شرایط و ارکان ازدواج موقت چیست؟

  شنبه، 05 مهر 1399   زمان مطالعه 9 دقیقه
شرایط و ارکان ازدواج موقت چیست؟
در ماده‌ ۱۰۷۵ قانون مدنی٬ ازدواج موقت در قوانين ايران به رسميت شناخته‌ شده‌است. شرايط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارت‌اند از شرايط صحت نکاح دائم به اضافه‌ تعيين مدت مشخص و تعيين مهر معين برای زن. موانع ازدواج موقت نيز همان موانع نکاح دائم هستند.

ازدواج موقت

در قانون، ازدواج در دو قالب کلی قرار می گیرد ازدواج دائم و ازدواج موقت که نام دیگر آن صیغه، متعه، نکاح منقطع می باشد. تفاوت اصلی نکاح دائم با نکاح موقت در مدت آن است در ازدواج موقت از همان ابتدا باید مدت نکاح مشخص شود ولی در ازدواج دائم اینگونه نیست و جزء شرایط کلی آن می باشد و بنابر توافقی که میان زوجین است مدت این نوع ازدواج متغیر می باشد شرايط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) همان شرایط اساسی صحت ازدواج دائم است مثل قصد و رضای طرفین، تعیین مهر، صیغه عقد، و … ولی در ازدواج موقت باید مدت آن به دقت مشخص شود. برای زن همچنین موانع ازدواج موقت نيز همان موانع نکاح دائم هستند، نفقه و ارث در ازدواج موقت، مهریه در ازدواج موقت، طلاق در ازدواج موقت، عده در ازدواج موقت، ثبت نکاح در ازدواج موقت هرکدام را مورد بررسی قرار می دهیم.

تصویر

ارکان عقد موقت

نکاح موقت 4 رکن دارد از جمله صیغه، در دین، مدت ،مهر

در نکاح منقطع رعایت تمامی شرایط اساسی که برای صحت نکاح دائم بیان گردید لازم می باشد و همچنین شرایط و موانع شناخته شده برای مطلق نکاح است و منقطع نوعی از آن می باشد.

  1. صیغه: نکاح موقت نیز همانند نکاح دائم محتاج ایجاب و قبول است، همچنین لفظ و شرایطی که در نکاح دائم گفته شد.
  2. در دین: در متعه شرط است که اگر زوج مسلمان باشد زوجه هم مسلمان و یا اهل کتاب باشد ولی در نکاح دائم مرد مسلمان نمیتواند با اهل کتاب ازدواج کند. زن مسلمان جایز نیست به غیر از مرد مسلمان ازدواج موقت کند.
  3. ذکر مدت: اولین تفاوت در همان موقت و غیر موقت بودن نکاح است که در ازدواج موقت در پایان مدت در صورت تمایل می توانند عقد را مجددا تمدید کنند و اگر مایل نبودند بدون طلاق از هم جدا می شوند. ذکر مدت در نکاح منقطع جزء شرایط اساسی آن است و اگر ذکر نشود متعه منعقد نبوده و اصل عقد باطل است.
    در ماده 1075 در تعریف عقد منقطع بر تعیین مدت تاکید کرده است و عدم آن نکاح منقطع نخواهد بود و نکاح دائم محسوب خواهد شد. در ازدواج دائم ذکر مدت نمی شود بلکه خود صیغه انکحت و زوجیت بر دوام دلالت دارد. ماده 1076 قانون مدنی بیان می کند که باید مدت دقیقا مشخص شود به طوری که احتمال کمی و زیادی نرود و اگر ابتدای آن مشخص نگردد ابتدای آن زمان انعقاد عقد محسوب خواهد شد. اهمیت تعیین مدت در نکاح موقت آن قدر زیاد است که برای تمدید آن چنانچه هنوز منقضی نشده باشد راهی وجود ندارد جز آنکه شوهر باقی مانده را بذل کند در مورد اینکه آیا طرفین می توانند مدت را منفصل از عقد و یا با فاصله از آن قرار دهند اکثر قریب به اتفاق به دلیل منافات داشتن با تنجیز عقد نکاح قایل به بطلان هستند ولی دکتر امامی در جلد پنجم حقوق مدنی معتقد به جواز و عدم منافات با تنجیز عقد می باشد.
  4. مهر: همانطور که گفته شد مهر در نکاح دائم مالی است که شوهر به زن داده است و شرایط صحت آن همان است که در نکاح دائم گفته شده ولی از لحاظ ذکر آن و عدم ذکر در عقد ماده 1095 قانون مدنی مقرر می دارد که در نکاح منقطع عدم ذکر مهریه موجب بطلان خواهد بود و نمی توان آنرا عقد دائم دانست. در ازدواج دائم و موقت مهریه لازم است و اصل در مهریه طبق آیات متعدد قرآن پرداخت آن به طور کامل است و چه در عقد نکاح دائم و موقت پرداخت مهر از واجبات شناخته شده است ولی تفاوت آن همان بطلان موقت در صورت عدم ذکر مهریه در عقد است و این امر موجب شده است که جنبه اجتماعی نکاح دائم در نکاح منقطع ضعیف شود که آنرا در غالب عقد معوض در آورده است.

برای ازدواج موقت چه سنی لازم است؟

با استناد به ماده ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴ قانون مدنی سن ازدواج موقت همانند سن ازدواج دائم ۱۳ سالگی بیان شده است.

ویژگی های خاص در ازدواج موقت

  1. عدم حق ارث برای زوجین: در عقد موقت با وجود فوت هر یکی از طرفین در مدت ازدواج طرف دیگر از آن ارث نمی برد چرا که مطابق ماده ۹۴۰ قانون مدنی صرفاً زوجین با زوجیت دائم و در صورت عدم وجود موانع ارث از یکدیگر ارث می برند بنابراین با تکیه بر مفهوم مخالف ماده می توان گفت که حق ارث برای زوجین نکاح موقت وجود ندارد.
  2. عدم وجوب نفقه: در صورتی که زنی به عقد موقت مردی در آید و به زبان عامیانه صیغه وی گردد نفقه به وی تعلق نمی گیرد مگر اینکه آنان توافق به پرداخت نفقه کرده باشد همانطوری که ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی به این موضوع تصریح دارد بدین صورت که در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد، مگر اینکه شرط شده یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.
  3. عدم نیاز به صدور حکم گواهی عدم سازش: در ازدواج موقت طلاق مفهوم ندارد به صرف اتمام مدت یا بذل آن از سوی زوج، رابطه زوجین از هم گسیخته و نیازی به مراجعه به مراجع قضایی یا انجام تشریفات خاص نیست.

ثبت ازدواج موقت

اگر چه مطابق قانون هر ازدواجی بايد در يكی از دفاتر ازدواج ثبت شود ولی قانونگذار تنها ثبت نشدن واقعه ازدواج دايمی را جرم و مردی را كه ازدواج دايم خود را به ثبت نرساند مستوجب مجازات دانسته است و به همين دليل است كه بسياری از ازدواج های موقت به ثبت نمی رسد. عدم ثبت واقعه ازدواج موقت به هر دليلی كه باشد مشكلاتی را به دنبال دارد كه در مربته اول دامنگير زن می شود كه ناآگاهانه به آن تن داده است. چنانچه اگر مهر خود را مطالبه كند، بدوا لازم است كه اثبات زوجيت كند. به عبارت ساده تر بايد ثابت كند كه همسر شرعی مرد است و صيغه توسط كسی ديگر و يا خود مرد جاری شده است و در مواردی كه با انكار شوهر خود مواجه شود با توجه به اينكه نه سند ثبتی در دست است كه ثابت كند عقدی در ميان بوده و نه حتی سند عادی يا تكه ای كاغذ كه اين رابطه را ثابت كند و نه شهودی كه شاهد و ناظر رفت و آمد اين زن و شوهر باشند، در قدم اول با مشكلی مواجه می شود كه حل آن ساده و آسان نيست و علاوه برآن چنانچه اين رابطه منجر به تولد فرزند يا فرزندانی شود، اثبات اين كه طفل متعلق به اين پدر است. زمانی طولانی در پی خواهد داشت و در صورتی كه پدر رابطه ابوت (پدر و فرزندی) را نپذيرد از طريق آزمايشات پزشكی قانونی بايد اقدام شود و چنانچه دسترسی به پدر طفل ممكن نباشد كسی كه در اين رابطه باقی می ماند زنی تنها و بی پناه با فرزندی بدون شناسنامه و هويت است. به هر حال مهمترين توصيه به زنانی كه قصد ازدواج موقت دارند اين است كه ازدواج خود را ولو برای مدتی كوتاه به ثبت برسانند و يا حتی در نوشته ای كوتاه كه ميزان مهريه و مدت عقد مشخص و معلوم و به امضای هر دو طرف رسيده باشد، درج كنند تا از بروز مشكلات بعدی كه دامنگير خود و فرزندانشان می شود، پيشگيری كنند.

طلاق مخصوص نکاح دائم است و در ازدواج موقت وجود ندارد.

ازدواج موقت به فوت یکی از طرفین، فسخ نکاح ، بذل مدت از طرف شوهر و انقضای مدت معین شده منحل می شود. فسخ نکاح می تواند بر مبنای وجود عیوبی مشخص در زن یا مرد٬ یا عدم وجود صفتی که ضمن عقد شرط شده یا عقد بر آن واقع شده انجام گیرد. عیوبی نظیر جنون٬ خصاء٬ عنن و عدم توانایی بر انجام عمل جنسی در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود. عیوب موجود در زن که حق فسخ برای مرد ایجاد می کنند (چنان چه عیوب مزبور در حال عقد موجود بوده و پس از عقد ظاهر نشده باشند) نیز عبارت اند از قرن٬ برص٬ جذام٬ افضاء٬ زمین گیری٬ نابینایی از هردو چشم. چنان چه هریک از طرفین پیش از عقد به وجود عیب مزبور در طرف دیگر عالم باشد٬ حق فسخ نخواهد داشت. شوهر می تواند در هر زمانی از ازدواج موقت٬ مدت باقی مانده را به زن ببخشد و عقد را منحل کند٬ چه زن به این امر راضی باشد چه نباشد. هم چنین با انقضای مدت تعیین شده ازدواج موقت عقد منحل می شود. تنها راهی که به زن اختیار انحلال ازدواج موقت را می دهد٬ شرط ضمن عقد یا وکالت نامه مبنی بر داشتن حق بذل مدت از سوی شوهر است. این وضع، در کنار موقتی بودن ازدواج و عدم دقت و بررسی وضع و اخلاق و شهرت همسر (حداقل به اندازه ی نکاح دائم) زنان را در شرایط ناامنی قرار می دهد. چه بسا ممکن است زن پس از نکاح منقطع با سوءرفتار و آزار همسر مواجه شود، که در این صورت حتی نزد قانون نیز راه نجاتی ندارد. وضعیت عده در ازدواج موقت با ازدواج دائم متفاوت است. مطابق ماده ۱۱۵۲ عده فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نکاح منقطع در زن غیر باردار دو طهر (دو عادت ماهانه) است مگر اینکه زن با اقتضای سن ، عادت زنانگی نبیند که در این صورت ۴۵ روز است . عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله٬ تا زمان وضع حمل است . زن یائسه و زنی که با همسر خود نزدیکی نداشته نیازی به نگاه داشتن عده انقضا یا بذل مدت و فسخ نکاح ندارد اما عده وفات، در همه موارد باید رعایت شود. مطابق ماده ۱۱۵۴ عده وفات چه در دائم و چه در منقطع ٬ در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر اینکه زن حامل باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر