به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از روزنامه خراسان، آن چه این روزها در لیبی می گذرد شبیه جنگی جهانی در مقیاسی کوچک است . نگاهی به قدرت های درگیر در بحران لیبی که کشورهایی همچون روسیه، ترکیه ، مصر ،عربستان ، امارات،قطرو... را شامل می شود تصویری از یک بحران فزاینده را نمودار می کند که با ورود تمام قد ترکیه و حالا ارتش مصر به این بحران حکایت از آغاز جنگی دیگر در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دارد.منطقه تحت تاثیر عوامل مختلف دستخوش آشوب و تنش است.
برخی معتقدند با ظهور جنگ سرد جدید بین قدرت های جهانی و انتقال جهان از نظمی به نظم دیگر ، غرب آسیا یا همان خاورمیانه نیز در آشفتگی این انتقال و دستیابی به موازنه ها و دسته بندی های جدید است. این که چرا در این منطقه، اختلافات دولت ها به مصالحه نمی انجامد، تا حد زیادی به این واقعیت مربوط می شود که رویکرد های آن ها تابعی از سیاست ها و منازعات قدرت های بزرگ است.
به همین دلیل، سال هاست که کشورهای این منطقه، به رغم منابع عظیم انرژی و...، نتوانسته اند به همکاری واقعی و سازنده در سطح منطقه و توسعه سیاسی و اقتصادی موزون و پایدار در داخل دست یابند و همواره دستخوش بی ثباتی های داخلی نیز بوده اند.مجوز پارلمان مصر برای مداخله نظامی ارتش این کشور در لیبی نیز کلاف سردرگم خاورمیانه وشمال آفریقا را پیچیده تر کرده است.وضعیتی که احتمال رویارویی مستقیم دو ارتش بزرگ این منطقه یعنی ترکیه و مصر را محتمل کرده است. لیبی تا دو ماه قبل داشت به سمت تقویت هر چه بیشتر جایگاه خلیفه حفتر در مقابل دولت وفاق ملی به ریاست فایز السراج پیش می رفت و حفتر در تدارک کنترل طرابلس بود، اما به دنبال مداخله نظامی ترکیه به نفع دولت وفاق ملی ورق برگشت و موازنه قدرت به کلی دگرگون شد، درعین حال، رویارویی احتمالی ترکیه و مصر که هر دو عمدتا به آمریکا و غرب اتکا دارند، عجیب است.
گرچه می توان گفت در فضای جدید این فقط منافع و اراده قدرت های بزرگ نیست که رفتار دولت های منطقه را شکل می دهد،بلکه منافع ملی دولت ها نیز برجسته تر از گذشته تاثیرگذار شده است.در خصوص مصر، با توجه به حدود ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک این کشور با لیبی سیسی نگران امنیت این مرز طولانی در منطقه ای بیابانی است که تا کنون بارها شاهد حملات تروریستی بوده است. حضور جهادی های اخوانی در لیبی که عمدتا توسط ترکیه از سوریه(ادلب) به لیبی منتقل شده اند نیز امنیت قاهره را بیشتر از قبل در معرض خطر قرار داده است، اما تکلیف ترکیه با توجه به رویاها و بلندپروازی های نئوعثمانی اردوغان روشن است. از آن گذشته منابع نفت و گاز لیبی هم برای ترکیه مهم است.در توافق اخیر اردوغان با السراج به حق کاوش و استخراج منابع گازی در مدیترانه برای ترکیه اشاره شده است وجالب تر آن که ترکیه این اختیار را دارد عرض دریای مدیترانه را روی هر نوع خط لوله احتمالی که مصر در آینده بخواهد توسط آن به اروپا گاز صادر کند، مسدود سازد.
شهر نفت خیز سرت را هم نباید از یاد برد.سرت خودش انگیزه ای است برای یک رویارویی.ژنرال حفتر تاکنون توانسته با تصرف و بستن چاه های نفتی، دولت السراج را طی 9 ماه گذشته از درآمد 6 میلیارد دلاری محروم سازد. ارتش مصر هم شهر سرت را خط قرمز اعلام کرده است،بنابراین نبرد بر سر کنترل این شهر به نوعی برای مصر و ترکیه جنبه حیثیتی پیدا کرده است اما در این بین، برخی مولفه های مهم و تاثیرگذار خارج از اراده آنکارا و قاهره نیز وجود دارند که از وزن بالایی در ممانعت از بروز درگیری برخوردارند. درگیری احتمالی آنکارا و قاهره سیل جدیدی از آوارگان و مهاجران را روانه فرانسه و ایتالیا خواهد کرد،حتی امنیت انرژی این دو کشور را نیز که بخشی از نفت خود را از لیبی وارد می کنند، به خطر خواهد انداخت.
این یعنی رم و پاریس نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از درگیری نظامی مصر و ترکیه در لیبی خواهند کرد.نقش آمریکا و روسیه نیز در این پرونده قابل انکار نیست و بی تردید مواضع هر دو کشور با توجه به نوع منافعی که در لیبی دارند و درکنار آن روابط سیاسی ،نظامی واقتصادی نزدیک این دوکشور با مصر و ترکیه، بر این پرونده تاثیر به سزایی دارد،در این میان پیروزی یا شکست ترکیه در این نبرد بر معادلات سوریه و ادلب که ایران هم یکی از بازیگران جدی آن است تاثیر خواهد گذاشت.