به گزارش سرویس دکوراسیون ساعدنیوز، در میانهی پهنهی بیپایان اقیانوس، جایی که هیچچیز جز باد، مه و صدای برخورد موجها وجود ندارد، ویلایی تنها قد برافراشته است؛ بنایی که بیشتر به یک رؤیای تبدار شبانه میماند تا خانهای برای زندگی.
نمای بیرونی ویلا از فولاد تیره و شیشههای ضخیم ساخته شده است؛ متریالهایی که در برخورد با رطوبت و نمک دریا، سطحی زنگزده و زندهنما پدید آوردهاند. زاویهها تند و ناهمگوناند، سقفها به شکل بالههایی شکسته به سمت آسمان کشیده شدهاند، و نور از پنجرههایی میتابد که مانند چشمهای ناآرامِ یک موجود زنده به نظر میرسند.
از دور، ویلا بیشتر شبیه یک کشتی به گلنشسته است که در آخرین لحظههای حیات خود به سنگر بدل شده؛ از نزدیک، بافت خشن دیوارها و خطوط تیز سازه، حسی از تهدید و ناآرامی ایجاد میکند.


طراح این ویلا، با الهام از مفاهیم «انزوای مطلق» و «ترس از طبیعت»، قصد داشته تضاد میان سازهی انسانی و قدرت خام اقیانوس را نمایش دهد. در اینجا معماری نه پناهگاه، بلکه بیانیهای از بیپناهی انسان است. هر جزئی از بنا — از کفپوشهای فلزی گرفته تا نورهای ضعیف راهروها — به گونهای طراحی شده که حس سردی، اضطراب و در عین حال شکوه را برانگیزد.


درون ویلا، صدا پیچیده و تحریف میشود. اتاقها با دیوارهای ناهماهنگ و سقفهایی با ارتفاع متغیر طراحی شدهاند تا ذهن ساکن را دچار بیتعادلی کنند. چراغهای کمنور، نور را همچون مهی معلق در فضا پخش میکنند. هیچ نشانی از رنگهای گرم نیست — تنها طیفهایی از خاکستری، سیاه و آبی تیره.


در این معماری، دریا استعارهای از ناخودآگاه است و ویلا، تجسم تلاش انسان برای کنترل آن. اما سازهای که در دل اقیانوس ساخته شده، محکوم به زوال است — همانگونه که هر تلاش ما برای غلبه بر ترسهای درونی محکوم به شکست است.



