به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، ابراهیم حاتمیکیا با فیلم موسی کلیم الله که از دل سریال آن بیرون کشیده شده است و «به وقت طلوع» نام دارد، پس از حضور موفق در جشنواره فیلم فجر، به سینما آماده است. در این مطلب نگاهی به متن و حواشی این فیلم می اندازیم.
فیلم موسی کلیم الله؛ به وقت طلوع به خلاصه داستان چندانی نیاز ندارد؛ فیلم روایتگر تولد و به آب انداختن حضرت موسی است و به همین دلیل وقت طلوع نام دارد…
این فیلم/سریال اثری پربازیگر است؛ مریلا زارعی (در نقش مادر حضرت موسی)، علیرضا کمالی (در نقش پدر حضرت موسی)، بهنام تشکر (در نقش فرعون)، بهاره کیان افشار (در نقش آسیه)، با حضور فرهاد آئیش؛ همچنین شکیب شجره، مریم سرمدی، طوفان مهردادیان، مسعود رحیمپور، کامبیز امینی، بهار نوحیان و بازیگران کودک گندم شیخی و دلسا محمدی از بازیگران این بخش از سریال و فیلم هستند.
بقیه عوامل فیلم موسی کلیم الله هم از این قرار است؛ نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا، تهیهکننده: سیدمحمود رضوی، مجری طرح و مدیر تولید: بهزاد هاشمی، مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری، تدوین: پیمان علیزاده و ابراهیم حاتمیکیا، موسیقی متن: کارن همایونفر، مدیر هنری: کیوان مقدم، جلوههای بصری (ویرچوال/ ویژوال): علیرضا واعظ، طراح چهرهپردازی: شهرام خلج، طراح لباس: آذر محمدی، سرپرست گروه کارگردانی: علیرضا صالحی، صدابردار: امیر نوبخت حقیقی، صداگذار: بهمن بنیاردلان، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، فیلمبردار: علی لقمانی، جانشین تولید: فرامرز رضائی، دستیار تهیه: امیرعلی مجلسیراد، منشی صحنه: محسن بهاری و عکاس: مجید طالبی و ریحانه زنگنه. فیلم موسی محصول سیمافیلم است.
حضور ابراهیم حاتمیکیا در جشنواره 1403، قطعا یکی از نکات برجسته این رویداد است. حاتمیکیا که 5 سال پیش با «خروج»، بزرگترین ناکامی خود در تمام ادوار این رویداد را تجربه کرد برای امسال احتمالا غافلگیریهای بسیاری دارد. او بالاخره توانست پروژه پرسروصدای «موسی» را پس از حدود 2 دهه به سرانجام برساند و حالا نسخه سینمایی این اثر را روانه جشنواره کند.
فیلمی که با فناوری تولید مجازی به سرانجام رسیده و از این پس، تولیدات بیشتری با این فرمول عملیاتی خواهند شد. تعدد وقایع تاریخی بازههای مختلف زندگی حضرت موسی در کنار باز گذاشتن دست ابتکارات به مدد هوش مصنوعی، آن هم برای فیلم یک کارگردان خلاق، میتواند مهمترین کنجکاوی مخاطب برای تماشای یکی از مهمترین آثار جشنواره امسال باشد.
ابراهیم حاتمیکیا از شناختهشدهترین و باسابقهترین کارگردانهایی است که در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر حضور داشته و آثارش مورد توجه هیئت داوران نیز قرار گرفته. فیلم موسی کلیم الله جدیدترین ساخته او، مثل دیگر دورههایی که فیلمهای این کارگردان در جشنواره حضور داشته، از کنجکاویبرانگیزترین فیلمهایی است که اهالی رسانه و منتقدان مشتاق تماشای آن هستند.
فرهاد آییش | سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – 1403
علیرضا واعظ | سیمرغ بلورین دستاورد فنی | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – 1403
شهرام خلج | سیمرغ بلورین چهرهپردازی | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – 1403
آذر محمدی | سیمرغ بلورین طراحی لباس | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – 1403
کیوان مقدم | سیمرغ بلورین طراحی صحنه | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – 1403
اگر با آثار تاریخی ساختهشده درباره مقدسین در سبک «سلحشور» مقایسه کنیم (از «ایوب پیامبر» و «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر»ِ خودش تا «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» شهریار بحرانی و «بشارت منجی» طالبزاده)، موسای ابراهیم اثر شستهرفتهای از کار درآمده که موقع پخش سریالیاش از تلویزیون میتواند مخاطب قابل قبولی هم پیدا کند. هرچند با این همه پولی که خرج فیلم شده، دستکم توقع جلوههای کامپیوتری تر و تمیزتر و واقعیتری داشتیم که هم خیلی جاها (بهخصوص در لانگشاتها) نقاشی بودنش به چشم نیاید، هم تضاد و تمایزش با صحنههای واقعی فیلم (بهخصوص آنجاها که پسزمینه بازیگرها را میسازد؛ مثلاً سکانس گاریسواری یوکابِد، یا گفتوگوی زنان تازهحامله در میدان گوشَن) توی ذوق نزند.
کارگردان سعی کرده با افزودن تم «انتظار منجی»، نگاه متفاوتی نیز به سوژه خیلی معروفش -که همگی قصهاش را از کتابهای دینی و قرآن مدرسه بلدیم- داشته باشد. با این حال درنهایت حاصل آنچه در مدت دو ساعت و اندی میبینیم، چیزی بیش از جان بخشیدن به همان وقایع آشنا جلوی دوربین به نظر نمیرسد. این را به راحتی میتوان از شخصیتپردازی فیلم موسی کلیم الله فهمید، که در پایان فقط کاراکترهای حاشیهای و کم/بیاهمیتش ممکن است در ذهن بمانند: خوابگزار فرعون (فرهاد آئیش)، فرمانده گارد سلطنتی (شکیب شجره)، قابله دربار (مریم سرمدی) و مرد سبدفروش (کامبیز امینی). غیر از آن نه در قطب شر (فرعون و هامان) نه در قطب خیر (یوکابد، عمران، آسیه و آن پیرمرد رهبر بنیاسرائیل) کاراکتر متمایز و برجستهای نمیبینیم. همه چیز ساده و تخت بدون شور و خون و گرمیِ یک اثر سینماییِ درگیرکننده ساخته شده. رویکرد فیلمساز به روزگار فیلمش و آدمهای آن نه تازه است نه معاصر، که درنتیجه هیچ خوانش، پرسش یا چالش تازهای در ذهن تماشاگرش ایجاد نمیکند. انگار صرفاً تصویرسازیای باشد برای صفحات همان کتابهای مدرسه.
حاتمیکیا در این سالها فیلم با تولید بزرگ و سنگین و گران کم نساخته، اما ظاهراً در اولین تجربه تاریخی-مذهبیاش چنان درگیر جزئیات تکنیکی ماجرا و سختیهای اجرایی (از گریم و لباس و مدیریت هنروران تا جلوههای ویژههای میدانی و دیداری) بوده که به کلی از یاد برده همه اینها قرار است دورچینی زیبا برای حرف کلی و اصلی اثر باشند؛ حرفی که در موسی کلیمالله بعید است بتوان آن را جست.
3 نکته از فیلم:
شخصیت، گریم و بازی جالب توجه آئیش در نقش ساحر
سکانس پایانی و به آب سپردن موسی؛ تنها لحظهای که نشانی از آن حاتمیکیای آشنا میبینیم
دیالوگهای بد، که در خیلی اوقات یادآور لحنی شبیه «کیستی سیاهی؟» و «مشعلها را بیاورید!» شده