زنی که در کربلا محافظ دو امام بود اما یادش نمیکنیم !
به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از فارس، بارها میان روضه از غم رباب شنیدهایم و مرثیهخوان دل داغدیده حضرت زینب شدهایم. پای روضه حضرت رقیه سلام الله علیها نشستهایم و همراه خانم امالبنین برای حضرت عباس گریه و مویه کردهایم، اما در این سالها شاید میان عزاداریهایمان هیچوقت یادی از امعبدالله یا همان فاطمه دختر امام حسن علیهالسلام نکرده باشیم!
او هم صحنه به صحنه حوادث کربلا را دیده بود. پای قتلگاه دوباره یتیم شده بود. از آن سوی فرات چشم به راه عمویش عباس بود. قاسم و عبدالله، برادرانش را خود به میدان فرستاده بود و سرهایشان را دید که در دست نیزهداران میچرخید. لحظه به لحظه کربلا هرچه داغ داشت روی دل او هم نشانده بود و کنار همه آن سختیها فاطمه دلنگرانی و مصیبت دیگری هم داشت! بیماری همسرش امام سجاد علیهالسلام.
کاروان اسرا که از کربلا به سوی شام میرفت او هم مثل همه هم ماتمزده بود و هم خسته اما رسالت سنگینی بر دوش داشت، او باید از دو امام آینده امت محافظت میکرد امام سجاد که بیمار بودند و امام باقر علیهمالسلام که طفل خردسالی بودند و مثل همه تشنه و زجر دیده.
چه گذشت به این مخدره؟!
شاید لحظات اسارت و حمله به خیمهها از همه بیشتر بر فاطمه سخت گذشت! آن لحظه که شمر با سپاهیانش به خیمه امام سجاد علیهالسلام هجوم آورد و در بستر بیماری و تب قصد جان امام را داشت خدا میداند بر فاطمه چه گذشت، فاطمهای که محافظ دو امام بود و خود را سپر جان محمدبن باقر علیهالسلام میکرد تا گزندی به تن پنجمین امام شیعیان نرسد.
تاریخ در وصف دختر امام حسن علیهالسلام اینگونه نوشته است: چه گذشت به این مخدره که از یکسو شوهر بیمار خود را در زیر غل و زنجیر بالای شتر بنگرد و طفل چهار ساله (محمد باقر) خود را گرسنه و تشنه ببیند و خودش محتاج خرقه ای باشد که خود را از نامحرمان بپوشاند و از سوهای دیگر سرهای خویشاوندان خود را به نیزه بنگرد.
دختری که امامزاده بود و امام زاده!
تاریخ کمکاری کرده است در نوشتن از او، در نوشتن از بانویی که امام صادق علیه السلام درباره اش میفرماید: بانویی راستگو و درستکار بود. زنی همپایه او در خاندان امام حسن علیه السلام نبوده است.
باید صفحات مقتل و لهوف کمی بیشتر از این همسر فداکار برایمان میگفت از همسری که مصیبت عظیمی را دیده بود و حالا تمام داراییاش امام سجاد علیهالسلام بود. او اگرچه نتوانسته بود برای امام حسین علیهالسلام جان را فدا کند اما حالا اولین مدافع امام و همسرش بود. اهمیتی نداشت پاهای غل و زنجیر بستهاش چقدر خار و خاشاک به جانشان نشسته یا تازیانهها و رد سیلیها چه بر سر او آورده است فاطمه همچنان دلنگران امامی بود که از شدت بیماری روی شتر توان نشستن نداشت!
امام حسن(علیه السلام) به احترام مادرش نام دخترش را فاطمه نهاد و کوشید او را فاطمه گونه بار آورد. روزی که با امام سجاد علیه السلام ازدواج کرد اولین پیوند علوی با علوی شکل گرفت و او بود که دو نسل امامت را به هم پیوند داد. در فضیلتش هم همان بس که فاطمه هم دختر امام بود هم همسر امام و هم مادر امام!
روایتها میگویند مستجاب الدعوه بوده است و امام باقر علیه السلام نیز یکی از کرامات مادرش را که به چشم خود دیده اینطور بازگو میکند: «مادرم زیر دیواری نشسته بود. آن دیوار شکست و در حال سقوط قرار گرفت فرمود: نه، به حق مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) سوگند. خدای ترا در فرو افتادن اذن نداده است. و دیوار به جای خود ایستاد و مادرم از جای خود برخواست و پدرم امام سجاد(علیه السلام) صد دینار صدقه داد»
همسران جانبازان و مرام و مسلک فاطمی!
با اینکه شاید نام و مرام فاطمه دختر امام حسن علیه السلام کمتر با گوشهایمان آشنا باشد اما انگار تمام زنان و همسران جانبازان دفاع مقدس، مقاومت و... بی آنکه بدانند در ایثار و فداکاری به این بانوی بزرگوار تاسی کردهاند. انگار فاطمه است که یادشان میدهد چطور در سختیهای دنیا تازیانه به جان بخرند اما تمام فکر و ذکرشان مردی باشد که در دفاع از حق تنش آزرده و بیمار گشته است.
صحبت از همان پرستاران و ایثارگران گمنامی است که مثل بانوی کربلا در بین ما غریب و ناشناختهاند اما زندگیشان را وقف همسرانشان کردهاند. کسی مثل همسر حاج رجب محمدزاده نانوای بسیجی و جانباز 70 درصد مشهدی که داوطلبانه به جبهه اعزام شد و اصابت خمپاره بر صورتش زندگی او و همسرش طوبی زرندی را دگرگون کرد. او که به بابا رجب معروف بود بیش از 25 بار تحت عمل جراحی قرار گرفت.
30 سال با بابا رجب زندگی کرد اما یک لحظه هم خیال ترک او را نداشت و خودش را وقق او کرد. همسرش در بستر بیماری بود، صورتش کاملا نابود شده بود. همه از او فرار میکردند و از چهرهاش وحشت داشتند حتی بچهها اما طوبی خانم مثل پروانه دورش میچرخید. زخم زبان زیاد شنید، 30 سال برای همسرش غذای جداگانه درست میکرد و با نی در دهانش میگذاشت و حسرت یک لقمه غذا خوردن را با او میکشید، تمام بار زندگی بچهها و فکر اجاره بهای خانه هم روی دوش او بود اما یک لحظه هم از خیالش نگذشت که بابا رجب را رها کند!
کم نیستند چنین زنانی که ندیده و نشناخته حضرت فاطمه بنت حسن سلام الله علیها دلگرمی و الگوی زندگیشان است، شاید به وسعت نزدیک به 630 هزار زنی که سوغات جنگ تحمیلی، جانبازی مردانشان است و با شرایط جانبازان اعصاب و روان، قطع نخاع و... دست و پنجه نرم میکنند و بیش از خودشان حواسشان به مردی است که پای راه حق داده اند.