به گزارش سرویس ویدیوهای خبری پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، شوخی جنسی تا کی؟ این پرسشی است که یکی از مخاطبان برنامه کارناوال در پلتفرم «فیلمنت» پس از اجرای سهیل مستجابیان مطرح میکند؛ آن هم با لحنی معترضانه: که تا به کی میخواهید از این سبک خنداندن که بسیار مبتدیانه است، استفاده کنید.
اعتراض او را شاید بتوان به مخاطبان بسیاری تعمیم داد؛ چرا که یکی از مهمترین رویکردهای کمدیهای سالهای اخیر، استفاده از همین نوع شوخیها بوده است. بهگونهای که گویی در خنداندن با شوخی جنسی استاد شدهایم و سینمای کمدیمان حرفهای شدن را در همین مسیر خلاصه کرده است.
نگاهی به جنس کمدیها در دهههای گذشته نشان میدهد که این ژانر به سطحیترین شکل خود رسیده است. کافی است یک الگوی داستانی تکراری را در اغلب آثار قرار دهید: یک زوج برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش میکنند و موانع پیشروی آنها قرار میگیرد؛ همین تعارض ساده قرار است خنده بسازد. نمونهاش را در آثار مسعود اطیابی یا فیلمهایی چون خوب، بد، جلف میبینیم.
با این حال کافی است «مومیایی 3» ساخته محمدرضا هنرمند را به یاد بیاوریم؛ فیلمی که بارها از تلویزیون پخش شده و هنوز هم تماشایش لذتبخش است. در این اثر حتی یک شوخی جنسی دیده نمیشود، اما با موقعیتها و کنشهای هوشمندانهاش شما را به خنده میاندازد. در حالیکه در بسیاری از آثار روز، سهم شوخیهای جنسی آنقدر پررنگ است که عملاً خلاقیت تیم سازنده در نگارش سناریو از بین میرود.
در دهههای هفتاد که به نوعی آغاز کمدی بود بسیاری از آثار با کنش، مخاطب را میخنداند همانند «کلید ازدواج»، «مدرسه پیرمردها» و برخی از آثار علیرضا خمسه همین کمدی در دهه 80 جنس دیگری به خود گرفت یعنی به سراغ زیست مردم رفت و کمی هم به روز شده بود یعنی جنسی از دهه هشتاد به خود گرفت مثل «بیپولی»، «شیش و بش» و .... البته زوج کمدین هم در دهه هشتاد جان گرفت و سریالهای کمدی هم در این دوره جان گرفت.
حتی اگر از این مسئله عبور کنیم و یک گام عقبتر برویم، میبینیم که کمدیهای دهه 70 و بخشی از دهه 80 «مسئلهمحور» بودند؛ آثاری چون «آدمبرفی»، «اجارهنشینها» یا «مرد آفتابی» دغدغه اجتماعی داشتند. اما از اواخر دهه 80 به بعد این روند کمکم کنار گذاشته شد و در دهه 1400 به اوج رسید؛ اوجی که هدفش صرفاً خنداندن و گیشه است: بخنداند، بفروشد و تمام!
پرسش آغازین «شوخی جنسی تا کی؟» بیش از آن که یک اعتراض فردی باشد، انعکاسی از نارضایتی عمومی است. کمدی اگر قرار باشد تنها به سطحیترین شکل خنده متکی باشد، در نهایت به ابتذال و بیخاصیتی خواهد رسید.
کمدی امروز در ایران از یک هنر اجتماعی و سرگرمکننده به یک کالای تجاری کوتاهعمر تقلیل یافته است. این تغییر نه تنها کیفیت سینما را پایین آورده، بلکه رابطه مخاطب با کمدی را هم سطحی کرده است به نحوی که فقط زمان خالی را پر کند اما این در حالی است که روزگاری کمدی به نام «مارمولک»، «چند میگیری گریه کنی» و ... تولید شده بودند که مخاطب را به فکر وا میداشت.
برای مشاهده سایر ویدیوهای خبری کلیک کنید.