به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، ناصرالدین شاه در طول نیم قرن سلطنتش سفرهای زیادی به دنیا داشت که دستاورد همه این گشتوگذارها، فرنگی کردن دربار بود. ساخت تکیه دولت در جنوب غربی شمسالعماره هم یکی از این دستاوردها بود.
ناصرالدین شاه در سفرهای اروپایی خود با سالنهای تئاتر و نمایش آشنا شد و تصمیم گرفت تا در دارالخلافه سالنی شبیه بزرگترین سالن تئاتر سلطنتی انگلستان، رویال آلبرتهال لندن، بسازد. قصد ناصرالدین شاه اجرای نمایشهای غیرمذهبی در این سالن بود و به همین دلیل ظرفیت 20 هزار تماشاگر را هم برای این سالن در نظر گرفت. اما موج مخالفت مردم باعث شد تا ناصرالدین شاه آن را به مرکز تعزیه گردانی، موسیقی مذهبی و مراسم روضهخوانی اختصاص دهد.
در این تکیه که به نامهای تکیه همایونی دولتی، تکیه قصر و تکیه بزرگ میان مردم مشهور بود، مراسم بزرگ تعزیهخوانی، سوگواری و روضه در ماه محرم و صفر برگزار میشد. زمانی که گزینه ساخت تکیه دولت بر روی کاغذ آمد تهران حدود 40 تا 50 تکیه داشت که با گذر زمان تعداد آنها به 70 تا 80 تکیه رسید. اما تکیه دولت به دلیل نوع معماریاش نسبت به تکیههای حیاط شاهی و میرزاآغاسی بیشتر مورد توجه مردم بود. دستور ساخت این تکیه سال 1247 صادر شد و دوستعلی خان معیرالممالک سرپرست ضرابخانه به مدت 5 سال با هزینه 150 هزار تومان آن را ساخت.
وقتی صحبت از نخستین و قدیمیترین تکیههای پایتخت به میان میآید، تکیه 200 ساله سادات در صدر قرار میگیرد؛ تکیهای که با گذشت 2 قرن هنوز به عزاداران چای زغالی و نان قندی میدهد و گاهی هم با قهوه از آنها پذیرایی میکند. «نصرالله حدادی» نویسنده، پژوهشگر و تهرانشناس، درباره نخستینهای تکیههای تهران توضیح میدهد: «تکیه سادات اخوی، تکیه آقا اشرف در محله عودلاجان، تکیه سنگلج و تکیه چالهحصار، تکیه دولت، تکیه نیاوران، تکیه حصار بوعلی و تکیه تجریش از نخستین تکیههای تهران بودند.»
برپایی هیئت و برافراشتن پرچم عزاداری امام حسین (ع) یکی از افتخارات بزرگ و مهم ایرانیها محسوب میشود. به گفته حدادی برخی رجال حکومتی برای مشروع جلوه دادن بسیاری از رفتارهای خود و برای عوام فریبی این مراسم را برپا میکردند. این تهرانشناس درباره این دست افراد توضیح میدهد: «در تهران معمولاً 3 دسته افراد پرچم عزاداری امام حسین (ع) را برپا میکردند و خرج میدادند. یک دسته ثروتمندان و سیاسیون بودند که برای موجه جلوه دادن اعمال ناصواب خود در محرم هیئت راه میانداختند و عزاداری میکردند. هیئتی مانند پاشاخان معروف به امیر بهادر، از مخالفان سر سخت مشروطه، که در خانهاش هیئت برپا میکرد. از هیئتهای سیاسیون در تهران قدیم محسوب میشد. دسته دوم اصنافی مانند بزازها، خراطها، اتاقسازها، کفاشها و... بودند که تکیه راه میانداختند.»، اما دسته سوم پهلوانان اهالی گود و کباده و افراد وجیه در محلههای خوشنام بودند. مانند هیئت اکبر خان یا مردم عادی که اغلب برای رضای خدا و ابراز ارادت به خاندان آلاللهو سیدالشهدا (ع) تکیه برپا میکردند. این دستههای عزاداری مختص مردم کوچه و بازار بود که مخلصانه برای مظلومیت خاندان پیامبر عزاداری میکردند. حاج نایب آقا هم که پهلوان محلی بود و برای رفاه حال مردم روزگار خود بازارچهای را در راسته میدان شاهپور قدیم ساخته و پرداخته بود، در همین محل حسینه و تکیهای داشت که کلیه مخارج را خود و دیگر پهلوان و اهالی محل تقبل میکردند.
پهلوی اول که قدرت را به دست گرفت، اجرای برخی مراسم مذهبی از جمله تعزیه، راهاندازی دستههای سینهزنی و عزاداری را ممنوع اعلام کرد. اما عشق ممنوعیتبردار نیست. به همین دلیل برای روشن نگه داشتن چراغ عزاداری ماه محرم مردم عزاداری بینالطلوعین را راه انداختند. حدادی درباره این سبک از عزاداری اینطور توضیح میدهد: «با توجه به سختگیری حکومت پهلوی بین سالهای 1306 تا 1314 و سختتر از آن بعد از ماجرای رفع حجاب که سختگیری بیشتری به عمل میآمد، عزاداریها در ساعاتی به عمل میآمد که مأموران نظیمه و بعدها شهربانی کمتر عزاداران را مورد آزار قرار دهند. این عزاداری به بینالطلوعین معروف است.» بر اساس روایات مردمی در سالهای ممنوعیت عزاداری، این آیین بهصورت مخفیانه از چند ساعت مانده به نماز صبح و طلوع آفتاب در زیرزمین خانهها شروع میشد و از شب همه بانیان هیئت به فکر تهیه نان و چای صبحانه عزاداران بودند. مراسم با اقامه نمازجماعت صبح و خوردن صبحانه در ساعت اولیه روز به پایان میرسید. این مراسم همانطور که گفته شد به بینالطلوعین معروف بود و تا سالها و روی کار آمدن پهلوی دوم و آزاد شدن اجرای مراسم عزاداری ادامه داشت.