کابینه بنت خصوصاً بنی گانتس وزیر دفاع و یائیر لاپید وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به صراحت در دیدار با مقامات آمریکایی مخالفت خودشان را با احیای برجام اعلام کرده اند.
ساعد نیوز: رژیم صهیونیستی از تصویب بودجه یک و نیم میلیاردی برای مقابله نظامی با ایران و جلوگیری از پیشرفت ایران در زمینه فناوری هسته ای صحبت کرده است. بعد از روی کار آمدن نفتالی بنت در اسرائیل به نظر می رسد رژیم صهیونیستی تغییر تاکتیک را در زمینه مقابله با جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داده است. تا چه اندازه تهدید اخیر با واقعیت های موجود مطابقت دارد و نظر شما درباره ایده تغییر تاکتیک چیست؟
منصور براتی: به نظر می رسد که کابینه جدید در اسرائیل به رهبری آقای نفتالی بنت یک سری ملاحظاتی دارد که لازم است آنها را در تحلیل تقابل رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی و در پاسخ به سؤال شما، مد نظر قرار دهیم. یک مسأله به شخصیت خود بنت و نوع نگاه او به ایران بازمیگردد. بنت در دولت اول نتانیاهو، در کسوت وزیر دفاع اسرائیل حضور داشت. در دوران وزارت بنت، چند اتفاق درباره پرونده ایران رخ داد. برای چندین سال، سیاست اسرائیل در تقابل با ایران پیش از آمدن بنت، خرابکاری، ترور و ضربه زدن به صورت غیرمستقیم بود. وقتی آقای بنت به عنوان وزیر دفاع اسرائیل در کابینه نتانیاهو انتخاب شد، همه دستگاه ها، اتاق فکرها و کمیسیون های موجود در وزارت خارجه را در دفتری به نام دفتر ایران در وزارت دفاع اسرائیل تجمیع کرد. در این دوران شاهد تغییر دکترین دفاعی و نظامی اسرائیل در تقابل با جمهوری اسلامی ایران هستیم. بنت از تاکتیکی به نام حمله به اختاپوس پرده برداری می کند. وی معتقد است که به جای حمله به بازوهای ایران در منطقه اعم از حزب الله لبنان یا دیگر گروه های مقاومت، بهترین کار این است که خود ایران، هدف قرار داده شود و دیگر تقابل فقط به رویارویی با پروکسی ها و نایبان جمهوری اسلامی ایران در منطقه محدود نشود. این نکته مهمی است که باید در نظر گرفته شود. امروز کسی در صدر دولت رژیم صهیونیستی قرار دارد که دارای چنین افکاری است. نکته دوم درباره شکل و ساختار کابینه جدید اسرائیل است. بدنه این کابینه از افراد کم تجربه و جوان تشکیل شده است که البته برخی نیز مثل خود بنت، دارای سابقه وزارت هستند. ولی در مقایسه با کابینه نتانیاهو که از سال 2009 به صورت بی وقفه در عرصه سیاست اسرائیل حضور داشته اند، بی تجربه محسوب می شوند.
اقداماتی مثل تصویب یک و نیم میلیارد دلار بودجه برای تقابل مستقیم با ایران از سوی این کابینه، در اصل تلاشی است برای خارج شدن از سایه کابینه نتانیاهو. نتانیاهو به کابینه بنت در حوزه امنیتی نقدهای جدی دارد و آن را متهم به کم کاری در حوزه امنیت اسرائیل می کند. با این اقدام، کابینه بنت می خواهد جدیت خودش درباره مسأله تأمین امنیت اسرائیل را نشان دهد. موضوع سوم، چشم انداز احیای برجام و مذاکرات آتی دولت جدید با 1+5 در وین است. دیروز در خبرها بود که آقای باقری کنی به وین سفر کرده است و به زودی مذاکرات ایران و غربی ها برای احیای توافق هسته ای از سر گرفته خواهد شد. کابینه بنت خصوصاً بنی گانتس وزیر دفاع و یائیر لاپید وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به صراحت در دیدار با مقامات آمریکایی مخالفت خودشان را با احیای برجام اعلام کرده اند. ولی آمریکا در این مورد با اسرائیل همسو نیست. به نظر می رسد که یکی از دلایل مهم تصویب این بودجه برای تقابل با ایران، تلاش برای کم کردن آسیب های احتمالی به منافع اسرائیل در دوران بعد از احیای برجام است. به هر صورت، ایران بعد از احیای برجام، به منابع دلاری و درآمدهای نفتی خودش دسترسی خواهد کرد و این تراکنش های آزاد بین المللی برای ایران در دوران بعد از احیای برجام میتواند تهدیدی برای اسرائیل محسوب شود.
با آمدن بایدن و فشاری که دولت جدید آمریکا بر روی عربستان برای عادی سازی روابط اش با ایران آورد، اسرائیل دلایل بیشتری برای همکاری با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواهد داشت.
ساعد نیوز: برخی از تحلیلگران معتقدند که پیشرفت گفتگوهای ایران و عربستان و خصوصاً بحث بر سر عادی سازی روابط اعراب با سوریه، اسرائیل را به تکاپو انداخته است. خصوصاً بحث پیشروی این رژیم در زمینه شهرک سازی و تنش آفرینی در مرزهای شمالغربی ما نشان از وارد شدن تقابل ایران و اسرائیل به فاز جدیدی است. آیا اصولاً امکان درگیری نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل وجود دارد؟
منصور براتی: اگر بخواهم بخش آخر سؤالتان در همین اول بدهم، باید بگویم که با شرایطی که وجود دارد، بعید است که دو طرف تمایلی برای رویارویی مستقیم داشته باشند. اقدامات اسرائیل بر علیه جمهوری اسلامی ایران، در همان سطح خرابکاری، ترور شخصیت های علمی و حملات سایبری و حمله به کشتی ها ادامه خواهد یافت. ایران نیز به نظر علاقه ای به اقدامات تند بر علیه رژیم صهیونیستی ندارد. اگر صحبت هایی رد و بدل می شود همه اینها کاربرد دفاعی دارند. نکته مهم درباره مذاکرات ایران و عربستان برای عادی سازی روابط دیپلماتیک این است که این مذاکرات، بر سیاست های جدید تلاویو تأثیر داشته است. قبل از برجام، اختلاف ایران با عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بسیار زیاد بود و ایران تحت تحریم های شدیدی قرار داشت و نوعی اجماع بین المللی بر علیه ایران وجود داشت. آمریکایی ها با همکاری هایی که با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس داشتند، عملاً این کشورها را از حیث امنیت شان در برابر ایران تأمین می کردند. یک نوع اطمینان خاطری برای این کشورها درباره امنیت شان وجود داشت. بعد از برجام، این اجماع از بین رفت و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس احساس ناامنی کردند. چرا که احساس می کردند که کشورهای غربی دیگر در برابر ایران، از این کشورها دفاع نخواهند کرد. بنابراین، ما شاهد نزدیک شدن این کشورها به اسرائیل بودیم. در سال 2018 زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، این ترس از ایران در کشورهای عربی کمتر شد ولی ارتباط اسرائیل با کشورهای عربی افزایش یافت. با آمدن بایدن و فشاری که دولت جدید آمریکا بر روی عربستان برای عادی سازی روابط اش با ایران آورد، اسرائیل دلایل بیشتری برای همکاری با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواهد داشت. اگر قبلاً این رابطه جنبه سلبی داشت، این بار اسرائیل این روابط را در سطح ایجابی دنبال خواهد کرد. انتظار من این است که این روابط با کشورهای عربی در سال آینده میلادی بسیار نزدیک تر شود و حتی در برخی موارد، رژیم صهیونیستی حاضر خواهد بود که امتیازاتی نیز به این کشورها برای تحکیم روابط فیمابین اعطا کند.
تصور من این است که تقابل میان اسرائیل و ایران در مرزهای شمالغربی به سمت تقابل تمام عیار نظامی نخواهد رفت و رژیم صهیونیستی از این مرزها برای خرابکاری، ترور و نفوذ برای حملات سایبری استفاده خواهد کرد.
ساعد نیوز: ایران نسبت به حضور اسرائیل در مرزهای شمالغربی خود به شدت معترض است و به همین دلیل، تنش هایی میان جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده است. برخی رسانه ها از تلاش اسرائیل برای تأسیس پایگاه هوایی و جاسوسی در مناطق آزاد شده قره باغ تحت پوشش کارخانه های تولیدی خبر می دهند. آذربایجان چه اندازه تاب آوری سیاسی، اقتصادی و نظامی برای دادن هزینه حضور رژیم صهیونیستی در خاکش و تقابل با ابربازیگر منطقه ای مانند ایران دارد؟
منصور براتی: ایران نسبت به حضور رژِم صهیونیستی در مرزهای شمال غربی خودش حساسیت فرآوانی دارد. هرچند حضور اسرائیل در مرزهای ایران فقط به شمالغرب ختم نمی شود و در راستای توافق ابراهیم، این رژیم در مرزهای جنوبی ما نیز حضور خواهد داشت و چه بسا در امارات و بحرین صاحب پایگاه نظامی شود. اما مسأله آذربایجان از چند لحاظ قابل تحلیل است. اسرائیل سیاست اتحاد پیرامونی را از سال ها قبل، در دستور کار داشته است. این سیاست به زمانی برمی گردد که تقابل کشورهای عربی با اسرائیل در نقطه جوش قرار داشت، و رژیم صهیونیستی برای دفع تهدیدات موجود تصمیم گرفت با کشورهای مسلمان غیرعرب مانند ایران زمان پهلوی، ترکیه و برخی کشورهای مسلمان آفریقایی روابط خودش را توسعه دهد. ارتباط باکو با اسرائیل نیز در همین کانتکست قابل تحلیل است. آنها تمایل زیادی برای توسعه روابط با آذربایجان دارند. در یک سال اخیر این ارتباط قوی تر شده است. در جنگ 44 روزه قره باغ در سال 2020، اسرائیل بیشترین کمک نظامی را به آذربایجان کرد. دادن پهبادهای پیشرفته که خُب یکی از دلایل پیروزی آذربایجان بود. مدتی قبل از جنگ، ارمنستان با اسرائیل برای بازگشایی سفارت این کشور در ایراوان توافق کرده بود ولی در جریان جنگ 44 روزه و حجم کمک های رژیم صهیونیستی، ایراوان به اعتراض این سفارتخانه را بست! همین مسأله، نشان از سطح بالای روابط فیمابین اسرائیل و آذربایجان دارد. تصور من این است که تقابل میان اسرائیل و ایران در مرزهای شمالغربی به سمت تقابل تمام عیار نظامی نخواهد رفت و رژیم صهیونیستی از این مرزها برای خرابکاری، ترور و نفوذ برای حملات سایبری استفاده خواهد کرد. اگر پایگاهی هم احداث شود این پایگاه شکل نظامی نخواهد داشت و بیشتر پایگاه اطلاعاتی خواهد بود. اسرائیل تمایل زیادی برای برانگیختن حساسیت بیشتر ایران را ندارد چون عواقب این موضوع بیشتر متوجه آذربایجان خواهد بود. اگر حضور نظامی این کشور در مرزهای شمالغرب مطرح باشد، این حضور به صورت نامحسوس خواهد بود و آذربایجان هم این موضوع را انکار خواهد کرد.