جنگ قره باغ جنگی بود که از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قره باغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، بین جمهوری آذربایجان با اکثریت و ارمنی اقلیت ساکن با پشتیبانی ارمنستان رخ داد. با بالا گرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی درپاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند؛از نظر نظامی با پیروزی ارمنی ها به نتایجی منتهی شد از جمله؛
۱-موافقت نامه بیشکک (هنوز اجرا می شود)
۲-مذاکرات صلح برای تعیین آینده مناطق مورد اختلاف هنوز ادامه دارد
۳-قطع ارتباطات بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۱
۴-تحریم ارمنستان از سوی ترکیه از سال ۱۹۹۳ که هنوز ادامه دارد
۵-بحران قره باغ موجب قطع روابط دیپلماتیک جمهوری آذربایجان و ترکیه با ارمنستان و انسداد مرزها و شرایط جدید و شکننده ای را در فضای منطقه قفقاز جنوبی حاکم نمود. حضور و نقش آفرینی بازیگرانی نظیر ایران،ترکیه،روسیه، آمریکا، فرانسه، سازمان امنیت و همکاری اروپا وشورای امنیت سازمان ملل متحد در روند تحولات قره باغ موجب شد این بحران ابعاد منطقه ای و بین المللی به خود گیرد.
در این فرصت به برخی روایات از تحولات میدانی جنگ در زمان رخداد جنگ پرداخته خواهد شد که نشان دهنده تلاش ها و کوشش های دولت جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تنش و برقراری آرامش از سوی طرفین درگیر و جلوگیری از دخالت بازیگران منطقه ای و بین المللی است که تاریخ نشان می دهد با ورود آنان نه تنها تنش ها خاتمه نیافته بلکه منافع پیدا و پنهان آنها صلح تثبیت شده را دست نایافتنی نموده است و هرازگاهی با تحریک طرفین که پایگاه های متعدد در خاک آذربایجان دارند و مذاکرات صلح ارمنی - آذری را تحت الشعاع قرار داده اند و اخیرا نیز با تحریک رسانه ها ی رژیم غاصب صهیونیستی برخی شعارها علیه ایران نیز شنیده شده و روسیه و ارمنستان و ایران را همدست در ماجرای اختلافات قره باغ معرفی و تبلیغ می کند.در ادامه روایت حمایت های ایران از مردم آذربایجان و شانه خالی کردن برادر بزرگتر آنان یعنی ترکیه را می خوانیم.
در زمان جنگ قره باغ،استاندار وقت آذربایجان شرقی دکتر عبدالعلی زاده بوده است که در مصاحبه با تابناک و آران نیوز اردبیل در ۲ آبان ۹۷ روایتی را از روز های درگیری جمهوری آذربایجان و ارمنستان نقل می کند:
در موضوع جنگ قره باغ اولین مشکلی که برای ما پیش آمد، این بود که بخشی از آذری ها مثل مردم جلیل آباد، بعد از حمله ی ارامنه به رود ارس می زدند و با عبور از ارس وارد ایران می شدند و در واقع از صحنه ی جنگ فرار می کردند. تدبیر ما این بود که در حدود ۴۰ کیلومتر مرزمان که آذری ها وارد ایران می شدند، نیرو مستقر کرده بودیم و آذری هایی را که وارد ایران می شدند از طرق مختلف و از مرز پارس آباد دوباره وارد خاک آذربایجان می کردیم و در آنجا هم دوباره از طریق هلال احمر برای اسکان موقت و تغذیه ی اولیه ی آن ها اقدام می کردیم. این مساله باعث شد که بعد از جنگ دیگر کسی از آوارگان قره باغ در داخل ایران نماندند.
عبدالعلی زاده در مورد شرکت تعدادی از جوانان غیور ایرانی برای کمک در جنگ قره باغ گفت:وقتی ارامنه تا پل خدآفرین رسیدند ما در آن زمان حتی با باکو هم مذاکره می کردیم که نظر شما چیست؟ در این زمان تعدادی از جوانان غیور کشورمان که از رزمندگان جبهه هم بودند، تلاش داشتند تا به آذری ها کمک کنند. ما تعدادی از اینها را سازماندهی کردیم ولی چون حق دخالت در جنگ را نداشتیم چند نفر را به عنوان مستشار به آذربایجان فرستادیم. آن زمان ورق جنگ کاملا برگشت و موفقیت های زیادی نصیب آذری ها شد البته بعدا نظامیان کشورمان این کار را خودجوش تلقی نموده و از دخالت های فرایندی و رسمی ممانعت نمودند.
بعد از الچی بیگ که آقای حیدرعلی اف روی کار آمد اوضاع فرق کرد. وی فردی مدیر و فهمیده بود و مردم آذربایجان هم ارادت زیادی به وی داشتند. در آن زمان هم به دستور مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی روابط ما با آذربایجان خیلی گسترده شد و رفت و آمد ما هم زیاد شد.
یک بار حیدرعلی اف نصف شب به مرحوم هاشمی زنگ زده بود و گفته بود اگر تا صبح به ما نان نرسانید دیگر ما نخواهیم بود. همان شب مرحوم هاشمی با بنده تماس گرفتند و موضوع را گفتند. صبح روز بعد تا قبل از ظهر، اولین محموله ی نان ما به باکو رسید و همان روز آقای حیدرعلی اف زنگ زده و از من تشکر کردند بعدها من با آقای حیدرعلی اف صحبت کرده و قرارداد بستیم تا آرد آذری ها را تامین کنیم و مدتی هم همین کار را کردیم.
یکی از افرادی که در آن زمان از جمهوری آذربایجان زیاد به ایران رفت و آمد می کرد، عافی الدین جلیل اف بود که تا قبل از ترور در باکو تمام تلاشش را برای بهبود روابط آذربایجان با ایران انجام داد.در محاصره نخجوان نیز کمک های ما ادامه یافت تا جایی که در آن زمان هرچند برخی از شرکت های خارجی با لابی گری برای بازسازی جمهوری آذربایجان ورود پیدا می کردند ولی برای نخجوان کسی داوطلب نبود. در آن زمان من یک بار در بازدید از نخجوان دیدم که تمام شیشه های یک بیمارستان شکسته شده است و به من گفتند که شب گذشته در این بیمارستان که یک زایشگاه است یک مادر و نوزادش از سرما تلف شده اند. چون سیستم گرمایشی نخجوان مرکزی بود و موتورخانه ی مرکزی هم به دلیل اتمام سوخت خاموش شده بود، از روزی که من این خبر را شنیدم تا روزی که از تبریز رفتم حتی یک روز سیستم گرمایشی مرکزی نخجوان خاموش و سرد نشد چرا که در اینصورت کل نخجوان یخ می بست و ما مرتبا به نخجوان سوخت رساندیم.
بنده معتقدم این خدمات هرگز فراموش نخواهند شد.در زمان تحلیف حیدرعلی اف که من هم به آذربایجان رفته بودم،حیدرعلی اف مرا در کنار خود نشاند و به همه گفت این مرد برادر من است و از ایران آمده است و استاندار آذربایجان شرقی است و من می گویم اگر این ها نبودند من امروز زنده نبودم و یخ زده بودم.
درست است که ما رابطه ی خودمان را با ارمنستان قطع نکردیم و( تحولات بعدی هم تصمیم درست ما را ثابت نمود) ولی هرگز میزان ارتباطمان با ارمنه به اندازه آذری ها نبود.
اتقان و تطابق روایت استاندار وقت آذربایجان شرقی با خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران نشان دهنده صحت و حمایت های دولت جمهوری اسلامی از مسلمانان قره باغ که از سیاست های دائمی و تغیر ناپذیر و اصول اساسی مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد در کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی(سال 1372:صلابت سازندگی) روایت حمایت ها از مسلمانان قره باغ و آذربایجان با یادداشت های روزانه رئیس جمهور هاشمی مسخص و آشکار است.
در یادداشت چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۷۳ مصادف با ۲۹ ژوئن۱۹۹۴ آمده است؛
"آقای حیدر علی اف وقت خصوصی خواست و توضیح داد که روس ها اصرار دارند که در مرزهای جنوبی آنها هم مرز با ایران حضور داشته باشند و نیز پیشنهاد دادند که در خط فاصل بین نیروهای آذربایجان و ارمنستان حایل شوند و به تدریج ارامنه را وادار به عقب نشینی کنند. به جز منطقه قراباغ و بخشی از کلبجر. در این خصوص با من مشورت کرد. در مورد اول مخالفت کردم و در مورد دوم گفتم بیشتر بررسی شود و بستگی به قدرت شما و ارامنه و پیش بینی شما دارد. قرار شد بعدا جواب بدهیم.
سپس برای گنجاندن شهر تبریز در برنامه سفرشان اصرار کرد. گفتم به خاطر اظهارات خودش، تبریزی ها رنجیده اند و ممکن است بی احترامی کنند ولی او قبول نداشت و می گفت قصدی نداشته و نباید ما عکس العمل نشان بدهیم و نرفتن من به تبریز باعث شماتت دشمنان او می شود. گفتم وزارت امور خارجه بررسی کند.( حیدر علی اف پیش تر اظهاراتی در مورد الحاق تبریز به جمهوری آذربایجان داشته است و این موضوع واکنش های تندی از جمله مردم تبریز در پی داشته است و علیرغم این بیانات ایت که دولت ایران به حمایت ها ادامه داده است.
۱۱ تیر ۷۳ در خاطرات اقای هاشمی آمده است که؛
"برای شرکت در مراسم ملاقات آقای حیدر علی اف با آیت الله خامنه ای به دفتر رهبری رفتم. قبل از جلسه با آیت الله خامنه ای در مورد مسائل مطرح شده با آقای علی اف در مورد جنگ قره باغ و پیشنهاد روس ها برای حضور در مرز مشترک ایران و آذربایجان و فاصله بین نیروهای ارمنی و آذری در خاک آذربایجان صحبت کردم. ملاقات طول کشید...
اقای حیدر علی اف و همراهان آمدند...جواب سوال و مشورت او در مورد پیشنهاد روس ها را دادم که با استقرار نیروهای روسی در مرز خودمان مخالفیم و در مورد حایل شدن هم باید تلاش کرد،(به جای روس ها. نقل از نویسنده)نیروهای چند ملیتی باشند.اگر روس ها اصرار دارند با مذاکرات تصمیم را به عقب بیندازند و زمان بخرند."
همچنین مرحوم هاشمی از خاطرات سفر خود به باکو چنین بیان داشته است:
برای مذاکره خصوصی به مقر ریاست جمهوری جمهوری آذربایجان رفتیم. ساختمان مجللی است. دکتر ولایتی و آقای حسن اف هم بودند و سفیرمان مترجم بود. به محض نشستن تلفن زنگ زد و صحبت کرد. معلوم شد که مربوط به جنگ است. آقای علی اف گفت؛ خبر می دهند ارس، طرف منطقه زنگیلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم برای فرار به ایران از رود ارس می گذرند و تلفات می دهند. عاجزانه استمداد کرد. احتمال می دادیم که مقداری هم جوسازی و مقدمه برای مطلب اصلی مذاکرات خصوصی است ولی خالی از حقیقت هم نیست.
نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگیلان سقوط کند از مرز ارمنستان تا نزدیک پارس آباد، ارامنه به مرز ما در شمال می چسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ به نفع آنها شرکت کنیم. صریحا می گویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما می گذاریم و آماده ایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران نمی توانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد...
گفتم تصمیم بسیار بزرگی است و آثار فراوان منطقه و جهانی دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسی شود و باید در تهران بررسی کنیم و جواب بدهیم. ولی کار فوری این است که تلاش کنیم فعلا آتش بس قرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگیلان از دست نرود.
برای این منظور دکتر ولایتی در همان جلسه با معاون وزیر امورخارجه ارمنستان تماس گرفت و پیام مرا برای رئیس جمهور ارمنستان منتقل کرد که گفتم در تلفن قبلی مان قرار شد ارامنه از حدود فعلی دیگر پیشرفت نکنند و عملیات چند روز اخیر نقض آن قرار است و با لحنی آرام نوعی تهدید نمودیم. اجازه خواست که رئیس جمهور ارمنستان با شخص من تلفنی صحبت کند. موافقت نمودم...
...همچنین در بازدیدها از کشور تقریبا همه جا رئیس جمهور همراه من بود و فرصت زیادی داشتیم که در مسیرها در اتومبیل صحبت کنیم و سفیرمان هم مترجم خوب و مطمئنی بود و همیشه همراه مان. از نکات جالب همین است که اعتمادشان به سفیر ما در این حد بالا بود که مسائل محرمانه را مطرح کردیم.
یکی از حرف های مهم و تکراری اش این بود که ایران از این فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند و حضور خودش را در آذربایجان بالا ببرد و گاهی تعبیر می کرد که اینجا از آنِ ایران بوده و حالا هم بیایید دفاع کنید و اداره کنید. در نخجوان هم که بود شبیه همین حرف ها را می زد و تحلیل می کرد که اگر شما آذربایجان را تحت قدرت خود بگیرید، حاکمیت روسیه در کل قفقاز متزلزل می شود.
گاهی می گفت، ایران و آذربایجان با هم می توانیم روسیه را تا روی سنگ مرز اصلی اش عقب برانیم چون داغستان و تاتارستان و چچن و اینگوش و اوستیا همه از حاکمیت روس ها ناراضی اند. البته چون به خاطر استیصال در جنگ و حمایت روسیه از ارامنه به این مواضع افتاده اند نمی توانیم اطمینان کنیم به خصوص که بر اساس اظهارات آقای نیازاف ّ اینها در مشترک المنافع و بحث رژیم حقوقی خزر با خواسته های روس ها هماهنگ هستند.
ضمنا از آقای نیازاف هم انتقاد داشت. روی همه رفته [علی اف] از سایر روسای جمهوری ها، فهمیده تر و کارکشته تر است ولی در اداره آذربایجان مشکل دارد و همه مشکلات شان را به جبهه خلق نسبت می دهد."
آنچه از خاطرات و روایات مقامات رسمی ایران برمی آید جمهوری اسلامی ایران تحولات جنگ قره باغ را با احتیاط و با در نظر گرفتن منافع کشور و نیز دفاع از مسلمانان و آزادیخواهان توآم بوده و این سیاست منطقی ترین و دوستانه ترین مواجهه ایران به دور از هیجان زدگی و شتاب زدگی است.
در عوض این حمایت های ایران رئیس جمهور وقت ترکیه تورگوت اوزال در سفری در همان ایام به باکو داشته در مقابل استمداد آذربایجان برای حمایت و پشتیبانی از جمهوری آذربایجان قریب به این مضمون اظهار می دارد که باکو باید به تنهایی بتواند خود را اداره نماید و ترکیه بنای ورود به جنگ ندارد.
مرور خاطرات مقامات رسمی وقت دو کشور موید حمایت های برادرانه ایران از آذربایجان است اما اکنون جمهوری آذربایجان از طریق در اختیار گذاستن پایگاه ها و خاک خود به رژیم صهیونیستی و آمریکا در چارچوب ورود بازیگران فرا منطقه ای به موضوع قره باغ و با رویکرد فرصت طلبانه و بهره برداری از شرایط پیش آمده و نیاز باکو در مقابل ارمنستان تحرکاتی علیه منافع ایران شکل گرفته که نمونه آن دارد.