خلاصه داستان فیلم شوهر ستاره را اینطور گفتهاند؛ داستان ستاره، زنی بیوه و کارگر است که پس از مواجهه با علائم یائسگی زودرس، تصمیم میگیرد زندگیاش را تغییر دهد.
این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاولِ منتقدان و نویسندگان سینمایی است؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند! در ضمن، انتشار آنها -لزوما- به معنای تایید فیلیموشات نیست

شوهر ستاره از فیلمهای دغدغهمند امسال جشنواره فیلم فجر است که سعی دارد به طور صریحتر و جسورانهتری مشکلات زنان در جامعه امروز ایران را مطرح کند، مشکلاتی که به نظر در رسانهها و افکار عمومی تابو است و از این لحاظ ایرجزاد سعی کرده تابو شکنی کند.
فیلم،داستان زنی تنها است و به هر دردی میزند که سر کار رود و نمیشود و بعد متوجه میشود باید ازدواج کند و به اصطلاح دنبال شوهر میگردد. ایرج زاد از اینکه اینقدر عامیانه زن ایرانی فیلمش را تصویر کند ترسی نداشته و تلاشش را برای هر چه واقعیتر کردن یک زن معمولی در ایران معاصر نشان داده است.
در سوی مقابل و در قیاس با مضامین انسانی و اجتماعی فیلم، پرداخت قصه و شخصیتها امتیاز خوبی نمیگیرد. کارگردانی ایرج زاد از فیلمنامه جلوتر است و با وجود برخی دیالوگهای درخشان و واقعی، فضای کلی قصه باورپذیری کمی دارد. نوع مواجهه و آشنایی نادری و بهداد با تاکسی اینترنتی و تداوم این رابطه تنها برای توجیه مضامین فیلم بوده از این رو شوهر ستاره دچار نوعی مضمونزدگی میشود که برای دکمهها کت و شلوار میدوزد.
بازی فریبا نادری از امتیازات فیلم است به نظر، بهترین بازی کارنامه کاری او محسوب میشود. نقش زنی ساده، بسیار معمولی و تنها که سعی دارد هر طور سده حق و حقوق خود از این زندگی بگیرد.
بازی خوب نادری
بازی تکراری بهداد
توجه به مشکلات زنان ایرانی و تابوشکنی
پرداختن به زنان و مسائلی که درگیر آن هستند، جذابیت های بالقوه زیادی برای فیلمنامه نویس ها و کارگردان ها دارد و قالب ملودرام هم همه ویژگی های لازم را برای این کار دارد. (شوهر ستاره) ساخته ابراهیم ایرج زاد یکی از تازه ترین نمونه ها در این باب است که در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است.
یکی از خصوصیات بارز فیلمنامه های شخصیت محور، شکل دادن قصه براساس قهرمان است که ماجرا در دل آن فرصت بروز پیدا می کند. شوهر ستاره هم از این قاعده مستثنی نبوده و تماشاگر را با زنی سی و هشت ساله که در کارگاه عروسک سازی مشغول کار است، همراه می کند. ایرج زاد در همان ده دقیقه اول مشکلات ستاره را لیست کرده و دست روی مشکل جسمی اش می گذارد تا در پرده میانی از آن استفاده کند. در عین حال، بخش مهمی از داستان حول محور مشکلات زنان در جامعه و به ویژه در مواجهه با مردان می چرخد. از برخورد تند صاحب کارگاه با ستاره و دوست جوان اش که بخشی از صورت اش با اسید سوخته تا زن جوان صاحبخانه که خود به شکلی دیگر قربانی مردسالاری و خشونت است. ایرج زاد به خوبی از آن به عنوان یک موتیف استفاده کرده و مظلومیت ستاره را پررنگ می کند. شخصیتی که خوب شکل گرفته و تروماهای زیادی دارد. به موازات او، یونس قرار دارد که زخمی از زندگی گذشته را با خود حمل کرده و می توان آن را قرینه ستاره به حساب آورد. نیمه میانی فیلم نیز با تمرکز روی این دو پیش رفته و سرانجام به یک نقطه عطف می رسد. فیلم در پرده پایانی مشکلات زیادی دارد که سبب تغییر لحن فیلم و در نتیجه دوپارگی آن می شود. با همه اینها، شوهر ستاره ملودرام زنانه خوش ساختی است که در دام کلیشه ها و اغراق نیفتاده است.
بازی غافلگیرکننده فریبا نادری که به بهترین شکل از زبان بدن برای جان بخشیدن به ستاره بهره گرفته و حتی شایسته سیمرغ بلورین است
گریم ظریف نادری که امیدوارم از چشم داوران دور نماند!
پایان نسبتا ضعیف و دور از انتظار
ازدواج و طلاق، ازدواج موقت، اسیدپاشی، مسائل و معضلات زنان، مهاجرت، اشتغال و … بخشی از فهرست بلندی است که کارگردان «شوهر ستاره» تلاش کرده به آنها بپردازد و فیلم دقیقا از همین نقطه ضربه میخورد؛ چراکه انبوهی از مسائل را پیشِروی خود میگذارد که نه مجالی برای عمق بخشیدن به همه آنها وجود دارد نه فرصتی باقی میماند تا همهشان به عنصری دارای کارکرد در درام تبدیل شوند. دغدغهمندی ابراهیم ایرجزاد در سومین فیلم بلند سینمایی خود محترم است اما فیلم اجتماعی در نهایت باید چنان قوام یابد تا بتواند حرفش را در بستری درست بزند.
شخصیتپردازی نقش اول تقریبا قابل قبول است و موفق میشود تصویری از گرفتاریها و مناسبات زنی تنها در جامعه را ترسیم کند اما در مجموع توفیقی برای جاگیری درست در جهانِ فیلم پیدا نمیکند. فیلمساز اجتماعی یا راهحلی برای مسائل دارد یا بر تاریکیِ مصائب چراغی میافروزد. برای همین است که «شوهر ستاره» نه موفق میشود درباره همه موضوعاتی که فهرست کرده درام دقیقی خلق کند و نه قصه را بهدرستی به سرانجام برساند و بیشتر فیلمِ حال و هواست؛ حال و هوای ستاره در میان آرزوها و آشفتگیها حس همراهی مخاطب را بیدار میکند اما از این مرحله فراتر نمیرود. غیر از اینها کارگردان احساس کرده بعضی از اشاراتش کافی نیست و هرطور شده باید داوری خودش را درباره برخی از مشکلات (ورزش زنان، مهاجرت و مشکل دیدن مردان) انجام دهد که منجر به خلق سکانسهای گلدرشت شده است.
فیلم گرفتار انبوهی از مسائل طرحشدت گرفتار میشود.
قضاوت مستقیم فیلمساز
پایانبندی ضغیف
بازیگران فیلم شوهر ستاره حامد بهداد و فریبا نادری، نازنین احمدی، سوسن پرور، نوشین مسعودیان، زینب شعبانی، الهام شعبانی، میثم دامنزه، اکبر معززی، ژاکلین آواره، یوسف یزدانی، فاطمه شکری، حمیدرضا حاجی محمدزاده، با حضور فریده سپاه منصور، نادر سلیمانی، هومن حاجی عبدالهی، لاله اسکندری، علی اوجی، با معرفی نصرت بهنام منش، بهار فردوسی، نازنین منصوری و بازیگران خردسال نورا فرهادنیا، هلن رضایی و امیرحافظ هاشم لو هستند. ضمن اینکه علی اوجی و نرگس محمدی به عنوان تهیهکنندگان فیلم نامشان در تیتراژ آمده است.
حامد بهداد آخرین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. او پس از 3 سال دوری از جشنواره، حالا با این فیلم در ردیف بازیگران حاضر در جشنواره قرار دارد. او در فیلم «پیر پسر» هم حضور درخشانی دارد که نشد در جشنواره حاضر باشد ولی بعید نیست در حاشیه جشنواره فجر 1403 به نمایش دربیاید تا عیار بازیگری بهداد در این سالها، بیشتر به دست بیاید. «قصر شیرین» (جشنواره سی و هفتم) آخرین نامزدی او برای سیمرغ بازیگری است.

ابراهیم ایرجزاد، پیش از این با اولین فیلم بلند سینمایی خود «تابستان داغ» رکورد بیشترین تعداد نامزدی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را کسب کرد؛ او پس از فیلم «عنکبوت» (با موضوع قتلهای زنجیرهای در مشهد) که در جشنواره حضور نداشت، امسال با فیلم شوهرستاره در جشنواره چهل و سوم شرکت میکند.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از؛ فیلمنامهنویس: ابراهیم ایرجزاد و ندا رسولی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: ابراهیم ایرجزاد و هانیه جلوخانی، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، موسیقی: بامداد افشار، طراح گریم: ریحانه عادلنژاد، طراح صحنه: پوریا اخوان، طراح لباس: زهرا صمدی، مدیر صدابرداری: سهیل متولی، جلوههای بصری: علی جبلی، مدیر تولید: محسن گوهرشناس، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: علی نوابی و عکاس: ایران انتظام.

ابراهیم ایرجزاد | کارگردان: خیلی خوشحالم که بعد از پنج سال با فیلم سومم «شوهر ستاره» در جشنواره فیلم فجر حضور دارم. من فیلم «عنکبوت» را سال 98 ساختم و بعد از آن مسیر زیست ما بهواسطه وقایعی چون شیوع بیماری کرونا و دیگر مسائل اجتماعی تغییر کرد. من هم سعی کردم بهاندازه خودم اشاره کنم به مشکلاتی که زنان این سرزمین با آن روبهرو هستند. هیچ پیامی جز این که زنان ایرانی شایسته احترام بیشتر هستند، در این فیلم سینمایی وجود ندارد. مردم ایران نشان دادهاند که در کنار زنان هستند. من هم خواستم بهاندازه خود سهمی در این مسیر داشته باشم. بهانه روایت من در کار فیلمسازی موضوع «خانواده» است. رکن هر نهاد اجتماعی خانواده است. اگر بستر صحیحی در خانواده نباشد آن آسیبها به تمام جامعه بسط پیدا میکند. از این رو علاقه من در کار فیلمسازی نگاه به خانواده است. من مجبورم با باز کردن پرانتزهایی هم حرف خود را بزنم و هم مخاطب بتواند در جامعه و سینماهای ایران به تماشای فیلم بنشیند. ما در جامعه ایران درگیر قشر رادیکالی حداقلی هستیم که نظراتش را به اکثریت بسط میدهد. نقش یونس، بدون حضور حامد بهداد در این کیفیت به هیچعنوان رقم نمیخورد. من هرروز که بیدار میشوم عادت دارم که اخبار روز را بخوانم. روزی خبری را میخواندم که مردی به کلانتری رفته و خود را برای قتل همسرش معرفی کرده است. بعد از شنیدن این ماجرا شروع به نوشتن کردم و تلاشم بر این بود که لحن زنانه در فیلم شکل بگیرد. حتی در این مسیر از ندا رسولی، نویسنده برای نوشتن متن کمک گرفتم و در بخشهای دیگر نیز با بانوان گروه مدام تبادل فکری میکردم. فیلم صد دقیقه است و ما در دقیقه 92 سراغ پایانبندی میرویم. قصه با یونس شروع شده و با همان هم تمام میشود. وقتی درباره زنان صحبت میکنیم بخشی از این صحبت به مردان نیز باز میگردد و یونس نماینده این مردان است. یکی از مهمترین وظایف کارگردان انتخاب درست بازیگر است. استاندارد بازیگران ما در سطح بینالمللی چیزی کم ندارد. احساس میکنم مجموعه بازیگران این اثر بازی یکدستی را ارائه میدهند و بهنظرم این اتفاقی است که باید بیفتد.
علی اوجی | تهیهکننده: کار من فیلمسازی است و نه پیشبینی کردن درباره جایزه گرفتن یا نگرفتن. این که سیمرغ بگیرم یا نه به نظر هیات داوران بستگی دارد. خیلی خوشحالم که در این دوره نرگس محمدی، تنها تهیهکننده زن جشنواره است. من دوست دارم از همه عوامل فیلم که به ما کمک کردند تشکر کنم. ابراهیم ایرجزاد هنگام ساخت فیلم من را غافلگیر کرد. او انگیزهای بسیار و دغدغههایی متفاوت دارد و امیدوارم موفق باشد.
حامد بهداد | بازیگر: من در طول بیست و چند سالی که کار کردهام، متوجه این نکته شدم که همیشه ما در شرایط انتخاب نیستیم. تجربه کردن در مسیر، اهمیتی بسیار دارد. ما در روند زندگی با آدمهایی آشنا میشویم، گفتوگو میکنیم و میانمان تصویر و آرزویی شکل میگرفت و شروع به کار میکردیم. من با ابراهیم ایرجزاد سر کار «چای تلخ» ناصر تقوایی آشنا شدم و مسیر، ما را به همکاری در این اثر سوق داد. این که روایت چگونه است یا زبان فیلمساز چطور است و در این برهه تاریخی درباره زن چطور صحبت میکند را کنار میگذارم. دریافت من از فیلم این است که چهقدر آدمهای تنها و بینام و نشانی اطراف ما زندگی میکنند و ما از کنار آنها میگذریم. در جامعه و در کنار خود ما، افرادی تبعیدی زندگی میکنند که هیچکسی نیستند. من قصه این آدمها را در اطراف خودم میبینم. صحنه فیلمسازی، عرصه شوخیبرداری نیست. اگر فیلمساز در ارائه تصویرش از جهان جدی باشد و غم هنرمندانه داشته باشد، بسیار کمککننده است و در مسیر درباره هرچیزی تحلیل دارد و من خوشحال هستم که با او همکاری کردم. ضمن این که دوست دارم از طراح چهره این اثر تشکر کنم. نصف مسیر خلق نقش را ما با گریم خوب آمدیم.
نرگس محمدی | تهیهکننده: من همیشه از تهیهکنندگی ترس داشتم. وقتی این فیلمنامه را خواندم به علی اوجی گفتم دوست دارم «شوهر ستاره» اولین کار من در عرصه تهیهکنندگی باشد، زیرا این فیلمی است که مسائل مربوط به زنان را پیش میکشد.
فریبا نادری | بازیگر: این فیلم میتواند نقطه عطفی در کارنامه کاری من باشد. من پیشتر در انتخاب نقش اشتباهاتی داشتم و امیدوارم از این فیلم به بعد، انتخابهای درستی داشته باشم. من در این فیلم نقش کمک بهیار را داشتم. برای خلق این کاراکتر پله پله جلو رفتم. صحبتهای علیرضا برازنده و ابراهیم ایرجزاد در لحظه به لحظه کار کمککننده بود.
نازنین احمدی | بازیگر: صد در صد با علی اوجی به همکاریام ادامه خواهم داد و خوشحالم که بخشی از این پروژه هستم. از ابراهیم ایرجزاد و دیگر عوامل کار تشکر میکنم.
علیرضا برازنده | مدیرفیلمبرداری: درباره هر پلانی که ثبت میشد همراه با کارگردان کار مدتها گفتوگو میکردیم. تلاشمان این بود با رسیدن به فهمی مشترک و ایجاد ارتباط میان پلانها هدفی را که مدنظر بود دنبال کنیم و آن را پی میگرفتیم. امیدوارم نتیجه کار راضیکننده باشد. این فیلم در کادر چهار در سه روایت میشود. ابعادی که استفاده کردیم خلاف قاب عریض است. صحنه نیز بر اساس همین ابعاد چیده میشد.
منبع: فیلیموشات