ساعدنیوز
ساعدنیوز

توصیه جدی رهبر معظم انقلاب به مصطفی زمانی در نخستین دیدار/ شما آقاجان...

  سه شنبه، 05 دی 1402 ID  کد خبر 368438
توصیه جدی رهبر معظم انقلاب به مصطفی زمانی در نخستین دیدار/ شما آقاجان...
ساعدنیوز: توصیه‌های رهبر انقلاب به بازیگر نقش یوسف پیامبر را ملاحظه بفرمایید.

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فارس، دیدار رهبر معظم انقلاب با عوامل سریال «یوسف پیامبر» حاشیه‌هایی داشت که در ذیل می‌آید: خوش و بش جماعت هنرمند قبل از جلسه وقتی رسیدم به انتهای خیابان فلسطین جماعت هنرمند ایستاده بودند و دستهای‌شان را توی جیب کت و کاپشن‌شان کرده و با هم اختلاط می‌کردند. بعضی هم که احتمالا می‌دانستند نمی‌گذارند سیگار و فندک داخل برده شود، از بعضی دیگر که یا نمی‌دانستند یا بی خیال دانسته‌های خودشان بودند، سیگار می‌گرفتند و فرت فرت دود می‌کردند.

هر کس به جمع‌شان اضافه می‌شد موجی از خوش و بش بین‌شان بلند می‌شد و دوباره فروکش می‌کرد. سر جمع، سرحال و سرخوش بودند. ایستاده بودند منتظر که یک نفر که کارت ملاقات‌ها پیشش بود برسد که رسید و جماعت داخل شدند. ما هم کمی دیرتر اجازه‌نامه‌مان رسید و رفتیم داخل. جلسه نیمه‌عمومی و عریضه‌های خصوصی رفتیم داخل و بعد از خوردن شیرینی و شیرکاکائو، نشستیم روی صندلی‌هایی که مربعی بزرگ را تشکیل می‌دادند. صندلی مقام رهبری، وسط ضلع شمالی مربع بود و 70-80 صندلی دیگر هم برای عوامل که یک ضلعش مال خانم‌ها بود.

دو جوان کنار دستم بودند و دیدند دارم تند تند و خرچنگ قورباغه چیزهایی می‌نویسم. یکی به دیگری گفت: ببین همه دارند نامه و درخواست می‌نویسند بدهند دست رهبر. آن یکی هم گفت: بیا ما هم بنویسیم. سرم به حاشیه‌نویسی خودم گرم بود و فکر می‌کردم جوان‌ها، خام یادداشت‌برداری‌های من هستند. ولی آنها کاغذ و خودکاری جور کردند و از عاقله‌مردی که آن طرف‌شان نشسته بود پرسیدند: آقا به نظرت چی درخواست کنیم؟ عاقله‌مرد جواب داد: چیزی که در شأن جلسه و رهبر باشد. جوان‌ها گفتند مثلا چی؟

عاقله‌مرد تأملی کرد و گفت: مثلا یک پست و مقام بی‌ارزش! خنده‌ام گرفت و نفهمیدم عاقله‌مرد جوان‌ها را دست انداخته یا پست و مقام را یا درخواست را. به هر حال جوان‌ها درخواست‌شان نوشتند. سربلند کردم و اطراف را دید زدم. ولی خدای من! همه جماعت هنرمند در حال عریضه‌نویسی بودند. اینجا چه فکری درباره رهبر می‌کنند! حتی پسربچه 9ساله عاقله‌مرد هم نامه‌ای نوشت که من هر چه اصرار کردم و از صراط تهدید و تطمیع وارد شدم، نامه‌اش را نداد بخوانم. گفت: خصوصیه! یکی از جوان‌ها به من گفت: شما حرفه‌ای هستی‌ها! بعد با آرنج به رفیقش سقلمه‌ای زد که: ببین چند برگ کاغذ هم با خودش آورده. روان‌نویسش هم از این بنفش‌هاست که نامه‌اش دیده بشه. کاغذها و روان‌نویس را دم در از یکی از همکاران قرض گرفته بودم.

به جوان گفتم: آره من حرفه‌ای‌ام! رییس صدا و سیما و گزارش و تیترها و درصدهایش رهبر آمد و همراهش ضرغامی و سلحشور. همه بلند شدند و رهبر که نشست همه نشستند دوباره. رهبر مثل همیشه از دور به حضار نگاه کرد و سرتکان داد.

سر تکان دادن رهبر یک دقیقه‌ای طول کشید تقریبا نفر به نفر. بعد ضرغامی گزارشی داد از یکی از موفق‌ترین پروژه‌های تلویزیون و مخاطب 85 درصدی و رضایت 90 درصدی و تعقیب سریال توسط مراجع و کم‌خرج بودن پروژه نسبت به پروژه‌های مشابه و پخش شدن سریال در کشورهای عربی و همسایه و بعد از روی کاغذی تیتر روزنامه‌های عراقی را خواند که بله سریال یوسف پیامبر پَک و پوز سریال‌های ترکیه‌ای و هندی را به خاک مالیده. رییس تازه حکم گرفته صدا و سیما از پرفروش‌ترین بودن این سریال در کلوپ‌های فیلم تاجیکستان خبر داد و گزارشی از حرف‌های در گوشی سفیر الجزایر که: هر چند مفتی‌های ما اجازه پخش سیمای پیامبران را در رسانه نمی‌دهند و ما نمی‌توانستیم رسما سریال را پخش کنیم ولی مردم خودشان از طریق ماهواره نگاه می‌کردند و حالش را می‌بردند.

ضرغامی گوی ومیدان را به سلحشور داد تا او هم گزارش بدهد. رهبر هم ساکت و آرام گوش می‌داد و با اینکه مثل همیشه دفترچه و روی میز کوچک کنار دستش بود ولی چیزی یادداشت نکرد. سلحشور و تفسیر قرآن برای حضار سلحشور اول تشکر کرد که توانسته با بر و بچه‌ها بیاید پیش رهبر و امیدوار بود وقت رهبر را هدر نداده باشند. بعد گفت: 54کشور به زبان عربی سریال یوسف را دیدند و البته همه دنیا با زیرنویس انگلیسی از ماهواره. بعد شروع کرد به تحلیل که چرا همه به سریال یوسف علاقه مند بودند و 5شاخص گفت؛ مثل داستان زیبا و مستند بودن و عبرت آموزی و ... و البته جذابیت‌های بصری که از بین 5شاخص، 4شاخصش کار خدا بود به تنهایی و اگر خدا قبول کند فقط شاخص جذابیت‌های بصری می‌ماند برای ایشان! بعد هم در یک متری رهبر که خودش مرجع است و موهای سر و رویش را در دین سفید کرده به آیه آخر سوره یوسف اشاره کرد و شروع کرد به تفسیر قرآن و رهبر آرام گوش می‌داد و هنوز از قلم و دفترچه‌اش استفاده نکرده بود. در طول صحبت سلحشور (والبته حتی قبل از آن و حتی‌تر قبل از آمدن رهبر) مصطفی زمانی ساکت و آرام و سربه‌زیر نشسته بود و عکاس‌ها بیشتر به این جوان محجوب توجه می‌کردند تا بقیه.

سلحشور سینمای روز دنیا را هم به چالش کشید و گفت بهترین داستان‌ها، داستان پیامبران است. حدس زدم همه این صحبت‌ها منجر خواهد شد به یک پروژه دیگر در صدا و سیما از زندگی یک پیامبر دیگر! آخر صحبت‌ها هم گله کرد از صدا و سیما که پشت صحنه‌های سریال را پخش نکرده و یک برنامه مستقل «شما و سیما» را به سریال اختصاص نداده و در مقابل انتقادات پشتیبانی نکرده و بعضی دفاتر سینمایی به بازیگران و عوامل سریال کار نمی‌دهند و ... البته سلحشور حواسش نبود که همراه عوامل سریالش حالا داشتند با شخص اول مملکت دیدار می‌کردند و این یعنی توجه در عالی‌ترین سطح. آخر سر هم یک‌سری سئوال از رهبر کرد که: چرا با اینکه این سریال مخاطب زیادی داشت ولی مطبوعات و هنرمندان و رسانه‌ها حتی علما و مراجع از آن ایراد گرفتند و انتقاد و بی‌مهری کردند؟ و این سوالی بود که خودش باید جواب می‌داد نه رهبر.

حرف‌های رهبر که حاشیه نبود من قرار است حاشیه‌ دیدار را بنویسم نه متن آن را. صحبت‌های رهبر هم حاشیه نیست، پس قاعدتا نباید دنبال صحبت‌های رهبر در این متن گشت. فقط به‌عنوان کسی که نسبت به داستان و داستان‌نویسی علاقه و آشنایی دارم، نمی‌توانم از بعضی قسمت‌های صحبت‌های ایشان بگذرم حتی اگر حاشیه نباشد: رهبر گفت جایزه‌هایی مثل اسکار و نوبل که دیگر رسوا شده، مثلا همین جان اشتاین‌بک تا وقتی علیه امپریالیسم می‌نوشت به نان شبش محتاج بود. تا درباره جنگ ویتنام و به نفع آمریکا رمان نوشت، برنده جایزه نوبل ادبیات شد یا در جای دیگری گفتند: مشکل سیما و سینمای ما در فیلم‌ها و سریال‌ها قصه خوب است. اولین شرط یک فیلم خوب یک قصه خوب است و روی این موضوع باید کار کرد. رهبر یک جایی هم به شخصیت جامع‌الاطراف حضرت یوسف(ع) اشاره کرد و گفت پیامبران فقط برای دعا و نیایش و نصیحت مردم مبعوث نشدند. اگر این‌طور بود که ظالمان آنها را نمی‌کشتند.

پیامبران برای هدایت مردم و تغییر تاریخ و مبارزه(ونه حتی صرفا مخالفت) با ظلم مبعوث می‌شدند. این بخش از صحبت رهبر ضمن تقدیر از شخصیت‌پردازی حضرت یوسف در سریال، نقد ظریفی هم به شخصیت‌پردازی حضرت یعقوب داشت. و یک جای دیگر هم به بحث تخیل و داستان‌پردازی هنرمند و نویسنده اشاره کردند و یک جورهایی در جواب سلحشور که تخیل را نوعی دروغ‌پردازی معرفی کرده بود، گفتند: البته بیشتر رمان‌ها و داستان‌های معروف دنیا مبتنی بر یک حادثه واقعی هستند، هرچند شاید داستان‌شان واقعی نباشد و با نگاه هنرمندانه نویسنده و تخیل و داستان‌پردازی او درست شده باشد. نگاه هنرمند با نگاه مردم عادی فرق دارد و به همین خاطر جذابیت دارد.

حاضرم شرط ببندم اگر همه 70-80 نفر حاضر در جلسه - از جمله خودم – همه کتاب‌ها و رمان‌هایی که خوانده‌ایم را لیست کنیم، هنوز از رهبر کمتر کتاب دست گرفته‌ایم! حاج آقا اجازه! صحبت‌های رهبر که تمام شد طبق معمول همه ریختند و آمدند که صحبت‌های مهم بکنند. سلحشور هم که همان جا کنار رهبر نشسته بود، در حد توان عوامل را معرفی می‌کرد. یکی از خانم‌ها به زور خودش را جلو کشید و گفت: حاج آقا از اینکه از نزدیک دیدم‌تان خوشحالم. چند نفر همزمان داشتند از نابسامانی صداوسیما می‌گفتند و ضرغامی که صندلی‌اش کنار صندلی رهبر بود و حکمش را برای 5 سال آینده گرفته بود، روی صندلی کناری خودش را کمی کج کرده بود و به حرف‌ها گوش می‌داد. وسط کار بعضی‌ها روی صحبت‌شان را عوض می‌کردند سمت ضرغامی در حالی که در یک قدمی رهبر ایستاده بودند. محافظ‌ها تلاش می‌کردند جماعت هنرمند را کنترل کنند. خانمی جلو آمد و گفت: از اینکه برای ما وقت گذاشتید ممنونم ولی حاج آقا من یک آرزویی دارم؛ آرزوی مملکتی بدون فقر و اعتیاد.

رهبر هم که به صورت زن نگاه نمی‌کرد، گفت: این آرزوی همه‌مان است. جعفر دهقان هم ایستاده بود جلوی رهبر و تکان نمی‌خورد. یک نفر از عقب صدا زد: «جعفر بیا کنار؛ بیار کنار ماسکه کردی!» پسر جوانی گفت: حاج آقا اجازه! رهبر توجه کرد. جوان گفت: می‌شه چفیه‌تان را بگیرم؟ و رهبر چفیه را به جوان داد و او چفیه را روی صورتش گذاشت و خودش را از حلقه جماعت هنرمند بیرون کشید. یکی دو نفر مصطفی زمانی را هل دادند جلو و گفتند آقا این هم یوزارسیف. رهبر لبخندی زدند و گفتند: شما آقاجان اولین تجربه تصویری‌تان با حضرت یوسف بود، خودتان را حفظ کنید و همیشه مثل حضرت یوسف بمانید.

زمانی ساکت و آرام هم چشمی گفت و با فشار جمعیت عقب رانده شد. یک نفر دیگر چند برگ کاغذ گرفته بود جلوی رهبر و می‌گفت: این طرح را چندجا بردم و توجه نکرده‌اند، شما ببینید اشکالش چیست؟ رهبر اشاره که کردند که آقای ضرغامی اینجا نشسته چرا می‌دهید به من؟! ضرغامی دستش را دراز کرده بود، طرح را بگیرد ولی صاحب طرح تردید داشت بدهد یا ندهد. جعفر دهقان قرآن کوچکی را به رهبر داد تا امضا کند.

قرآن را یکی از محافظ‌ها گرفت و گفت: برایت می‌آورم. صدای الله اکبر اذان که بلند شد، رهبر هم از روی صندلی بلند شد. جهانبخش سلطانی خودش را جلو کشید و گفت: حاج‌آقا من با لهجه اصفهانی نماز می‌خونم اشکال دارد یا نه؟ رهبر و بقیه که ایستاده بودند، خندیدند و رفتند برای نماز. *حرفت را توی دلت نگه ندار بعد از نماز سلحشور داشت راجع به اهمیت حضرت موسی و داستانش با رهبر صحبت می‌کرد. جوانی جلو آمد، رهبر به او توجه کرد. جوان گفت: من دانشجوی ممتاز دانشگاه علامه طباطبایی بودم ولی حقم را خوردند. رهبر گفت: شما همین را بنویس که فعلا ماجرا از دلت دربیاید بریزد روی کاغذ تا ما بخوانیم و ببینیم چه کاری می‌شود کرد.

یک نفر دیگر هم که نقش هم‌سلولی یوزارسیف را در سریال بازی ‌می‌کرد سلام یک مشهدی را به رهبر رساند. رهبر پرسید شما خودتان هم مشهدی هستید؟ مرد تایید کرد. رهبر جواب سلام آن بنده خدا را داد و به مرد مشهدی گفت شما فلانی را هم می‌شناسید؟ مرد از اینکه رهبر آن فرد را می‌شناسد تعجب کرد. از او خداحافظی کرد و به سلحشور گفت: برویم ببینیم شما چه می‌گویید. سلحشور با آب و تاب داستان حضرت موسی را برای مردی تعریف می‌کرد که مرجع تقلید است و موهای سرش و رویش را در راه دین سفید کرده و به اندازه همه حاضران رمان خوانده و... رهبر از سالن خارج شد و جعفر دهقان دنبال کسی می‌گشت که قرآنش را پس بگیرد.


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
پزشک رهبر معظم انقلاب: به رهبری توصیه کردیم که میوه بخورند اما ایشان بعد از پرسیدن قیمت میوه‌ها ارزانترین میوه را انتخاب کردند که همه مردم توان خرید آن را دارند+ویدئو (1182 نظر) ترافیک چهره‌های سیاسی کشور در مراسم دامادیِ پسر علی لاریجانی؛ از قدردانی داماد از فرزند رهبر معظم انقلاب به خاطر حضور در مراسم تا چهره شاد علی مطهری به عنوان دایی داماد+عکس (220 نظر) اقدام قابل تقدیر بازیکن تیم ملی؛ مهدی طارمی هزینه تحصیل دختر دانش آموزی که مدیر از مادرش درخواستی غیرمنتظره کرده بود را برعهده گرفت (117 نظر) خداداد عزیزی: 17 سالم بود آرزو داشتم چلوکباب بخورم؛ واقعا تو یخچالمون هیچی پیدا نمیشد؛ مادرم بخاطر بی پولی فوت کرد / مصاحبه تکان دهنده خداداد+ ویدئو (115 نظر) امیر نوری و حاشیه‌های پستش راجع به مهاجرتش به اسرائیل: من از رژیم‌صهیونیستی پیشنهاد دریافت کردم اطلاعات زیادی دارم؛ ما رفتیم بای بای+عکس (113 نظر) خلاقیت تحسین برانگیز یک میوه فروش بامرام شیرازی حماسه آفرید/ به ایشون باید گفت فرشته زمینی+عکس (110 نظر) محمود احمدی‌نژاد: مهران مدیری به من پیغام داد که من یه سریال ساختم و مجوز نمیدن پرسیدم و به من گفتند این داره دوره ریاست‌جمهوری تو رو نقد میکنه+ویدیو (104 نظر) خلاقیت خنده دار مادر شیرازی برای طراحی پرچم ایران روی قرمه سبزی حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس! (86 نظر) واکنش تحسین برانگیز هادی چوپان به حمله اسرائیل: شهادت برای مادرمان ایران تسلیت ندارد تبریک دارد/ پرسنل غیور ارتش و نیروی انتظامی شهادت هم رزمتان مبارک! (64 نظر) سحر زکریا: مهران مدیری به جای پول به من چند تا قابلمه داد! مدیری کسی بود که اگر ما سر کار موسیقی گوش می‌دادیم می‌ترسیدیم بیاید و مسخره‌مان کند (62 نظر) نصرالله رادش: سیگار می‌کشم تا زشتی‌هایم دیده شود! دوست دارم همه بدانند علاوه بر قیافه ام من این زشتی ها را دارم! +فیلم (56 نظر) آخرین جشن تولد ساده آیت الله هاشمی رفسنجانی با حضور همسرشان در طبقه دوم خانه/ مبلمان راحتی بدون زرق و برق، کیک شکلاتی و زیر میزی هنری زیبا+عکس (56 نظر) محمدرضا گلزار: می‌دانم خواننده خوبی نیستم؛ به فرض که صدایم خوب نیست چرا اینقدر دغدغه فکریتان شده است؟! (53 نظر) علی دایی: اگر مطالباتم را از فدراسیون بگیرم برای اینکه ثابت کنم به این پول نظری ندارم یک یتیم‌خانه می‌سازم؛ زمانی که دانشجو بودم کارگری می‌کردم+عکس (41 نظر) نگاهی به چیدمان شیک و مدرن آشپزخانه سیاه و سفید خانه شاهرخ استخری + ویدئو (41 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
منتخب روز   
با سوادترین روستای ایران کجاست؟ شیائومی 15 معرفی شد/اولین گوشی جهان با اسنپدراگون 8 الیت خانه نورانی معتمدی اصفهان با درهای چوبی ،شیشه های رنگارنگ و دکوراسیون اصیل ایرانی چشمانتان را جلا میدهد جزئیات قتل فجیع مادر و خواهرناتنی توسط دختر تهرانی و نامزدش / جنایتی که در تجریش رخ داد! انتخاب جنین های باهوش تر ممکن میشود! حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / جنگ واقعی بین عقرب زهری و تارانتولا پیشنهاد وسوسه‌انگیز دختر جوان، پسر دکوراتیو را راهی زندان کرد پایان گروگانگیری 4 روزه در نقطه صفر مرزی /گروگان 4 روز در اتاقک کامیون زندانی بود سکانس عاشقانه عاشق شدن قباد سر سفره عقد و بی قراری های فرهاد/ بی من چه شیرین می روی من دوستت دارم هنوز + فیلم 7 مورد از عجیب ترین واقعیت های زمان از ماموت ها گرفته تا اهرام مصر و ایستگاه های فضایی/باور کردنشون سخته! اعترافات دردناک زنی که همسرش را کشت: پدرم مرا به شوهرم فروخته بود پایان شوم دوستی اینستاگرامی/ آزیتا دختر 17 ساله 48 ساعت بیهوش بود تا اینکه معجزه رخ داد