ساعد نیوز: از آن جایی که یکی از ویژگی های جوامع پیشرفته در عصر حاضر، سازمان و سازماندهی است، آیا مشکلات بسیاری که ما در ایران با آن در زمینه های اجتماعی و مدنی درگیر هستیم، ریشه در این مسأله داشته باشد؟
دکتر سید جواد میری: مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟ آیا هیچ راهی جز انقلاب و جنگ برای تغییر رویه های نادرست وجود ندارد؟ به نظر من این پرسشی است که در ذهن تک تک افراد این جامعه و حتی مسئولان و مدیران کشور خانه کرده است ولی صورتبندی درستی برای عبور از این نوع مشکلات هنوز نیافته اند. یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام "ملت-دولت" (nation-state) سازمان-یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دست-کاری" رخنه کرده است. به سخن دیگر، حتی قدیمی ترین نهادهای بشری که پیش از نظم نوین ملت-دولت وجود داشتند (مثلاً خانواده و دین) با ظهور نظم سازمان-یافته دولت این نهادها هم دگرگون شده اند ولو ظاهر آنها محفوظ باقی مانده باشد اما بافتارهای درونی آنها کن فیکون شده اند. به عبارت دیگر، سازمان (organization) بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است. اما ایجاد و نهادینه شدن و بسط این اصل مهم تبعات بنیادینی برای انسان بوجود میآورد که انسان ایرانی کما کان با پیامدهای آن "از در شوخی" وارد شده است و در برابر آن "پادزهری بومی" خلق کرده است که مانند موریانه سازمان-یافتگی جامعه را خرد و پودر و خمیر می کند.
ساعد نیوز: آن پادزهر بومی چیست که انسان ایرانی برای از بین بردن قوه سازماندهی آن را آفریده است؟
اصل رفاقت و تیپولوژی تکثیر مدل های رفاقتی برای "دور زدن" پرنسیپ سازمانی تا اجازه ظهور و بروز و نهادینه شدن و بسط و توسعه "منِ سازمانی" ناممکن شود و در جای آن "منِ رفاقتی" شکل گیرد و گسترش پیدا کند و چرخه اتلاف در یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک مدل کلاسیک در علوم اجتماعی بشود. به زبان صریحتر بگویم، جامعه ایرانی جامعه "سازمان-یافته" نیست بل جامعه "رفیق-باز" است و دولت برآمده از جامعه رفیق-باز نمی تواند مانند دولت ژاپن رفتار کند و اگر این کند جامعه منفجر خواهد شد.
ساعد نیوز: منظورتان از جامعه رفیق باز چیست؟
به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند و اگر زمانی زد و خوردی یا افشاگری ممکن می گردد به دلیل این است که خللی در ساختار رفاقت ها ایجاد شده است نه اینکه منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان -که باید "مصلحت عمومی" را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن پاسخگو باشد - رفتار کرده است. شاید وقت آن رسیده است که اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند و دائم از بدیو و بوردیو سخن-رانی می کنند تاملی در باب تضعیف منِ رفاقتی در درون سازمانِ دولت (به معنای وسیع کلمه) بنمایند و راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند. البته این بدین معنا نیست که رفاقت امری مذموم است بل جایِ رفاقت در سازمان نیست بل در عرصه های دیگر و حوزه های دیگر حیات است. باید بین حوزه سیستم و ساحت حیات تفکیک قائل شد و منطق هر کدام را به دقت فرا گرفت تا بتوان از سنگلاخ مشکلات عبور کرد.