالب و سالک حقیقت" می داند. دکتر مهدی گنجور عضو هیئت علمی و استادیار و معاونت گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان طی یادداشتی اختصاصی برای ساعد نیوز وجوه مختلف "تربیت معنوی کودکان" و نسبت تربیت معنوی با توسعه همزیستی و صلح پایدار را مورد بررسی و کنکاش قرار داده اند. دکتر مهدی گنجور یکی از پژوهشگران پرکار جوان در زمینه فلسفه در ایران هستند. ایشان 32 مقاله علمی پژوهشی در مجلات معتبر کشور منتشر کرده اند و 3 کتاب علمی نیز در زمینه تخصصی شان منتشر ساخته اند. ایشان در زمینه تربیت معنوی کودکان در جهان با نظر به پارادایم اسلامی اخیراً دو مقاله در مجلات معتبر خارجی منتشر کرده اند که مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است:

آنچه امروزه جهان بشری به شدت به آن نیازمند است، تعامل و همزیستی در جهت کم کردن فاصله های موجود بین افراد انسانی، تألیف قلوب مردمان متنوع و یکسو کردن حرکت جوامع و فرهنگهای گوناگون به سوی صلح پایدار و همزیستی مسالمت آمیز است. قرآن کریم که یکی از ویژگی های منحصر به فرد احکامش، جهانی بودن و تعلّق آن به همۀ انسانها از هرنژاد و مکان و آیینی است، دراین باره خطاب به پیامبر اسلام می فرماید:
«وَ ما ارسَلناکَ إلاّ کافّۀً للنّاس بشیراً و نذیراً» (سبأ:28) یعنی ما تو را جز برای همه مردم جهان نفرستادیم تا آنها را بشارت دهی و از عذاب الهی برحذر داری.
از سوی دیگر، یکی از دغدغه های مهم فیلسوفان تعلیم و تربیت در جهان اسلام در دهه های اخیر، کاربردی کردن معنویت دینی در زندگی روزمره، از طریق آموزش دینی و معنوی به کودکان است. امروزه با کشف حوزه هوش معنوی، توجه به «تربیت معنوی کودکان» نیز بیش از هر زمان دیگر ضرورت یافته است. پیشرفت های علم روانشناسی جدید و تمرکز بر معنویت، به مثابه یکی از نیازها و کشش های درونی انسان، سبب گرایش انسان ها به بُعد معنوی زندگی شده است. طبق تحقیقات جدید، "هوش معنوی" به منزله زیربنای باورهای فرد، نقش اساسی در ارتقا و تأمین سلامت روانی دارد. به طوری که امروزه سازمان بهداشت جهانی، انسان را موجودی با چهار بُعد مکمّل: جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی (bio-psycho-socio-spiritual)معرفی می کند. بسیاری از متخصصان، هوش معنوی را دربردارنده بالاترین سطح رشدِ شناختی، اخلاقی و عاطفی می دانند.
به همین جهت امروزه تربیت معنوی کودکان بیش از اینکه مورد اهتمام متولیان مذهبی واقع شود، در کانون توجه اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت قرارگرفته است.

نکته قابل تأمل اینکه رشد معنوی در بستر تربیتی، لزوماً مرتبط با رشد عقاید، تعهدات یا برخی شیوه های زندگی مذهبی نیست بلکه بیشتر به رشد فطرت انسان و شکوفایی استعدادهای ذاتی او مربوط می شود که در قرآن و حدیث نیز از آن یاد شده است.
به هرحال، هرچند نهضت «تربیت معنوی کودکان» از آغاز گرایشی به سوی اخلاق و رفتار ارتباطی و اجتماعی داشته و در آثار پیشگامان این جنبش، بر ارتباط مبنایی ارزش ها و تربیت کودک، تصریح شده است، اما به نظر بنده، تأثیر این برنامه آموزشی و تربیتی در افزایش مهارت های رفتار ارتباطی و تعامل کودکان با همنوعان غیرهمکیش خود، از دید پژوهشگران و اندیشمندان این حوزه معرفتی، مغفول مانده است.
این درحالی است که به عقیده من، یکی از اساسی ترین کارکردهای تربیت معنوی کودکان به ویژه در جوامع دینی، آموزش مهارت و رفتار ارتباطی با دیگران و ناهمکیشان در سنین کودکی و نوجوانی است؛ مسئلهای که به لحاظ تبارشناسی، از یکسو ریشه در جهان بینی فلسفی و از سوی دیگر ریشه در معارف دینی- وحیانی دارد.
درعین حال این مسئله، یکی از مباحث مهم آکادمیک در حوزه دین پژوهی نوین بویژه در حیطه اخلاق کاربردی محسوب می شود که فیلسوفان دین و اخلاقپژوهان معاصر، از آن با عنوان پلورالیسم هنجاری یا رفتاری “Normative Pluralism” تعبیر می کنند.

پرسش: منظور ما از معنویت چیست؟ و تاریخچه جنبش تربیت معنوی کودکان به چه زمانی بر می گردد؟
از قرائن و شواهد موجود چنین بر می آید که بحث معنویت برای کودکان نخستین بار از انگلستان سرچشمه گرفت و از آنجا به بسیاری از کشورهای توسعه یافته در سراسر جهان گسترش یافت. بنابراین تربیت معنوی در آغاز، به لحاظ تئوریک به معنویت دینی با گرایش مسیحیت اشاره داشت هرچند در عمل، رشد معنوی ارتباط چندانی با دین و به طور خاص آیین مسیح نداشت.
مفهوم رشد معنوی در عرصه تربیت، ناظر به رشد عنصر غیرمادی و حیاتبخش وجود ما یعنی روح ماست. به تعبیر دیگر، تربیت معنوی اشاره به رشد شخصیت و هویت باطنی و درونی کودکان و تقویت بُعد ارزشی ، اخلاقی و عاطفی آنها دارد. بر این اساس، معنویتِ مدنظر در تربیت معنوی در جهان مدرن، منحصر به آموزه های ادیان آسمانی و انجام اعمال عبادی و مذهبی نیست.

پرسش: آیا از الگوی اسلامی معنویت می توان برای تربیت معنوی کودکان بهره برد؟
به نظر بنده، مکتب مترقّی اسلام از این پتانسیل و ظرفیت معرفتی و کاربردی برخوردار است که بتوان مدل بومی و اسلامی تربیت معنوی را از آموزه های ناب آن، بازسازی و به جهانیان ارائه کرد.
شاهد این مدعا، مقاله ای است که نگارنده در سال 2019 به زبان انگلیسی تألیف کرد و مورد استقبال داوران مجله بین المللی معنویت کودکانInternational Journal of Children's Spirituality (انتشارات راتلج انگلیس) واقع شد و بلافاصله به چاپ رسید.
عنوان مقاله عبارت بود از: «الگوی اسلامی برای تربیت معنوی کودکان (CSE)؛ تأثیر آن در بهبود رفتار ارتباطی با غیرهمکیشان»
“Islamic Model of Children’s Spiritual Education (CSE); its influence on improvement of communicational behaviour with non-coreligionists”
هدف این مقاله، نشان دادن کارآیی و اثربخشی تربیت معنوی در بهبود رفتار ارتباطی کودکان با پیروان سایر ادیان، از طریق ارائه یک مدل اسلامی، برگرفته از آموزه های اصیل قرآن و سنّت بود.
به عقیده ما، معنویت در اسلام مبتنی بر فطرت پاک انسانی و نگرش الهی و توحیدی است. در ساحت معنویت اسلامی، فرض براین است که فطرت انسانی از ابتدا میل به توحید (خداجویی و خداپرستی فطری) را به طور بالقوه در خود دارد و همچون آینه، پاک و صاف؛ و خالی از هرگونه آلودگی و گناه است. مهم ترین کاری که باید در راستای تربیت معنوی کودک صورت گیرد، قرار دادن این فطرت در مسیر صحیح رشد و کمال انسانی است. چون مقصد اصلی تمام ادیان الهی نیز گسترش و رشد معنویت است که جز با تربیت و پرورش نفس و هدایت آن به سوی خیر و نیکی حاصل نمی شود.
البته منکر آن نیستیم که ازمنظر اسلام، معنویت می تواند مراتب و درجاتی داشته باشد؛ به نحوی که عالی ترین مرتبه آن، در ارتباط باخدا درک می شود و مراتب پایین تر آن مانند احترام به انسانیت (همنوعان) را نیز در انسان های غیردیندار، به رسمیت می شناسد. به طوری که هم در بین اهل سنت، بر لزوم احترام به افراد غیرمسلمان تأکید شده است و هم در بین شیعیان چنین عقیده ای وجود دارد. چنانکه امام علی(ع) در منشور عدالت و آیین حکمرانی خود خطاب به استاندار مصر- مالک اشتر- فرمان می دهد:
«با رعیت (زیردستان) مهربان و نرم خو باش؛ زیرا مردمان دودسته اند: یا هم کیش (برادر دینی) تو هستند و یا در آفرینش با تو همانند هستند (همنوع توأند)... إمّا أخٌ لکَ فی الدّین و إمّا لَک نظیرٌ فی الخلق».
طبق این منشور اخلاق حکومتی، اگر افراد، دیندار هم نباشند، باز دارای نوعی عزّت و کرامت ذاتی هستند. حال اگر افراد از راه دین، به نیاز معنوی خودپاسخ نمی دهند بازهم می توانند در مرتبه ای پایین تر، معنوی باشند و این سطح پایین تر، ناظر بر همان انسانیت و نوعدوستی آنهاست.

نکته مهم دیگر اینکه در الگوی تربیت معنوی اسلام، شکوفایی ابعاد فطری و روحانی کودک، به مثابه یک فرایند تربیتی، از حساسیت های خاصی برخوردار است. بنابراین وجود مربیِ کارآمد، شایسته و اخلاقمدار که خود درزمینه معنویت، صاحب تجربه باشد بسیار الزامی است؛ این مربی، از پیش، باید خود بر مبنای اصول تربیت معنوی، آراسته به کمالات و اخلاقیاتی باشد که شیوه تربیت معنوی اقتضا می کند؛ یعنی برخوردار از حُسن نیّت، اخلاص، شفقت، اخلاق نیک، صداقت، خیرخواهی، نرم خویی(مدارا)، شکیبایی، گذشت، ادب، تواضع، آرامش درونی و اعتدال در عقیده و رفتار باشد.
طبق آموزه های قرآنی، کامل ترین الگوی معنوی اسلام با کمالاتی که ذکر شد، در وجود انبیا و اولیای الهی ترسیم می شود و لذا بر مربیان معنوی لازم است که با الگوبرداری از انسان های کامل معنوی، این خصلت ها را در خود ایجاد کنند.
شاید در اینجا این پرسش مطرح بشود که چگونه کودکان ممکن است بلوغ مناسب را برای رشد معنوی و درک عاطفی دیگران داشته باشند؟
در پاسخ باید گفت: کودک انسانی ذاتاً تمایل به ارتباط با همنوعان و درک دیگران دارد؛ زیرا به تعبیر فلاسفه، انسان به مقتضای طبیعتش مخلوقی اجتماعی است و از طرفی تحقیقات علمی و میدانی نشان داده است که آموزش صحیح معنوی، موجب شکوفایی این استعداد ذاتی و توسعه مهارتهای شناختی، اجتماعی و عاطفی کودکان می شود .
بنابراین با اجرای درست برنامه تربیت معنوی مبتنی بر آموزه های دینی در خانواده و مدرسه، می توان کودکان را به رشد عاطفی-معنوی و بلوغ مناسب برای درک همنوعان رساند.
انشاءالله در فرصتی دیگر درباره مهم ترین اصول اخلاقی و مهارتهای ارتباطی در تعامل کودکان با غیرهمکیشان که با استفاده از ظرفیت معرفتی و کاربردی «الگوی اسلامی تربیت معنوی» می تواند مورد استفاده والدین و مربیان عزیز قرار گیرد، گفتگو خواهیم کرد.
امید است که مدل اسلامی تربیت معنوی بتواند با بکارگیری این اصول و فنون، زمینه بهبود روابط کودکان با دیگرانِ غیرهمکیش را در فضایی مسالمت آمیز و توأم با احترام و مهرورزی فراهم آورد، و درنتیجه، کاهش پیشداوری، خشونت و سایر اعمال و نگرش های ناپسند کودکان نسبت به پیروان سایر ادیان را به دنبال داشته باشد. از این رهگذر می توان امید به همزیستی و تحقق صلحی پایدار در جهان داشت.