نارسیسیم در لغت به معنای خودشیفته است. ریشه این لغت از یک مرد جوان در افسانه یونانی بنام "نارسیوسم" آمده که وقتی عکس خودش را داخل آب دید عاشق و شیفته خود شد و همانجا ماند تا از دنیا رفت. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده هنوز علت اصلی ابتلاء به این نوع اختلال شخصیت کشف نشده است اما تحقیقات نشان می دهد که عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روانی در بروز این بیماری نقش دارد و بسیاری از روانشناسان معتقدند که ابتلاء به آن نتیجه تربیت غلط دوران کودکی است. اختلال شخصیت خودشیفته، قابل پیشگیری نیست، اما می توان با مداخله و درمان زودهنگام برای افراد مستعد، علائم و ویژگی های آن را تا حد بسیار زیادی کاهش داد. در این صورت فرد یاد می گیرد که چگونه با دیگران برخورد کند و شخصیتش با وجود این اختلال، منعطف تر خواهد شد.
اختلال خودشیفتگی چیست؟
افراد خودشیفته کسانی هستند که باور دارند از دیگران برترند و سزاوار برخورد ویژه ای هستند. افراد مبتلا به خودشیفتگی در رفتار خود الگوی فراگیر بزرگ منشی را بروز می دهند و گاه فقط در خیال موفقیت و قدرت به سر می برند، اما در زیر این پوسته ی ظاهری، افراد خودشیفته خود را دوست ندارند که اعتقاد داریم به این معنی است که آنان از دوست داشتن واقعی دیگران ناتوان هستند. احساس شرم بر افراد خودشیفته تسلط دارد، همیشه به تحسین شدن نیاز دارند و با استفاده از مکانیسم های مقابله ای (Coping Mechanisms) کاملا سوءاستفاده گرانه برای محافظت از نفس (Ego) شکننده ی خود تمام تلاششان را می کنند.
علل انواع خودشیفتگی
بیایید نگاهی بیندازیم به این که علت وقوع اختلال شخصیتی خودشیفتگی چیست. حدس و گمان های زیادی در این باره وجود دارند، ولی واقعیت این است که هیچ کس نمی داند؛ با این حال، در این خصوص ۲ نظریه ی رسمی را وجود دارد که اولین مورد نظریه ی اوتو کرنبرگ (Otto Kernberg) و دومین مورد نظریه ی هاینس کوهوت (Heinz Kohut) است. کودکان به طور طبیعی خودشیفته اند و این کاملا نرمال است. عزت نفس کودکان به طور مرتب با تأثیرات بیرونی تنظیم می شود و آن ها برای داشتن احساس خوب نسبت به خود، به تحسین دیگران نیاز دارند. به همین علت نیز ما، به عنوان والدین، به کودکان خود پاداش های مثبتی می دهیم.
طبق گفته ی کرنبرگ، وجود مادری غیردل سوز و سرد که بسیار سرزنش گر است و کودک خود را بی ارزش می داند، باعث می شود که کودک برای مقابله با فقدان محبت و آسیب روحی حاصل از آن، از مکانیسم دفاعی استفاده کند و خودِ درونیِ اغراق شده ای را خَلق کند. کرنبرگ چنین استدلال می کند که اختلال شخصیت خودشیفته (NPD: Narcissistic Personality Disorder) نوعی رشد بیمارگونه یا پاتولوژیک (Pathological Development) است. از طرف دیگر، کوهوت احساس می کند که محیط به تنهایی علت اصلی خودشیفتگی است و اختلال شخصیت خود شیفته نتیجه ی بازداری از رشد حین رشد عادی روانی است.
برخی از افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی در خانه ای با حضور مادری بی عاطفه تربیت شده بودند. از طرفی افراد خودشیفته ای را نیز وجود دارند که مادران به نظر نرمالی داشته اند، ولی در زمان کودکی خود اغلب تنها بوده اند. (منظور کودکان ۵ تا ۱۳ ساله ای است که بعد از بازگشت از مدرسه، از خودشان مراقبت می کنند تا زمانی که والدینشان به خانه بازگردند.) در این جا تهدید مشترک این است که نیازهای عاطفی کودک برطرف نشوند، چه به دلیل وجود والدین سرزنش گر و چه به دلیل وجود والدین سهل انگار.
هم چنین، گمانه زنی هایی درخصوص اختلال خودشیفتگی وجود دارند که بیانگر آن اند که ممکن است ناهنجاری های ژنی بر ارتباط میان مغز و رفتارهای فرد تأثیر بگذارد. در نهایت، به نظر می رسد درباره ی این که عوامل زیر می توانند در اوایل کودکی خطرساز باشند و باعث اختلال خودشیفتگی شوند، توافق وجود دارد:
- تربیت بدون حساسیت
- مراقبت غیرقابل پیش بینی یا سهل انگارانه
- انتقاد و سرزنش بیش ازحد
- سوءاستفاده
- تروما یا آسیب شدید روانی
- انتظارات بیش از حد
- ستایش بیش ازحد و نازپروردگی شدید، هنگامی که والدین بر ظاهر کودک یا استعدادی خاص در او به شکل افراطی تمرکز می کنند (معمولا به علت کمبود عزت نفس در خود والدین)
روش های درمان خودشیفتگی
برای درمان خودشیفتگی باید برای مدتی همدلی کردن با دیگران را تمرین کنید. همدلی مانند درک است. افراد خودشیفته نقطه ی مقابل افراد همدل هستند؛ آن ها کسی را درک نمی کنند. آیا می خواهید بدانید که چگونه می توانید خودشیفتگی را کنار بگذارید؟ این که خودتان را دوست داشته باشید بسیار خوب است، اما نه در حدی که تحمل کردنتان سخت شود. در ادامه ی مطلب به روش هایی برای درمان خودشیفتگی پرداخته ایم.
۱. پذیرفتن ایرادات خود
بعید به نظر می رسد که یک خودشیفته ی تمام عیار بخواهد این مطلب را بخواند، اما در صورتی که شما آن شخص هستید و می خواهید راه خود را تغییر دهید، ابتدا باید این واقعیت را بپذیرید که شما دچار مشکلی هستید. بیش تر افراد خودشیفته این مرحله را اجرا نمی کنند، زیرا نمی توانند عیوب خود را ببینند. کسانی که این کار را انجام می دهند، در حال حاضر دچار خودشیفتگی هستند. شما کامل نیستید؛ در واقع هیچ کس کامل نیست. اولین قدم برای درمان خودشیفتگی، پذیرش است.
۲. کنار آمدن با گذشته خود
شاید خودشیفتگی شما ناشی از تربیتتان در کودکی باشد. شما باید دیر یا زود با گذشته ی خود کنار بیایید. درک کنید که گرچه شاید در این موارد مقصر نباشید، اما این شما هستید که باید روش خود را تغییر دهید و فرد بهتری شوید. برای درمان خودشیفتگی به گذشته ی خود نگاه کنید و دریابید که چه چیزی باعث شده است که جهان را این گونه ببینید، سپس برای تغییر تفکر خود گام بردارید.
۳. پذیرش افراد، همان طور که هستند
افراد را همان طور که هستند بپذیرید، نه آن طور که می خواهید، سپس راه های مختلفی را برای دریافت عشق و پذیرش واقعی پیدا خواهید کرد. سعی نکنید چیزی را که به عنوان نقص در فرد مشاهده می کنید، تغییر دهید. باید تلاش کنید تا احساس راحتی و پذیرش را در آن ها ایجاد کنید. عشق دادن بهترین روش ممکن برای دریافت عشق است و عشقی که از این طریق دریافت می کنید، صادقانه و اصیل است؛ دقیقا همان چیزی که می خواستید.
۴. تمرین همدلی
برای درمان خودشیفتگی، باید برای مدتی همدلی کردن با دیگران را تمرین کنید. همدلی مانند درک است. باید از صمیم قلب بخواهید که آن را بهبود بخشید. باید تلاش کنید تا از زاویه ی دید افراد دیگر نیز به موضوعات نگاه کنید، نه این که دیدگاه خود را به آن ها تحمیل کنید. درک کنید که افراد از اقشار مختلف جامعه هستند و تجربیات مختلفی داشته که باعث شده اند به چنین فردی تبدیل شوند. هنگامی که این موضوع را درک کنید، دیگر از نظر دیگران خودشیفته نخواهید بود.
۵. استقبال از شنیدن انتقادات
برای درمان درمان خودشیفتگی باید این غریزه ی روان شناختی را، که همیشه خود را در اولویت قرار می دهید درمان کنید. بهترین و سخت ترین راه برای انجام این کار شنیدن انتقاداتی درباره ی خودتان است. این کار بسیار دشوار است و به نیروی ذهنی قوی نیاز دارد، اما اگر پافشاری کنید، می توانید همه ی مشکلات را حل کنید. در ابتدا شنیدن انتقادات می تواند به شما صدمه بزند، اما به تدریج به آن عادت می کنید و بیش از هر زمان دیگری نسبت به ایرادات خودآگاهی پیدا خواهید کرد؛ هم چنین، غرور و تکبر نابه جایی را که خودشیفتگی در پی دارد، از بین خواهد برد.
۶. خندیدن به اشتباهاتتان
همه اشتباه می کنند و فقط یک احمق است که همیشه کار درست را انجام می دهد. درمان خودشیفتگی، مستلزم این است که به خودتان بخندید. هنگامی که یاد گرفتید به کمبودهای خود بخندید، آن ها دیگر منبع خودشیفتگی نخواهند بود. با انجام این کار مشکل را ریشه کن خواهید کرد. تسلط بر این مهارت زمان بر است اما پس از اتمام آن، مسیر بسیار شادتری خواهید داشت.
۷. سوال کردن در مورد دیگران
یکی از ویژگی های کلیدی فرد خودشیفته این است که او بی وقفه درباره ی خودش صحبت می کند. راه بسیار ساده ای برای حذف این ویژگی وجود دارد و آن صحبت کردن و پرسیدن درمورد دیگران است. این امر به آسانی قابل اجراست و در تغییر درک دیگران از شما و درک شما از خودتان معجزه می کند. شما دیگر آن فرد خودشیفته ای که مردم از او متنفر هستند، نخواهید بود؛ در عوض افراد به دلایل درست به شما احترام خواهند گذاشت.
۸. توجه به جزئیات
در راستای درمان خودشیفتگی، توجه به جزئیات بسیار مهم است، زیرا به دیگران نشان می دهد که برای درک کردن آن ها تلاش می کنید. افراد خودشیفته نه تنها به جزئیات توجه نمی کنند، اغلب نسبت به کل موضوع نیز بی توجه هستند. گوش دادن به تنهایی راه حل نیست، بلکه باید با دقت گوش بدهید تا بتوانید نکات دقیق و ظریف سخنانی را که شخص می گوید، متوجه شوید. وقتی توانایی انجام این کار را داشته باشید، یعنی دیگر خودشیفته نیستید و به انسانی همدل تبدیل خواهید شد.
۹. تغییر دادن مرجع خود
به احتمال زیاد، مرجعی که رفتار خاصی را به شما القا می کند، یک چیز خارجی است. کاری که باید انجام دهید این است که این مرجع را به چیزی ذاتی تغییر دهید تا بتوانید در مواقع لزوم آن را کنترل کنید. به موارد بیرونی عکس العمل نشان ندهید، قبل از این که سخنی را به زبان بیاورید فکر کنید تا بتوانید افکار خود را به خوبی پردازش کنید؛ به این ترتیب، مردم کم تر خودشیفتگی شما را مشاهده می کنند و بیش تر واقعیت همدلانه ی شما را مشاهده می کنند.
۱۰. دوست داشتن را یاد بگیرید
سرانجام، فقط عشق؛ عشق بده و عشق بگیر. این آخرین راز است که برای درمان خودشیفتگی باید بدانید. افراد را به سبب آن چه که هستند، دوست داشته باشید، نه به دلیل آن چه می خواهید باشند؛ به همین ترتیب، خود را برای آن چه هستید دوست داشته باشید، اما مطمئن شوید که در این روند دیگران را نادیده نمی گیرید. با انجام این کارها روابط واقعی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد، روابطی که واقعا شما را خوشحال می کنند.
به گذشته ی خود نگاه کنید و دریابید که چه چیزی باعث شده است که جهان را این گونه ببینید، سپس برای تغییر تفکر خود گام بردارید. در ابتدا شنیدن انتقادات می تواند به شما صدمه بزند، اما به تدریج به آن عادت می کنید و بیش از هر زمان دیگری نسبت به ایرادات خود، آگاهی پیدا خواهید کرد. امیدواریم مطالعه ی این مطلب برای شما مفید بوده باشد.