زندگی خصوصی شهلا ریاحی و همسرش + عکس های جالب و دیدنی
بیوگرافی شهلا ریاحی
قدرت زمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی متولد 1305 در تهران بازیگر و اولین کارگردان زن سینمای ایران است. نام خانوادگی قبلی او شربت چی و همسر اسماعیل ریاحی کارگردان سینما است. او دارای دو فرزند به نام های منوچهر و پریچهر است. وی تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد.
ازدواج شهلا ریاحی
دکتر منوچهر ریاحی دکترای معماری و اکولوژی انسانی دارد و عضو هیات علمی و مدیر دپارتمان معماری سازگار با محیط است. او هنگام حیات پدرش؛ اسماعیل ریاحی، برای کسب مدارج بالاتر به سوئد سفر کرد و در همانجا مشغول کار و تدریس شد و به همراه همسرش مهوش اسدیان که نقاش صاحب نامی است، فرزندان و نوه هایش همانجا زندگی می کند.
فرزندان شهلا ریاحی
پریچهر تنها دختر ریاحی هم ساکن کاناداست. منوچهر پس از تنهایی و تشدید بیماری مادرش درس و ریاست و آرامش زندگی آن سوی دنیا را رها می کند و ترجیح می دهد درکنار مادرش بماند و از او مراقبت کند ولو اینکه مادرش این روزها کمتر او را به یاد بیاورد.
گفتگویی کوتاه با شهلا ریاحی
چند سالتان بود با مرحوم ریاحی ازدواج کردید؟
14 سال و او هم 20 سالش بود. بچه بودیم اما در کنار هم بزرگ شدیم.
از چه سنی بازیگری را شروع کردید؟
17 ساله بودم که ریاحی دست من را گرفت و به تئاتر برد. فقط خدا می داند خانواده هایمان و اطرافیان چه قیامتی کردند. همه می گفتند آخر مگر آدم زن جوانش را روی صحنه می برد اما ریاحی فراتر از این حرف ها بود. او خوب می دانست وقتی بازیگر شوم خیلی زود معروف خواهم شد و طبیعتا طرفدارهایی هم پیدا می کنم اما به اندازه چشم هایش به من و عشق مان اعتماد و اعتقاد داشت. او من را باور داشت. تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون و تمام کارهایی که من کردم را از ریاحی دارم. خانواده ام خیلی حرف ها زدند و سعی کردند جلوی ما را بگیرند اما وقتی دیدند من هم کارم را دارم و هم زندگی زناشویی موفق و عاشقانه ام را و هم بچه هایم را، دیگر پذیرفتند. هیچ وقت کار باعث نشد در زندگی ام خطایی کنم.
همسرتان از ابتدا و آن موقع که ازدواج کردید، در تئاتر کار می کردند؟
ریاحی؟! نه، دبیر دبیرستان بود. بعد جذب تئاتر و سینما شد. سناریو می نوشت و کارگردانی می کرد. خیلی این کار را دوست داشت.
برای شما سخت نبود که هم کار کنید و هم زندگی خانوادگی تان را اداره کنید؟
اول وارد نبودم و نمی دانستم چه طوری باید از پس همه اینها بربیایم اما خیلی زود فهمیدم چه باید بکنم. اگر حمایت و همراهی ریاحی نبود محال بود که به مشکل نخورم. روحش شاد، مادرشوهرم محافظ زندگی من و مراقب بچه ها بود. من یک دختر و یک پسر داشتم. خدا را شکر هر دو آنها هم درجات تحصیلی عالی دارند و هم زندگی شان آرام، راحت و باحیثیت است.
وقتی به شهرت رسیدید باز هم از ایشان در کارتان مشورت می گرفتید؟
بله، محال بود کاری را بدون مشورت و نظر ایشان قبول کنم. خیلی من را راهنمایی می کرد. مثلا می گفت فلان نقش را قبول نکن چون منفی است و نقش منفی به صورت تو نمی آید. می گفت مردم تو را با نقش های مثبت می شناسند. چون خودش سناریست و کارگردان بود این چیزها را خوب می دانست. به من می گفت همیشه نقش یک مادر مهربان را بازی کن. مردم تو را مثل مادرشان می دانند.
بهترین خاطره ای که از ایشان دارید، چیست؟
تمام روز و شب هایی که در زندگی با ریاحی داشتم برایم خوب، شیرین و دلچسب بوده و هیچ نگرانی ای نداشتم. امیدوارم همه جوان ها هم ازدواج کنند و تا آخر عمر در زندگی با همسرشان یکرنگ و یکدل باشند.
خانم رياحي چرا هميشه نقش مادرهاي مهربان را بازي مي كرديد و هيچ وقت نقش منفي نداشتيد؟
مرحوم رياحي هميشه به من مي گفت نقش هايت را با دقت انتخاب كن چرا كه اين نقش ها در ذهن مردم نقش مي بندد و باعث محبوبيت يا تنفر مردم از تو مي شوند. اگر نقش منفي براي بازي به من پيشنهاد مي شد اصلا قبول نمي كردم.
چقدر از خودتان و فعاليت هاي هنري تان راضي هستيد؟
خوشحالم كه توانسته ام با بيش از ۶۰سال فعاليت هنري در عرصه تئاتر، سينما، راديو و تلويزيون دين خود را به جامعه هنري ايران ادا كنم. من دختر كوچكي بودم كه وارد سينما شدم و اين مردم بودند كه نام من را بزرگ كردند. امروز هستم شايد فردا نباشم اما هر چه دارم از مردم است و مردم بودند كه شهلا رياحي را ساختند.
در شرايط برابر، اولويت را به كدام مي داديد؛ كار يا خانواده؟
عشق به خانواده و عشق به هنر دو دغدغه اصلي من در زندگي بوده اند كه البته عشق به خانواده را با هيچ چيزي عوض نكرده ام. مرحوم رياحي همه زندگي من بود و اگر از من چيزي مي خواست با رضايت خاطر قبول مي كردم حتي اگر از من مي خواست از هنر دست بردارم كه البته اينگونه نبوده و او هميشه يكي از حاميان من در زندگي بود.
دلتان براي دنياي تلويزيون و سينما تنگ نشده است؟
سال هاي زيادي از عمرم را در سينما، تئاتر و تلويزيون گذرانده ام. معلوم است كه دلم تنگ مي شود. من ۶۰ سال با سينما زندگي كرده ام. اما ديگر پير شده ام و حالا نوبت جوان هاست كه خود را نشان بدهند.
شهلا رياحي كه مدت ها در بيرون از خانه درخشيد، الان در خانه چه مي كند؟
با فوت همسرم خيلي چيزها را از دست دادم اما اين تقدير همه ماست. بيشتر وقتم را در خانه مي گذرانم و جدول حل مي كنم و تلويزيون مي بينم.
از زندگي مشترك تان با مرحوم اسماعيل رياحي برايمان بگوييد.
اسماعيل همه دنياي من بود. وقتي با هم ازدواج كرديم من 14سالم بود. با هم بزرگ شديم. او هم سني نداشت. فقط 20 سالش بود. من هر چه در زندگي دارم از اوست، فعاليت هنري ام همه و همه را از او دارم. همسرم هميشه به من مي گفت نقش هاي مثبت را بازي كن چون خودش هميشه مثبت و خوب بود.
كار من اين روزها نشستن و انتظار براي پيوستن به اوست. قرار بود هفتادمين سالگرد ازدواج مان را در كتاب گينس به عنوان هنرمنداني كه ركورد بيشترين عمر زندگي مشتركشان را با هم بودند ثبت كنيم.
خانم رياحي چه چيز شما را خيلي آزار مي دهد؟
دروغ، حسد و نامهرباني. هميشه به فرزندانم مي گويم هيچ چيز جاي مهر و محبت را نمي گيرد. دروغ نگوييم تا دروغ نشنويم و حسد نورزيم تا به ما حسد نورزند.
نصيحت شما به بازيگران جواني كه تازه پا به اين عرصه گذاشته اند چيست؟
هنر بسيار شيرين است اما نبايد در آن غرق شد. جوانان نبايد به خودشان غره شوند و خود و زندگي شان را وقف هنر كنند. بايد بياموزند و براي مفيد بودن تلاش كنند اما همه زندگي اين نيست بلكه در زندگي چيزهاي زيباتري نيز وجود دارد.
درگذشت شهلا ریاحی:
شهلا ریاحی، روز چهارشنبه یازدهم دی ماه 1398 در سن نودوسه سالگی دارفانی را وداع گفت.
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش