شب یلدا
شب یلدا، آخرین شب آذر ماه و شبی است که آن را چله نیز نامیده اند زیرا از فردای آن، چله بزرگ که چهل روز به درازا می کشد آغاز می شود. برخی نوشته اند، روز، که در ایران باستان هنگامه کشت وکار بود، آفریده فردا به شمار می آمد و شب، که تاریک و پراسرار و ساکت بود و در آن، شبیخون ها، دزدی ها و کشتارها انجام می شد، آفریده اهریمن بود. ایرانیان بدین ترتیب برای آن که شب را بی آزار سازند، آتش می افروختند تا هم خانه روشن باشد هم به دلیل نیروی اورمزدی، دیوان، پریان و جادوگران از خانه رخت بربندند. چه، بر این باور بودند خانه ای که در آن آتش وجود دارد آنان راه نمی تواند یابند.
فردی به همین دلیل مسئول روشن نگاه داشتن آتش بود که او را آتروپات می گفتند. خراسانیان هنوز مجالس شبانه را آتشان می گویند. این جشن نشانگر است که ایرانیان از هزاران سال پیش دریافته بودند خورشید حرکت می کند، از این رو اندازه آن را در برج های آسمان می گرفتند و هر برج نامی داشت و در شب یلدا در انتظار خورشید بودند که بر تاریکی پیروز شود، بدین ترتیب بیدار بودند.
به عبارت دیگر در این شب، به روایت ژاله آموزگار «بین تاریکی و روشنی کارزار است و در این شب در ایران هر کس تا بامداد با سرگرمی ها و خوراکی ها خود را مشغول می کرده و نمیخوابیده است تا بیداری او کمکی کرده باشد هرچند کم به فرشته پیمان، فرشته راستی و فرشته نظم و همه نگران و منتظر هستند تا پایان این کارزار را با دمیدن صبح و دیده شدن نخستین فروغ روشنی جشن بگیرند».
یلدا واژه ای سریانی به معنای ولادت و میلاد است؛ یعنی ولادت خورشید! رومیان آن را ناتالیس آنویکتوس، یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر می نامیدند. در برهان قاطع که در سال ١٠١٥ قمری نگاشته شده، چنین آمده است «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس می باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جَدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می باشد و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جدی است.
مراسم شب یلدا از جمله مراسمی به شمار می آید که از دیرباز به عنوان آیینی سنتی در ایران متداول بوده است. این آیین که به جشن شب یلدا یا شب چله هم آوازه یافته، آداب و سنت هایی ویژه داشته و در گذر زمان تاکنون ماندگار شده است. این آداب از گذشتگان ما، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها سینه به سینه انجام و نقل شده است. گشت وگذاری در تاریخ فرهنگی- اجتماعی ایران، تصویرهایی جذاب از سنت ها و آیین های ایرانیان در جشن یلدا پیش روی می گذارد.
تدارک یک جشن به بزرگی این سرزمین کهن
تهیه و تدارک برای شب یلدا در برخی نقطه های ایران گاه از تابستان آغاز می شود، همچون ترشی انداختن در تابستان. در پاره ای دیگر از نقاط ایران، بسته به کارهایی که می خواهند انجام دهند، از پیش تدارک می بینند. مردم در بیش تر نقاط مازندران به روایت ابوالقاسم انجوی شیرازی دو روز مانده به شب یلدا مقدمات آن را مهیا می کنند.
ساکنان روستای دره میانه سفلای شهرستان ملایر یکی دو روز مانده به پایان آذر، همه لباس ها، پوشاک، فرش و وسایل خانه را به سرچشمه می برند تا برای مراسم شب یلدا بشویند و آماده کنند، سپس لباس ها و ظرف ها را پس از شستن در آفتاب می گذارند تا خشک شود.
مردم قوچان دو روز مانده به شب چله هرچه قالی، لحاف و مانند آن ها را در آب رودخانه انداخته، تمیز می شویند با امید به آن که عمو چله در این شب سخت نگیرد. اصفهان ها در گذشته دو شب را به عنوان چله برگزار می کردند. آن ها پیش از مراسم، همه لباس ها و رخت های خواب را در حیاط در برابر خورشید می گسترانیدند تا به عمو چله خوش آمد بگویند. ساکنان برخی نقاط ایران از جمله دختران و زنان شهر تکاب، در این شب حنا می بندند.
اهالی شهرستان کازرون و روستاهای پیرامون بر این باورند که باید بر اساس توان مالی، مرغ، خروس و گوسفند قربانی کنند. کسی در گذشته در شهرستان بروجرد وضع مناسب مالی داشت گاو یا گوسفند می پروراند و برای شب یلدا قربانی کرده، خواهر، دختر، داماد و دیگر اعضای خانواده را فرامی خواند و کبابی به آن ها می داد؛ اگر چنین نمی کرد پشت سرش حرف می زدند.
کرسی یکی از ویژگی های شب یلدا در بیش تر نقاط ایران به ویژه در بخش های سردسیر بوده است. ایرانیان با گذاردن منقلی که روی آن خاکستر بود در زیر چهارپایه ویژه چوبی که کرسی نامیده می شد و رفتن به زیر آن، گرم می شدند. یکی از پژوهشگران نوشته است استفاده از کرسی برای گرمایش خانه و دور کرسی نشینی معمولا از شب یلدا، نخستین شب زمستان شروع می شد و تا پایان چله بزرگ و در برخی خانواده ها تا پایان چله کوچک ادامه می یافت.
سفره ای گسترانیده بر دامن شب
هاشم رضی در این باره نوشته است ایرانیان باستان تاریکی اهریمن را در پرتو آتش از میان می بردند، از این رو در شب یلدا با تولد خورشید، آتش می افروختند و گرد هم و سپس سفره ای می گسترانیدند و میوه های تازه و خشک شده در آن می گذاردند. این سفره، مقدس بود و میوه ها تمثیلی به شمار می آمد تا بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند. در بسیاری از نقاط از جمله سبزوار پارچه ای به رنگ های سبز و زرشکی و انواع دیگر و در رشت، لاهیجان، سیرجان و ایلام در اتاقی می گسترانیدند و در آن انواع میوه، آجیل و شیرینی می گذاشتند. سفره ای هم برای شب یلدا نبود که پهن شود و در آن هندوانه نباشد!
شیرازی ها در شب یلدا سفره ای می گسترانند که مانند هفت سین است. آنان در این سفره که در میان اتاقی پهن می شود آینه و قاب عکس با تمثال حضرت علی (ع) با چند لاله و شمع در کنار آن می گذارند و شمع ها را برمی افروزند. افزون بر آن ظرفی زیبا با مقداری اسپند می گذارند و چند زغال افروخته روی اسپند جای می دهند تا فضای اتاق خوشبو شود. در این سفره از میوه ها انار، مرکبات، انگور، به ویژه هندوانه، از نوشیدنی ها آب سرد، از تنقلاب نخودچی، کشمش، حلوای ارده، قیسی، برگ هلو و شفتالو، آجیل مشکل گشا، ارده شیره، خرما، برنجک، انجیر، تخمه شور، آجیل شیرین و شیرینی با چند شاخه گل می گذارند. سفره شب یلدا به باور پیشینیان باید هفت رنگ باشد؛ آجیل، تخمه، هندوانه، انگور، ازگیل، سیب، پرتقال، نارنگی، لیموترش و ترشی.
کازرونی ها در شب یلدا پس از گسترانیدن سفره، آینه ای در آن گذاشته، دو شمع در برابر آینه برمی افروزند که در سال های دور در نبودِ برق بر روشنی اتاق می افزود و از تاریکی شب می کاست. آن ها همه مواد خوراکی شب یلدا را در سفره می گذاشتند. همچنین در گذشته دختر بچه ای رو به قبله و آینه نشانده، پارچه سبزرنگ نو به او می دادند.
دخترک ابتدا بسم الله الرحمن الرحیم گفته، پارچه را تا می کرد و با سوزن و نخ سبز دو سوی آن را می دوخت؛ کیسه ای بدین سان پدید می آمد که به آن جیبک یا خورجینک می گفتند. کازرونی ها با دوختن کیسه، آن را از میوه های سفره پر می کردند. این خورجینک نمادی از تدارک برای خورشید بود تا در سفر زمستانی خود بی توشه نماند. دخترک پس از نیمه شب، آنچه در کیسه بود میان دختران دم بخت بخش می کرد تا بخت شان گشوده شود و به آرزوهایشان برسند.
خوراکی هایی که طعم شعر و تصنیف می دهند
بیش تر مردم ایران در شب یلدا خوراکی هایی چون میوه، شب چره، شیرینی و غذاهای گوناگون می خورند. ساکنان روستای قلعه باباخان ملایر، گونه ای شیرینی درست می کنند که به آن قاووت می گویند. لرستانی ها برای شب یلدا آجیلی فراهم می آورند که گندم برشته دارد و آن را گَنِم شیر یعنی گندم شیر می نامند. مردم استان خراسان جنوبی، گونه ای شیرینی تهیه می کنند که به کف مشهور است و روش تهیه آن را کف زنی نامیده اند. آنان در شب یلدا از این شیرینی به اقوام و همسایگان می دهند. گونه ای دیگر از شیرینی ویژه این شب، پشت زیک نام دارد که در بیش تر نقاط مازندران از نیشکر یا شکر، کنجد، مغز گردو و نخودچی درست می کنند. مازندرانی ها شیرینی را به صورت لوزی یا مثلث بریده، در بشقاب می گذارند و در مجلس یلدا پیشکش می کنند.
ایرانیان در جشن شب یلدا شعرها و تصنیف هایی دسته جمعی می خواندند و اینگونه بر شادی خود می افزودند. این شعرها بیش تر درباره شب یلدا بوده است. کودکان در همدان برای مهمانان شعرهای سنتی می خواندند «امشب شب چله/ خاله جان سر پله … خاله جان نرو بالا/ مامات کرده لالا». آن ها سپس می خندیدند و شادی می کردند و تا نیمه شب همچنان ادامه می دادند. مراسمی مانند قرآن خوانی همچنین در این شب برگزار می شده است. مردم فریدون شهر رسم داشتند همه شب یلدا را در خانه یکی از اهالی گرد آیند و به ختم انعام بپردازند؛ آنان بر این باور بودند که با این کار از نیروی دیو سیاهی کم و به نیروی فرشته روشنایی افزوده می شود.
تفال به حافظ، از دیگر مراسمی به شمار می آید که در شب یلدا انجام می شده است. تفال با دیوان حافظ به ویژه در شیراز آدابی ویژه داشته است؛ دیوان حافظ را با احترام برداشته، صلوات می فرستند. سپس سوره های حمد و توحید را خوانده، چشمان را می بندند و پس از نیت چنین می گویند «ای خواجه حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک فالم، تو را به کتابت، به جان شاخ نباتت قسم می دهم که وصف حال مرا بازگویی و بگویی نیت من خیر است یا نه».
مردان مذهبی و روحانیون در تهران حدود ١۴٠ سال پیش به روایت ناصر نجمی، تاریخ نگار تهران قدیم، هنگام اذان صبحِ روز یکم دی در هر محله بر بالای بام خانه ها می رفتند و تا طلوع آفتاب اشعار مذهبی می خواندند، همچنین دعا و مناجات می کردند. پس از نماز صبح و انجام آب و جاروی دم در خانه، به خانه می رفتند و صبحانه ای می خوردند که این اقلام را داشت؛ چای، چای دارچین، شیر چای، کله پاچه، عدسی و حلیم.
برای نگارش نوشتار از این منابع بهره گرفته شده است؛ تاریخ گردیزی از ابوسعیدعبدالحی گردیزی، آثار الباقیه از ابوریحان بیرونی، جهان فرودی از بهرام فره وشی، برهان قاطع از محمدحسن بن خلف تبریزی، جشن ها و آداب و معتقدات زمستان از ابوالقاسم انجوی شیرازی، جشن یلدا از جمشید صداقت کیش، آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز از محمود روح الامینی، جشن مهرگان- یلدا از هاشم رضی، دارالخلافه طهران از ناصر نجمی. نگارنده همچنین از پاره ای از پژوهش های تاریخ محلی بهره جسته است.
هندوانه یلدا