متن آهنگ خواب از محسن چاوشی
لبخند زد و دستامو گرفت اما تووی خواب فردا نشده بیدار شدم بیدار و خراب عکسش روی میز باز از تووی قاب بیرون اومد و دستامو گرفت با هم دوباره رفتیم توویِ قاب ترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپَره گفتم نکنه اصلاً روی میز خوابم نبره تنها رویِ تخت تنها تووی خواب با اون تووی قاب چشماشو که بست قاب از روی میز افتاد و شکست حالا یه نفر این خوابِ منو تعبیر کنه تا ساعتای بی خوابیِ من تغییر کنه حالا یه نفر این خوابِ منو تعبیر کنه تا ساعتای بی خوابیِ من تغییر کنه بارون میومد پس داد زدم من پشت درم خمیازه باد آهسته گذشت از پشت سرم در وا نشده بیدار شدم بارون میومد گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم بارون میومد پس داد زدم من پشتِ درم خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشتِ سَرم در وا نشده بیدار شدم بارون میومد گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم بارون میومد پس داد زدم کی پشتِ دره بیدار شدی گفتی نکنه خوابم نبره سیل از تووی قاب اومد توو اتاق در وا شده بود ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود حالا یه نفر این خوابِ منو تعبیر کنه تا ساعتای بی خوابیِ من تغییر کنه حالا یه نفر این خوابِ منو تعبیر کنه تا ساعتای بی خوابیِ من تغییر کنه تغییر کنه ، تغییر کنه ، تغییر کنه