به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، عقرب، این ساکن خاموش شب، از قدیمیترین جانوران زمینی است؛ موجودی که قدمتش به پیش از دایناسورها میرسد. گویی از دل صفحات فراموششدهٔ تاریخ طبیعی بیرون آمده و هنوز هم با طراحی بدیعش—چنگالهایی که همچون گیرههای فلزی میتابند و دُمی که مثل یک علامت سؤال زنده بالا میماند—شگفتی میآفریند.
بدن عقرب از قطعات زرهمانندی ساخته شده که نور ماه رویشان برق میزند. این زره در خانوادههای مختلف عقرب شکلهای متفاوتی پیدا میکند؛ گاهی پهن و قدرتمند، گاهی ظریف و کشیده. چشمهایش تعداد پایداری ندارد؛ از دو تا دوازده عدد ممکن است داشته باشد، اما با وجود این فراوانی، بینایی عقرب قوی نیست. جهانش را بیشتر از طریق حسگرهای مخفی روی پاهایش میشناسد؛ حسگرهایی که لرزشهای خاک را مثل نغمهای رمزآلود دریافت میکنند.
عقربها شکارچیان کمیننشیناند. معمولاً در سکوت منتظر میمانند تا حشرهای بیخبر از کنارشان گذر کند. زمانی که لحظه میرسد، چنگالها قفل میشوند و زهر از انتهای دم راه میافتد. این زهر طی میلیونها سال برای هدفهایی دقیق تنظیم شده؛ بعضی خانوادهها زهری دارند که بیشتر فلجکننده است و برخی دیگر موذیانه روی سیستم عصبی حمله میکنند. اما در مجموع، فقط تعداد اندکی از عقربها برای انسان خطر جدی دارند.
برخلاف تصور، عقربها فقط اهل بیابانهای تند و تشنه نیستند. بعضی گونهها در جنگلهای مرطوب زندگی میکنند، بعضی در کوهپایههای سرد و حتی در مناطقی که خاکشان چندان دوستداشتنی به نظر نمیرسد.
آنها عاشق فضاهای کمنور و پناهگاههای کوچکاند؛ ترک سنگها، زیر کندههای چوب، شکاف دیوارهای قدیمی. روز را در اتاقکهای خاکی میگذرانند و شب، هنگامی که زمین کمی خنک میشود، بیرون میآیند؛ مثل کسانی که در کنسرت نیمهشب طبیعت نقش نوازندهٔ پنهان را دارند.
دلیل این سبک زندگی، ترکیبی از نیاز حرارتی و کمآبی است. عقربها استاد مدیریت آباند و از پوستشان تقریباً چیزی خارج نمیشود. با این حال برای رشد درست، نیازمند محیطی با رطوبت متعادل و دمای مناسباند؛ چیزی میان گرمای روز و خنکای شب که بدنشان را در وضعیت پایدار نگه دارد.
پرورش عقرب در سالهای اخیر به خاطر ارزش اقتصادی زهر آن مورد توجه قرار گرفته است. اما این کار بیش از آنکه یک “شغل” باشد، نیازمند نوعی نگاه دقیق و مسئولانه است؛ چون با موجوداتی سروکار داریم که چرخهٔ زیستی حساسی دارند و خطا در شرایط نگهداری میتواند به سرعت آنها را تحت فشار قرار دهد.
پرورشدهندگان معمولاً از گونههایی استفاده میکنند که رفتارشان قابل پیشبینیتر است و نرخ مرگومیر پایینی دارند. برخی گونهها اجتماعیترند و برخی کاملاً انفرادی. شناخت این ویژگیها، از همان قدم اول ضروری است.
محیط نگهداری عقربها چیزی میان یک آکواریوم و یک اتاقک بیابانی است. بستر شن، خاک یا ترکیبی از هر دو بسته به گونه انتخاب میشود. پنهانگاههای کوچکی—مانند سنگهای سبک یا پوستهٔ چوب—برای آرامش عقرب ضروریاند. رطوبت باید کنترل شود؛ نه آنقدر خشک که عقرب ضعیف شود و نه آنقدر مرطوب که قارچ و آفت جانش را بیازارد.
دمای مناسب معمولاً بین 25 تا 30 درجه است و تهویهٔ حسابشده هم از واجبات.
غذا دادن به عقربها نوعی نمایش کوچک شکار است. آنها حشراتی مثل جیرجیرک، سوسک و میلورم میخورند. غذا نباید بزرگتر از اندازهٔ چنگال عقرب باشد و فاصلهٔ بین وعدهها باید منظم اما نه مکرر باشد؛ یک عقرب بالغ گاهی با یک وعدهٔ کوچک، چند روز سرحال میماند.
زادآوری عقرب از زیباترین و در عین حال دقیقترین بخشهای فرایند پرورش است. مراسم جفتگیریشان حالوهوایی شبیه رقص دارد؛ نری که ماده را به آرامی هدایت میکند تا اسپرماتوفر روی زمین گذاشته شود. بچهها پس از تولد، مانند نقطههای سفید کوچک، مدتی روی پشت مادر میمانند؛ گویی پشتبام امنی برای شروع حیات دارند.
این مرحله به دمای مناسب و غذای کافی برای مادر وابسته است.
زهرگیری فرایندی تخصصی و حساس است و باید با تجهیزات ایمن و روشهای استاندارد انجام شود. این کار نهتنها برای عقرب باید بدون آسیب باشد، بلکه برای انسان هم نیازمند حداکثر احتیاط است.
زهر عقرب یکی از پیچیدهترین کوکتلهای مولکولی طبیعت است. پژوهشگران از ترکیبات آن برای توسعهٔ داروهای ضدسرطان، مسکنهای قوی و حتی ابزارهای تشخیصی استفاده میکنند.
در اکوسیستم نیز عقربها شکارچیان تنظیمکنندهاند؛ حشراتی را میخورند که اگر رشد بیرویه داشته باشند، توازن محیطی را بر هم میزنند. حضور عقرب در طبیعت، مثل چرخدندهای کوچک اما حیاتی در یک ساعت بزرگ است