به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، اگر خانواده را به شکل زنجیره به هم پیوسته ای در نظر گیریم، برخلاف باورهای موجود، باید گفت که هر یک از حلقه های این زنجیره، متناسب با جایگاه خود، مسائل و مشکلاتی خاص خود دارد. برخی روانشناسان بر این باورند که جایگاه سنی کودک در خانواده، اهمیت و تاثیر فراوانی در زندگی وی دارد.
پژوهش های گسترده ای برای تعیین ارزش های نسبی جایگاه سنی کودکان در خانواده انجام شده است. در یک اظهارنظر کلی و کوتاه می توان گفت بزرگترین کودک خانواده در برآورده شدن خواسته های خود پافشاری و اصرار کمتری دارند؛ در حالی که کوچکترین فرزند، با اصرار خواهان به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین بر اساس پژوهش های انجام شده و نتایج حاصله به توضیح تفصیلی در مورد هر یک از فرزندان می پردازیم:
بچه های اول زورگو هستند؟
ذوق و انرژی بیشتر والدین کافی است تا فرزند اول، جور دیگری بار بیاید. برای تازه پدر و مادری که چیز زیادی از فرزندپروری نمی دانند، تنها راه مراقبت از این قدم نو رسیده، توجه بیشتر و رسیدگی مداوم است. پدر و مادرهایی که برای اولین بار این تجربه را پشت سر می گذارند، همیشه نگرانند که مبادا کوتاهی آنها در رسیدگی به فرزندشان دردسرساز شود و به همین دلیل یک توجه 24 ساعته را به او هدیه می کنند. این بچه ها بیشتر از خواهر و برادرهای بعدی شان از امکانات خانواده بهره مند می شوند و از آنجا که در زمان تولد رقیبی ندارند، همه چیز منحصرا متعلق به آنهاست.
از وسایل بازی گرفته تا محبت و توجه والدین، همه چیز تنها و تنها به آنها تعلق دارد و این موضوع سرنوشت روانی آنها را از خواهر و برادرهای بعدی شان متمایز می کند. شاید به همین دلایل تحقیقات نشان می دهد که در میان کسانی که برنده جایزه نوبل شده اند آمار بچه های اول بیشتر است. روانشناسان می گویند از آنجا که بار مسئولیت روی دوش بچه های اول سنگین تر است، وظایف بیشتری به آنها سپرده می شود و دیگران انتظارات بالاتری هم از آنها دارند و این فرزندان توانمندتر بار می آیند. رقابت جو بودن هم از دیگر خصوصیات آنهاست که البته بچه های دوم هم از آن بی بهره نیستند.
دلایلی که گفته شد کافی است تا بچه های اول، سلطه جو تر و جاه طلب تر بار بیایند و بخواهند حق رای و بهره مندی از امکاناتی که پیش از این داشته اند را تا پایان عمر و در همه جنبه های زندگی حفظ کنند. اما از طرف دیگر این بچه ها وظیفه شناس تر هم هستند و خوب می دانند که به محض ورود یک فرزند دیگر به خانه، وظیفه رسیدگی به او را داشته و در صورتی که تا پایان عمر تنها فرزند خانواده باقی بمانند، مسئولیت سنگینی در قبال والدین خود دارند.
بچه های اول باید با بچه های چندم ازدواج کنند؟
بهترین گزینه برای ازدواج: بچه های اول در کنار دومی ها آرامش بیشتری را تجربه خواهند کرد، چراکه فرزندان دوم آرام و زودجوش، به راحتی از خواسته های آنها تبعیت می کنند و از آنجا که به سلطه گری بچه های اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بی چون و چرا از طرف آنها روبه رو می شوند، زیاد سخت نمی گیرند و نمی رنجند. از طرف دیگر، حمایت های همیشگی بچه های اول می تواند ترس از زورگویی شان را کمرنگ تر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.
بدترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می تواند جنجال های زیادی را به پا کند. این زوج سلطه جو به سختی می توانند به خاطر دیگری از خواسته های خود بگذرند و حتی به طور موقت در بحث ها کوتاه بیایند. گرچه ممکن است آنها به دليل توانایی های شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند اما جرقه های سلطه طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می کند.
خسیس های همیشه تنها
خصوصیات تک فرزندها و بچه های اول تاحدودی شبیه به هم است. جاه طلبی و سلطه جویی در شخصیت تک فرزندها هم راه دارد اما نمی توان یک تفاوت اساسی میان آن دو را نادیده گرفت. با آمدن بچه دوم، تک فرزند سابق باید توجه اطرافیان را با این قدم نو رسیده هم تقسیم کند و در بسیاری از چیزهایی که پیش از این منحصر به او بوده، با دیگری شریک شود. این اجبار در اشتراک، شکست بزرگی برای او به حساب می آید و خصلت حسادت را هم به دیگر خصوصیات او اضافه می کند. اما اعتماد به نفس بالاتر و جدیت بیشتر باعث می شود بچه های اول یک سر و گردن از دیگران جلوتر باشند. حالا اگر بخت با بچه اولی یار باشد و همیشه تک فرزند بماند، قطعا دیگر نیازی ندارد که همه زندگی اش را با دیگری تقسیم کند. به همین دلیل تک فرزندها انحصارطلب تر بار می آیند و کمتر از بچه های دیگر طاقت نه شنیدن را دارند.
بدترین گزینه برای ازدواج: قبلا هم گفتیم که ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می تواند جنجال های زیادی را به پا کند. گرچه ممکن است آنها به دليل توانایی های شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند و به دليل اینکه رقیب دیگری در خانواده ندارند، از والدینشان کمک های بیشتری دریافت کنند اما جرقه های سلطه طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می کند. از طرف دیگر، برای تک فرزندها آسان نیست که داشته هایشان را به اشتراک بگذارند و همین موضوع می تواند تهدیدی برای ارتباطات شان باشد.
اگر خواستگارتان بچه دوم است خیال تان راحت
بچه های دومی حرف گوش کن و آرام بار می آیند. آنها که همیشه زیر سلطه بچه های اول بوده اند، یاد گرفته اند که باید حرف دیگران را بپذیرند و تا آنجا که می توانند در زمان اختلاف نظر کوتاه بیایند. بچه های دوم گرچه از بچه های اول همیشه زور شنیده اند، اما از نعمت داشتن یک حامی بزرگ تر هم بهره مند بوده اند. آنها این امکان را داشته اند که با خواهر یا برادر بزرگ ترشان رقابت کنند و از او چیز یاد بگیرند. این بچه ها، مهارت های ارتباطی قوی تری هم دارند و از آنجا که باید رابطه شان را با بچه های اول تنظیم می کردند و در نقطه تعادل نگاه می داشتند، یاد گرفته اند چطور به دیگران نزدیک شوند و با آنها کنار بیایند. این ویژگی وقتی قدرتمند می شود که بچه دیگری به دنیا بیاید و فرزند دوم، نقش فرزند وسط را بر عهده بگیرد. در این شرایط او همیشه میانجی رابطه فرزند کوچک تر و بزرگ تر می شود و در تنش های خانواده، بیشتر از هر کسی برای برقرار شدن صلح و آرامش تلاش می کند.
بهترین گزینه برای ازدواج:بچه های دوم با هر کسی می توانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلق وخوی سازگار آنها باعث می شود که هم از پس حمایت بچه های آخر بر بیایند و هم با شنیدن زورگویی های بچه اولی ها زندگی را خیلی سخت نگیرند.
بچه های آخر نباید باهم ازدواج کنند
حرف گوش کردن در بچه های آخر از دومی ها هم بارزتر است. آنها که چند بزرگ تر بالای سر خود داشته اند، نه تنها بله قربان گو بار می آیند، بلکه بیشتر هم به دیگران متکی می شوند و به دنبال حمایت آنها می گردند. بچه های آخر از رسیدگی زیاد والدین به ویژه مادر بهره مند بوده اند.
بچه های آخر خلاق هستند و در جذب آنچه محیط به آنها عرضه می کند، تواناترند. آنها ذهنی باز و فعال دارند و از آنجا که عاشق خودنمایی و عرضه توانایی های شان هم هستند، با تمام وجود دستاوردهای شان را به دیگران نشان می دهند.
سلطه طلب بودن آنها باعث می شود که همیشه به دیگران متکی باشند و بیشتر از هر کس دیگری به حمایت دیگران نیاز داشته باشند و با دریافت کردن آن احساس آرامش و اطمینان می کنند.
بهترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج یک بچه اول با بچه آخر ایده آل به نظر می رسد.
بچه های آخر به خدمت رسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچه های اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر می رسد.
از طرف دیگر، بچه های آخر عادت دارند که در مقابل خواسته های دیگران تمکین کنند و به همین دلیل یک فرزند اول زورگو نمی تواند از نظر آنها همسری نامهربان به نظر برسد.
بدترین گزینه برای ازدواج: گرچه نمی توان این قانون را در مورد همه صادق دانست اما ترکیب ازدواج 2 بچه آخر با هم کمی نگران کننده به نظر می رسد.
ازدواج 2 فرد سلطه طلب با هم می تواند آنها را با چالش هایی روبه رو کند. بچه های آخری که همیشه عادت داشته اند که دیگران مشکلات شان را برطرف کنند، ممکن است از پس حل مشکلات ریز و درشت زندگی مشترک برنیایند و زود دلسرد و ناامید شوند.