(ویدئو) فقط کنکور ایران پتانسیل اینو داشت که انیشتین، نیوتن و مولانا را تا این حد عصبانی کنه! / قیافه شاه واقعا دیدنیه😂😂😂

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری ساعدنیوز، در فضای سنگین و پر از استرس حوزه‌ی امتحانی، دوربین روی چهره‌های آشنایی زوم می‌کند که هیچ‌کس انتظار دیدنشان را در این قاب ندارد. اسحاق نیوتن با دقت یک ساعت‌ساز سوئیسی، در حال محاسبه‌ی زاویه‌ی تابش نور خورشید روی برگه‌ی بغل‌دستی‌اش است و زیر لب غر می‌زند: «این سوال فیزیک، مقاومت هوا را نادیده گرفته! کل محاسباتم به هم ریخت!» کمی آن‌طرف‌تر، آلبرت انیشتین با موهای پریشان، دفترچه‌ی سوالات را کلافه ورق می‌زند و به مراقب اشاره می‌کند. مراقب با بی‌حوصلگی نزدیک می‌شود و می‌پرسد: «مشکلی پیش اومده پروفسور؟» انیشتین با لهجه‌ی غلیظ آلمانی می‌گوید: «بله! این سوال در مورد سرعت نور است، اما مشخص نکرده نسبت به کدام ناظر! همه‌چیز نسبی است، دوست من! جواب این تست، بستگی به این دارد که شما سوار قطار باشید یا کنار ریل ایستاده باشید!» مراقب که چیزی از حرف‌هایش نمی‌فهمد، فقط می‌گوید: «پروفسور گزینه‌ها مشخصه، لطفاً فقط یکی رو انتخاب کنید!»

در همین هیاهوی علمی، ناگهان مولانا جلال‌الدین بلخی از ردیف آخر با حالتی عارفانه و در عین حال شاکی، بلند می‌شود و فریاد می‌زند: «یا رب! این چه سوالی‌ست؟!» همه به سمت او برمی‌گردند. مولانا با چهره‌ای برافروخته سوال ادبیات را به مراقب نشان می‌دهد و می‌گوید: «پرسیده‌اند منظور از «یار» در این بیت چیست، بعد گزینه‌ها فقط «معبود ازلی» و «تجلیات عرفانی» است! آخر برادر من، من این شعر را برای شمس تبریزی گفته بودم! یک رفیقِ شفیق! چرا گزینه‌ی «دوست صمیمی» در گزینه‌ها نیست؟» مراقب که دیگر طاقتش تمام شده، سوت بلندی می‌کشد و با فریاد می‌گوید: «آقایون دانشمند، عرفا، اساتید! اینجا کنکوره، همایش علمی فلسفی نیست! لطفاً فقط دایره‌ها رو سیاه کنید وگرنه همه رو از جلسه اخراج می‌کنم!» نیوتن، انیشتین و مولانا با درماندگی به هم نگاه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که هیچ معمایی در جهان به پیچیدگی سوالات کنکور ایران نیست!