به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، فروغ فرخزاد در یک خانوادهی متوسط تهرانی از پدری نظامی و خشن و مادری ساده و مهربان زاده شد. فروغالزمان فرخزاد فرزند چهارم این خانوادهی نهنفره بود. او در تمام طول زندگیاش رابطهی پرتنشی با پدر داشت. در 16سالگی با پرویز شاپور، کاریکلماتوریست، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام کامیار بود. فروغ فرخزاد درست یک سال پس از ازدواج با شاپور اولین مجموعهشعریاش به نام «اسیر» را منتشر کرد. این ازدواج که حاصل شوری عاشقانه و عصیانگر بود، پس از چهار سال به جدایی انجامید. تأثیرات این طلاق تا سالها بر ذهن و روان فروغ فرخزاد سنگینی میکرد.
دختر و بهار
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دختر بهار حسد میبرم به تو
عطر و گل و ترانه و سرمستی ترا
با هر چه طالبی بخدا میخرم ز تو
بر شاخ نوجوان درختی شکوفهای
با ناز میگشود دو چشمان بسته را
میشست کاکلی به لب آب نقره فام
آن بالهای نازک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش
بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او
رازی سرود و موج بنرمی از او رمید
خندید باغبان که سرانجام شد بهار
دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار
ای بس بهارها که بهاری نداشتم
خورشید تشنهکام در آنسوی آسمان
گوئی میان مجمری از خون نشسته بود
میرفت روز و خیره در اندیشهئی غریب
دختر کنار پنجره محزون نشسته بود
1 هفته پیش