(ویدیو) عاشقانه‌ترین و بی‌همتا ترین شعر حافظ با صدای دلنشین رشید کاکاوند: بالابلند عشوِه‌گر نقش‌باز من/ کوتاه کرد قصّهٔ زُهد دراز من

  یکشنبه، 16 آذر 1404
(ویدیو) عاشقانه‌ترین و بی‌همتا ترین شعر حافظ با صدای دلنشین رشید کاکاوند: بالابلند عشوِه‌گر نقش‌باز من/ کوتاه کرد قصّهٔ زُهد دراز من
ساعدنیوز: رشید کاکاوند با خوانش دل‌نشین و تأثیرگذار شعری احساسی از حافظ، بار دیگر قدرت کلام و توانایی کم‌نظیر خود در پیوند میان شعر کلاسیک و احساس معاصر را به نمایش می‌گذارد.

به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.

خواجه شمسُ‌الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (727 – 792 هجری قمری) مشهور به لِسانُ‌الْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُ‌الْعُرَفا و ناظِمُ‌الاُولیاء، متخلص به حافظ، شاعر فارسی‌گوی ایرانی بود. بیش‌تر شعرهای او غزل است. مشهور است که حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی گرویده و همانندیِ سخنش با شعرِ خواجو مشهور است. حافظ را از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسی‌زبانِ پس از خود می‌شناسند. در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی اشعار او را به زبان‌های اروپایی نیز ترجمه کردند و نامش به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. در تقویم رسمی ایران 20 مهر را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند و هر سال در این روز، مراسم بزرگداشت حافظ در آرامگاهش در شیراز با حضور پژوهشگرانی از اقصی نقاط دنیا برگزار می‌گردد.

بالابلندِ عِشْوِه‌گرِ نقش‌بازِ من

کوتاه کرد قصّهٔ زُهْدِ درازِ من

دیدی دلا که آخرِ پیری و زُهْد و عِلْم

با من چه کَرْد دیدهٔ معشوقه‌بازِ من؟

می‌ترسم از خرابیِ ایمان که می‌بَرَد

مِحْرابِ ابرویِ تو، حُضورِ نمازِ من

گفتم به دَلْقِ زَرْق بپوشم نشانِ عشق

غَمّاز بود اَشْک و عَیان کرد رازِ من

مست است یار و یادِ حریفان نمی‌کُنَد

ذکرش به خیر‌، ساقیِ مِسْکین‌نوازِ من

یا رب کی آن صبا بِوَزَد کز نسیمِ آن

گَرْدَد شمامهٔ کَرَمَش، کارسازِ من؟

نقشی بر آب می‌زنم از گریه، حالیا

تا کی شود قرینِ حقیقت، مجازِ من

بر خود، چو شمع، خنده‌زنان، گریه می‌کنم

تا با تو سنگ‌دل چه کُنَد سوز و سازِ من؟

زاهد؛ چو از نمازِ تو کاری نمی‌رود

هم مستیِ شبانه و راز و نیازِ من

«حافظ»، زِ گریه سوخت بگو حالش ای صبا

با شاهِ دوست‌پرورِ دشمن‌گُدازِ من

برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها