به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، میرزا محمد علی صائب تبریزی از شاعران عهد صفویه است که در حدود سال 1000 هجری قمری در اصفهان (و به روایتی در تبریز) زاده شد. در جوانی مانند اکثر شعرای آن زمان به هندوستان رفت و از مقربین دربار شاه جهان شد. در سال 1042 هجری قمری به کشمیر رفت و از آنجا به ایران بازگشت و به منصب ملکالشعرایی شاه عباس ثانی درآمد. در زمان پیری در باغ تکیه در اصفهان اقامت کرد و همواره عدهای از ارباب هنر گرد او جمع میشدند. وی در سال 1080 هجری قمری وفات یافت و در همین محل (باغ تکیه) در کنار زایندهرود به خاک سپرده شد.
عمری است حلقه در میخانه ایم ما
در حلقه تصرف پیمانه ایم ما
مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی
از تشنگان گریه مستانه ایم ما
در چشم ناقصان جهان گرچه نارسیم
چون باده، جوش سینه میخانه ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم
چون شمع، تازیانه پروانه ایم ما
گر از ستاره سوختگان عمارتیم
چون جغد، خال گوشه ویرانه ایم ما
عمری است رفته ایم ازین خاکدان برون
بی درد را خیال که در خانه ایم ما
چون خواب اگرچه رخت اقامت فکندهایم
تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته میخانه ایم ما
جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار
چون آسیا به گرد، پی دانه ایم ما
در مشورت اگرچه گشاد جهان ز ماست
سرگشته تر ز سبحه صد دانه ایم ما
از ما زبان خامه تکلیف کوته است
این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟
مهربتان در آب و گل ما سرشته اند
صائب خمیر مایه بتخانه ایم ما
این شعر به توصیف حال و روز عاشقان و محبان میپردازد که در میخانه و عشق غوطهورند. شاعر میگوید که سالهاست در این راه هستند و هدفشان از نوشیدن شراب، فرار از غم و حزن است. آنها به جای جستجوی لذتهای دنیوی، به دنبال آرامش و بیدردی هستند. شاعر به تضاد میان نقص و کمال اشاره کرده و میگوید که حتی اگر در چشم دیگران نارس به نظر برسند، در عمق وجودشان حقیقتی پنهان است. همچنین، با تصاویری از عشق و ارتباطات، نشان میدهد که روح آنها فراتر از دنیای مادی است و بیشتر به جستجوی معنای والاتر در زندگی تمایل دارند. آنها خود را همچون جغدهایی در ویرانهها و یا آسیاهایی در جستجوی دانه توصیف میکنند که به دنبال معانی عمیقتری هستند. در نهایت، شاعر به سرشت محبت و ارتباط عاطفیاش با دیگران اشاره میکند که در وجودش ریشه دوانده است.