حق طلاق چیست؟
بر طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و شرع، حق طلاق به دست مرد است. اما مرد می تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد. و این توضیح ساده اصطلاح حق طلاق است
نکته: اگر زوج (مرد) به زوجه (زن) وکالتنامه بلاعزل طلاق داده باشد حق طلاق مرد هنوز پابرجاست و شوهر هم می تواند برای طلاق از طرف مرد اقدام کند.
آیا زن با داشتن حق طلاق می تواند از شوهرش جدا شود؟
بسیاری از بانوان فکر می کنند که می توانند حق طلاق را هنگام عقد از شوهر خود بگیرند تا هر زمانی که دلشان خواست همسر خود را طلاق دهند، اما بر اساس قانون حتی اگر حق طلاق به زن هم برسد، باز او نمی تواند هر زمانی که خواست از شوهرش جدا شود. بر اساس قانون حق طلاق منحصراً با شوهر است و زن تنها می تواند در شروط ضمن عقد ذکر کند که هرگاه خواست وکالت طلاق را از شوهرش بگیرد.طبق قانون، زن می تواند از سمت شوهرش وکیل باشد تا در مواقعی معین بدون شرط یا مدت بتواند همسر خود را طلاق دهد، البته زن نمی تواند در عقد شرط ذکر کند شوهرش حق طلاق دادن او را ندارد.بر اساس ماده ۳۳1 قانون مدنی مرد می تواند هرگاه که خواست همسرش را طلاق دهد، بنابراین گذاشتن این شرط اشتباه است.
شروط حق طلاق زن عبارتند از:
- زن می تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند، در صورت خودداری شوهر از دادن خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت ۶ ماه.
- دومین شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق می دهد، بدرفتاری زوج است به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند.
- سومین شرطی که با وجود آن زن اختیار طلاق دارد، بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد است در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد.
- شرط چهارم حق طلاق زن دیوانه بودن مرد است در زمانی که امکان فسخ وجود ندارد.
- پنجمین شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاری است که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه بزند در این صورت زن می تواند تقاضای طلاق کند.
- محکومیت شوهر به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر، یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی از پرداخت، منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به ۵ سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نیز یکی دیگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را می دهد.
- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود.
- هشتمین شرطی است که به استناد آن زن حق طلاق می یابد. چنانچه زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا اینکه ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت کند، زن می تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند.
- از جمله مواردی که دادگاه تقاضای زن را برای طلاق می پذیرد و در عقدنامه نیز ذکر شده، محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر است که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی زن باشد تشخیص این امر نیز با توجه به وضع و موقیعت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
- دهمین شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچه دار نشدن مرد پس از گذشت ۵ سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می تواند تقاضای طلاق کند.
- همچنین چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود نیز دادگاه حکم طلاق را صادر می کند.
- آخرین شرطی که زوج در عقدنامه آن را امضا میکند و اختیار طلاق را به همسرش می دهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع این مورد، زن حق طلاق را از مرد می گیرد.
نحوه گرفتن حق طلاق و نحوه اعمال آن:
اعطای حق طلاق از جانب مرد به زن در قالب يك سند تك برگی تحت عنوان وكالت نامه میباشد كه در يكی از دفاتر اسناد رسمی تنظيم می گردد نه دفاتر ازدواج و طلاق . برخی از زوجين به اشتباه برای دادن حق طلاق به دفترخانهای كه ازدواج آنها را به ثبت رسانيده مراجعه میكنند. درحاليكه بايد به يكی از دفاتر اسناد رسمی برای تنظيم اين وكالت نامه مراجعه نمايند. مفاد وكالت نامه يا همان حق طلاق معروف اين است كه زوج به زوجه وكالت تام الاختيار میدهد كه هر زمان اراده كرد حتی بدون بهانه ، بتواند خود را مطلقه سازد. فقط و فقط در حالتی كه مرد حق طلاق را از همان ابتدای عقد يا در هنگام جاری شدن صيغه نکاح به زن منتقل می كند ، اين حق در دفتر ثبت ازدواجی كه سند عقدنامه را صادر میكند ثبت شده و در قسمت انتهايی عقد نامه در صفحه توضيحات نوشته میشود.
طبق ماده 1119 قانون مدنی، طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر شرط نمایند، مثل اینکه شرط شود هرگاه [شوهر]، زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک نفقه نماید، یا بر علیه حیات زن سوء قصد کند، یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلّقه سازد.
در ماده 642 قانون مجازات اسلامی این امکان برای دادگاه پیش بینی شده که هرگاه مرد در صورت استطاعت خود و تمکین زن، از پرداخت نفقه خودداری کند، شوهر را تعزیر کند.اگر اجبار به نفقه ممکن نباشد و مرد از طلاق همسر خود نیز امتناع کند حاکم می تواند نفقه زن را از اموال شوهر بپردازد هر چند این امر مستلزم فروش اموال شوهر باشد که اگر چنین کاری نیز ممکن نباشد حاکم، مرد را اجبار به طلاق خواهد کرد و در صورت میسر نبودن اجبار به طلاق، حاکم خود به عنوان ولیّ، طلاق را جاری خواهد کرد.
در ماده 1130 قانون مدنی آمده است: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج باشد، وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع، طلاق داده می شود.
آیا دادن حق طلاق به زن درست است؟
بدون شک از نظر زن، گرفتن وکالت طلاق راه جدایی و متارکه را فراهم می نماید.بویژه آنکه مفاد و متن وکالت طلاق به گونه ای باشد که مطالبه مهریه و سایر حقوق مالی را میسر سازد.ولی به اعتبار موقعیت مرد، بدون شک و با لحاظ حقوقی که قانون در مورد طلاق به مرد اعطا نموده است، وکالت طلاق ،چنانچه در مورد متن و مفاد آن دقت لازم صورت نپذیرد،علاوه بر آنکه زمینه ساز جدایی همسر بدون رضای او می گردد، از نظر مادی نیز موجب تحمیل فشارهای مالی و اقتصادی بر او می گردد.