دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

ویدیو / خبری /

سخنان داریوش بزرگ هخامنشی بر سنگ‌نوشته بیستون با صدای استاد منوچهر اسماعیلی +فیلم 

پنجشنبه، 06 دی 1403
ساعدنیوز: سخنان داریوش بزرگ هخامنشی بر سنگ‌نوشته بیستون: ای که این نوشته‌ها را می‌خوانی آنها را باور کن! ای مرد فرمان اهورامزدا این است؛ راه راست رها مکن،ستمگر مباش مرا اهورامزدا بپایاد، شهرم را، سرزمینم را و مردمانم را

به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، واژه «بیسْتون» (که امروزه به‌اشتباه «بیسُـتون» گفته می‌شود) در زمان هخامنشی و شاید پیش از آن، به گونه بَـگَـستانَـه/ بَـغَـستانَـه (= جایگاه خدا) و در زمان‌های بعدی به گونه‌های «بِهیستان/ بیسْـتون/ بُستان» تغییر حرف و آوا داده است. آنگونه که از نوشته‌های «دیودور سیسیلی» تاریخ‌نویس یونانی (سده نخست پیش از میلاد برمی‌آید؛ در زبان یونانی آن را به‌شکل بَغیستان می‌شناخته‌اند. این نام در آثـار جغرافیانویسان پس از اســلام و نیز با اقتباس آن، در زبـان انگلیسی و بعضی دیگر از زبان‌های اروپایی، به گونه تلفظ پهلوی آن یعنی بِهیستون شناخته شده است.

از قدیمی‌ترین آثار درباره این نوشته، گفته‌های دیودور سیسیلی است که در قرن اول پیش از میلاد این حجاری را به الهه سمیرامیس و صد نیزه‌داری که اطرافش را گرفته‌اند، نسبت داده و گفته است به دستور سمیرامیس در زیر نقش‌برجسته نوشته‌ای با حروف سریانی نقل کرده‌اند.

ایزیدور خاراکسی جغرافی‌نویس، بیستون را باپتانا در ناحیه کامبادنا نامیده است و می‌نویسد در باپتانا نوشته و تصویری از سمیرامیس است. ابن حقول آن را نقش مکتب‌خانه‌ای دانسته که معلم برای تنبیه شاگردانش تسمه‌ای در دست دارد .

گاردان، جهانگرد فرانسوی، در سال 1794 این نقش را پیکره دوازده حواری مسیح دانست و تصویر فروهر را به مسیح نسبت داد. بالاخره در سال 1835 تا 1844 راولینسون انگلیسی بود که از متن این کتیبه نسخه‌برداری کرد.

مطالعات وی در سال 1857 مورد توجه انجمن آسیایی پادشاهی لندن واقع شد و به‌ این‌ ترتیب راز کتیبه بیستون گشوده شد.

کار راولینسون سبب شد تا این کتیبه مورد توجه دانشمندان زیادی از جمله پروفسور ویلیام جکسن از دانشگاه کلمبیا قرار گیرد. وی در سال 1903 از آنجا دیدن کرد و مطالعاتی روی کتیبه انجام داد که بیشتر تصحیح کار راولینسون بود .

کتیبه بیستون دارای سه نوع خط فارسی باستان، ایلامی نو، بابلی نو یا اکدی است و پس از رمزگشایی فارسی باستان فهمیده شد که تصاویر به داریوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوایل سلطنت او قیام کرده بودند، تعلق دارد و شرح سرکوب این یاغیان را نمایش می‌دهد.

متن کتیبه داریوش سند بزرگ شجره‌نامه شاهان هخامنشی تا پیش از داریوش کبیر است. داریوش کتیبه‌اش را با معرفی خود چنین آغاز می‌کند:

بند 1 – من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی.

بند 2 - داریوش شاه گوید:

پدر من ویشتاسب، پدر ویشتاسب ارشام، پدر ارشام آریامن، پدر آریامن چیش پیش، پدر چیش پیش هخامنش.

بند 3 - داریوش شاه گوید:

بدین جهت ما هخامنشی خوانده می‌شویم [که] از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان نیاکان ما شاهان بودند.

بند 4 – داریوش شاه گوید:

8 [تن] از نیاکان من شاه بودند. من نهمین [هستم] ما 9 [تن] پشت اندر پشت (در دو شاخه) شاه هستیم .

بند 5 – داریوش شاه گوید:

به خواست اهورامزدا من شاه هستم. اهورامزدا شاهی را به من داد.

بند 6 – داریوش شاه گوید:

این [است] که از آن من شدند. به خواست اهورامزدا من شاه آن‌ها بودم. پارس، عیلام، بابل، آشور، عرب، مودرای (مصر)، اهل دریا (فینیقی‌ها)، سارد (لیدی)، یونان (یونانی‌های ساکن آسیای صغیر)، ماد، ارمنستان، کاپادوکیه، پرثو، زرنگ (سیستان)، هرئی و(هرات)، باختر (بلخ)، سغد، گندار (دره کابل) سک (طوایف بین دریاچه آرال و دریای مازندران)، ثت گوش (دره رود هیرمند)، رخج (قندهار)، مک (مکران و عمان) جمعاً 32 کشور .

بند 7 – داریوش شاه گوید:

این [است] کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورامزدا بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آن‌ها گفته شد، چه شب، چه روز همان کرده شد.

بند 8 – داریوش شاه گوید:

در این کشورها مردی که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود اورا سخت کیفر دادم. به خواست اهورامزدا این کشورهایی [است] که بر قانون من احترام گذاشتند، آن طوری که به آن‌ها از طرف من گفته شد، همان طور کرده شد.

بند 9 – داریوش شاه گوید:

اهورامزدا مرا این پادشاهی داد. اهورامزدا مرا یاری کرد تا این شاهی به‌دست آورم. به یاری اهورامزدا این شاهی را دارم.

بند10 – داریوش شاه گوید:

این [است] آنچه به‌وسیله من کرده شد پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه نام پسر کوروش از تخمه ما او اینجا شاه بود. همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام هم مادر [و] هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نا فرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد هم در پارس، هم در ماد، هم در سایر کشورها.

بند11- داریوش شاه گوید:

پس از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پ ئیشی یا وودا ( پی شیاووادا ) برخاست. کوهی [است] ارکدیش (ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست از ماه وی یخن 1 چهارده روز گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت [که]: من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به‌سوی او شدند هم پارس، هم ماد، هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد 2 9 روز گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد.

بند12 - داریوش شاه گوید:

نبود مردی، نه پارسی، نه مادی، نه هیچ کس از تخمه ما که شاهی را گئومات مغ باز ستاند.(یعنی هیچ مردی از دیاری وجود نداشت که بردیای دروغین را از درجه شاهی پایین بکشاند!) مردم شدیداً از او می‌ترسیدند که چراکه مردم بسیاری را که پیش از آن بردی را شناخته بودند، بکشت. بدان جهت مردم را می کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردی پسر کوروش نیستم. هیچ کس یارای گفتن چیزی درباره گئومات مغ نداشت تا من رسیدم. پس از آن من از اهورامزدا مدد خواستم . اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. از ماه باگادیش 3، 10 روز (منظور 30 روز است) گذشته بود. آنگاه من با چند مرد آن گئومات‌مغ (همان بردیای دروغین) و آن‌هایی را که برترین مردان دستیار [او] بودند کشتم. دژی سیک ی ووتیش 4، نام سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم. شاهی را از او ستاندم. به خواست اهورامزدا من شاه شدم. اهورامزدا شاهی را به من داد.

بند 14 -داریوش شاه گوید:

شاهی را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را من برپا کردم. من آن را در جایش استوار نمودم. چنانکه پیش از این [بود] همان طور من کردم. من پرستشگاه‌هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود مرمت نمودم. به مردم چراگاه ها و رمه‌ها و غلامان و خانه‌هایی را که گئومات مغ ستانده بود بازگرداندم. من مردم را در جایش استوار نمودم، هم پارس، هم ماد و سایر کشورها را. چنان که پیش از این [بود] آنچه را گرفته شده [بود] برگرداندم. به خواست اهورامزدا من این را کردم. من کوشیدم تا خاندان ما را در جایش استوار نمایم چنان که پیش از این [بود] آن‌طور من کوشیدم به خواست اهورامزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگیرد.

بند 15 – داریوش شاه گوید:

این [است] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم.

بند 16- داریوش شاه گوید:

چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردی آثرین (آثرینا) نام پسر او در خوزستان (اووج) برخاست. به مردم چنین گفت: من در خوزستان شاه هستم. پس از آن خوزیان نافرمان شدند. به طرف آن آثرین گرویدند. او در خوزستان شاه شد و مردی بابلی ندئیت ب ئیر (نیدنیتوبل) نام پسر ائین ئیر او در بابل برخاست. چنین مردم را بفریفت [که]: من نبوکد رچر، پسر نبتون ئیت هستم. پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند. بابل نافرمان شد. او شاهی را در بابل گرفت.

بند 17 – داریوش شاه گوید:

پس از آن من رهسپار بابل شدم به‌سوی آن ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می‌خواند. سپاه ندئیت ب ئیر دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد و آب عمیق بود. پس از آن من سپاه را بر مشک‌ها قرار دادم. پاره‌ای بر شتر سوار کردم. برای عده‌ای اسب تهیه کردم. اهورامزدا به من یاری ارزانی فرمود به خواست اهورامزدا دجله را گذشتیم. آنجا آن سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. از ماه اثری یادی 5، 26 روز گذشته بود.

بند 19- داریوش شاه گوید:

پس از آن من رهسپار بابل شدم. هنوز به بابل نرسیده بودم شهری زازان نام کنار فرات آنجا این ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می‌خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورامزدا من سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. بقیه به آب انداخته شد. آب آن را برد. از ماه انامک 6، 2 روز گذشته بود که چنین جنگ کردیم.

ستون 2

بند 1- داریوش شاه گوید:

پس از آن ندئیت ب ئیر با سواران کم گریخت رهسپار بابل شد. پس از آن من رهسپار بابل شدم. به خواست اهورامزدا هم بابل گرفتم هم ندئیت ب ئیر راگرفتم. پس از آن من ندئیت ب ئیر را در بابل کشتم.

بند 2 – داریوش شاه گوید:

مادامی که من در بابل بودم این [است] کشورهایی که نسبت به من نافرمان شدند. پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت، مرو، ثت گوش، سکاییه.

بند 3- داریوش شاه گوید:

مردی، مرتی ی نام پسر چین چی خری شهری گوگن کا نام در پارس آنجا ساکن بود. او در خوزستان برخاست. به مردم چنین گفت که من ایمنیش شاه در خوزستان هستم.

بند 4 – داریوش شاه گوید:

آن وقت من نزدیک خوزستان بودم. پس از آن خوزیها از من ترسیدند. مرتی ی را که سرکرده آنان بود گرفتند و او را کشتند.

بند5 – داریوش شاه گوید:

مردی مادی فرورتیش نام در ماد برخاست. چنین به مردم گفت که من خش ثرئیت از تخمه هوخشتره هستم. پس از آن سپاه ماد که در کاخ او [بود] نسبت به من نافرمان شد به‌ سوی آن فرورتیش رفت (گرویدند) او در ماد شاه شد.

بند 6 – داریوش شاه گوید:

سپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود آن کم بود. پس از آن من سپاه فرستادم. ویدرن نام پارسی بنده من او را سرکرده آنان کردم. چنان به آن‌ها گفتم: فرا روید آن سپاه مادی را که خود را از آن من نمی‌خواند بزنید. پس از آن، آن ویدرن با سپاه روانه شد، چون به ماد رسید شهری ماروش نام در ماد آنجا با مادی‌ها جنگ کرد. آن که سرکرده مادی ها بود او آن وقت آنجا نبود اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک 27 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن، سرزمینی کمپند نام در ماد آنجا برای من بماند تا من به ماد رسیدم.

بند 7 – داریوش شاه گوید:

دادرشی نام ارمنی بنده من، من او را فرستادم به ارمنستان، چنین به او گفتم: پیش رو [و] آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرشی رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرارسیدند. دهی زوزهی نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 7- 8 روز گذشته بود چنین جنگ کرده شد.

بند 8- داریوش شاه گوید:

باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی تیگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 18 روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

بند 9- داریوش شاه گوید:

باز سومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی اویما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد.

از ماه ثائیگرچی 8 ، 9 روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن دادرشی به خاطر من در ارمنستان ماند تا من به ماد رسیدم.

بند 10- داریوش شاه گوید:

پس از آن وامیس نام پارسی بنده من او را فرستادم ارمنستان و چنین به او گفتم: پیش رو [و] سپاه نافرمان که خود را از آن من نمی خواند آن را بزن. پس از آن وامیس رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ایزلا 9 نام در آشور آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار زد. از ماه انامک 15 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

بند 11- داریوش شاه گوید:

باز دومین بار نا فرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ااتی یار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. نزدیک پایان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن وامیش برای من (منتظر من) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسیدم.

بند 12- داریوش شاه گوید:

پس از آن من از بابل بدر آمدم. رهسپار ماد شدم چون به ماد رسیدم شهری کوندروش نام در ماد آنجا فرورتیش که خود را شاه در ماد می‌خواند با سپاهی به جنگ کردن علیه من آمد پس از آن جنگ کردیم. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه آن فرورتیش را بسیار زدم. از ماه ادوکن ئیش 10، 25 روز گذشته بود که چنین جنگ کرده شد.

بند 13- داریوش شاه گوید:

پس از آن، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال [او] فرستادم. فرورتیش گرفته شده به‌ سوی من آورده شد. من هم بینی هم دو گوش هم زبان [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته [او] بودند آن‌ها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.

بند 14 - داریوش شاه گوید:

مردی چی ثرتخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتیه از تخمه هووخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم تخمس پاد نام مادی بنده من او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثرتخم جنگ کرد. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثرتخم را گرفت. [و] به‌سوی من آورد. پس از آن من هم بینی هم دو گوش [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاه‌داشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.

بند 15- داریوش شاه گوید:

این [است] آنچه به‌وسیله من در ماد کرده شد.

بند 16- داریوش شاه گوید:

پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من، او در پارت بود او را مردم رها کردند [و] نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود رهسپار شد. شهری ویشپ ازاتی نام در پارت آنجا با پارتی‌ها جنگ کرد. اهورامزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورامزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن 24 روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز جمعه 07 دی
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
اصول مهم ویراستاری تخصصی کتاب چیست؟
صفر تا صد چاپ فوری مقاله پزشکی و پرستاری
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی
عکس روز/ تغییر چهره چشم‌‎گیر و خیره‌کننده هوتن شکیبا و عرفان برزین؛ حبیب و حمید سریال «لیسانسه‌ها» بعد از 8 سال در 40 سالگی و 17 سالگی
تبدیل پایان نامه به مقاله
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
چاپ مقاله در ژورنال های معتبر+ گارانتی چاپ فوری
عراقچی از علت حضورش در رستوران معمولی در سوریه و شاورما خوردنش پرده برداشت
اکسپت فوری مقاله علمی پژوهشی