اگر دلتنگ عشقتی این شعر برای توست / عاشقانه‌ترین غزل مولانا با صدای بی‌همتای رشید کاکاوند در وصف دوری از یار/ ای جان جان❤ + ویدئو

  سه شنبه، 18 آذر 1404
اگر دلتنگ عشقتی این شعر برای توست / عاشقانه‌ترین غزل مولانا با صدای بی‌همتای رشید کاکاوند در وصف دوری از یار/ ای جان جان❤ + ویدئو
ساعدنیوز: ویدئویی از زیباترین شعرخوانی رشید کاکاوند از مولانا را بشنوید و لذت ببرید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال 642 هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت. وی در سال 672 هجری قمری در قونیه وفات یافت. از آثار او می‌توان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد.

رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.

دزدیده چون جان می‌روی اندر میانِ جانِ من
سروِ خرامانِ منی ای رونقِ بستانِ من
چون می‌روی بی‌من مرو ای جانِ جان بی‌تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله‌یِ تابانِ من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جانِ سرگردانِ من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدنِ تو دینِ من وی رویِ تو ایمانِ من
بی‌پا و سر کردی مرا بی‌خواب‌وخور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسفِ کنعانِ من
از لطفِ تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هستِ تو پنهان‌شده در هستیِ پنهانِ من
گل جامه‌در از دست تو ای چشمِ نرگس مستِ تو
ای شاخ‌ها آبستِ تو ای باغِ بی‌پایانِ من
یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی
پیشِ چراغم می‌کشی تا وا شود چشمانِ من
ای جانِ پیش از جان‌ها وی کانِ پیش از کان‌ها
ای آنِ پیش از آن‌ها ای آنِ من ای آنِ من
منزلگهِ ما خاک نی گر تن بریزد باک نی
اندیشه‌ام افلاک نی ای وصلِ تو کیوانِ من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد
در آبِ حیوان مرگ کو ای بحرِ من عمانِ من
ای بویِ تو در آهِ من وی آهِ تو همراهِ من
بر بویِ شاهنشاهِ من شد رنگ‌وبو حیرانِ من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بی‌تو چرا باشد چرا ای اصلِ چار ارکانِ من
ای شه صلاح‌الدینِ من ره‌دانِ من ره‌بینِ من
ای فارغ از تمکینِ من ای برتر از امکانِ من

غزل شمارهٔ 1786


برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها