دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

رهبر معظم انقلاب: برای تشییع جنازه این شهید با اینکه اطبّا همه من را منع می کردند که شرکت نکنم، دیدم طاقت نمی‌ آورم که در مراسم شرکت نکنم و آمدم 

پنجشنبه، 08 شهریور 1403
کد خبر: 405921
ساعدنیوز: خبرها همه متناقض و نگران‌کننده بود. یکی می گفت که حالشان خوب است، یکی می گفت زنده بیرون آمده‌ اند، یکی می گفت جسدشان پیدا نشده است. در حالت فوق‌العاده بد و نگرانی به سر می بردم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، هشتم شهریور 1403، چهل و سومین سالگرد انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر است. این دو که آن زمان رئیس جمهوری و نخست وزیر وقت بودند، در انفجار بمب جاسازی شده‌ای، به شهادت رسیدند. دو ماه قبل از این حادثه، آیت‌الله خامنه‌ای نماینده تهران در مجلس، بر اثر ترور ناکام در مسجد ابوذر تهران، مجروح و در حال گذراندن دوران نقاهت بودند. در ادامه روایت ایشان از مطلع شدن از انفجار دفتر نخست وزیری به نقل از جماران می‌آید:

«... من بیمار بودم و تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی در حدود نیاوران استراحت می کردم و در جریان اوضاع و احوال هم قرار می گرفتم؛ یعنی مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر و برادران دیگر، مسائل را با من در میان می‌ گذاشتند، ولیکن خود من شرکت فعّالی در جریانات نمی توانستم انجام بدهم. در این اواخر که تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت می کردم؛ کما اینکه در شب قبل از حادثه، من در جلسه‌ ای در اتاق خود مرحوم رجایی شرکت کردم که در آن جلسه راجع به مسائل مهمّ مملکتی صحبت کردیم؛ بنابراین از محلّ حادثه دور بودم و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، از برادرهای پاسدار که پهلوی من بودند، یک زمزمه‌ هایی شنیدم. گفتم [قضیّه] چیست؟ گفتند که یک بمب در نخست‌وزیری منفجر شده. من فوق‌العاده نگران شدم. گفتم که چه کسی آنجا بوده؟ گفتند که رجایی و باهنر هم بوده‌ اند؛ من فوق‌العاده نگران شدم. با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم، خودم را رساندم پای تلفن، بنا کردم اینجا و آنجا تلفن کردن، امّا خبرها همه متناقض و نگران‌کننده بود. یکی می گفت که حالشان خوب است، یکی می گفت زنده بیرون آمده‌ اند، یکی می گفت جسدشان پیدا نشده، یکی می گفت در بیمارستانند و من تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود، در حالت فوق‌العاده بد و نگرانی به سر می بردم، تا بالاخره مطلب برایم روشن شد. فکر می کنم با آقای هاشمی یا آقای حاج احمدآقا خمینی که صحبت کردم، آنها به من گفتند که مسئله این‌جوری شده.

احساسات من در آن موقع طبیعی است که چه احساساتی بود؛ دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اوّل جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس خسارت می کردم، احساس ضایعه می کردم، احساس غم می کردم و از طرفی نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند احساس خشم می کردم و لذا هم بود که فردا صبح زود با اینکه خیلی بی‌حال بودم، پاشدم سوار ماشین شدم، آمدم برای تشییع جنازه به مجلس و با اینکه اطبّا همه من را منع می کردند که شرکت نکنم و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمی‌ آورم که در مراسم شرکت نکنم؛ آمدم آنجا روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی‌ ای هم با کمال هیجان کردم که دُوروبر من را دوستان گرفته بودند که مبادا من بیفتم؛ از بس هیجان داشتم.»


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز پنجشنبه 08 شهریور
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
ژاله صامتی: همسرم سر یه سریال بدجوری درگیر من شده بود بهم پیشنهاد داد و منو از پدرم خواستگاری کرد+ویدئو
(ویدئو) خیانت بزرگ این خلبان ایرانی در جنگ تحمیلی 8 ساله!/ چه چیزی او را به چهره ای منفورتر از صدام تبدیل کرد؟!
رهبر معظم انقلاب: من و آقای رفسنجانی وضع مالی خوبی نداشتیم آنقدر به بقال سر کوچه بدهکار شدیم خجالت می کشیدیم برویم و تقاضای نسیه کنیم
حمید گودرزی: به هیچ عنوان علاقه‌ای به ازدواج کردن دوباره ندارم، بعید میدونم هیچوقت عاشق بشم+ویدیو
آموزش گام به گام نحوه سابمیت مقاله در مجلات ISI (آی اس آی)
تصویری از غیرت مثال‌زدنی رهبر معظم انقلاب نسبت به زن ایرانی در میان جمعیت+ویدیو/ حایل کردن دستشان برای برخورد نکردن محافظشان با بانوی کرمانشاهی
مراحل سابمیت مقاله
ویرایش و ویراستاری متون انگلیسی
خلاقیت منحصربفرد قنّاد تبریزی در طراحی و پخت کیک برای "کارمندان بانک "+ عکس/ دست مریزاد اوستا😍
اکسپت فوری مقاله برای دوره دکتری