به گزارش سرویس موفقیت پایگاه خبری ساعدنیوز، در دنیای پر زرق و برق برندهای ورزشی، کمتر نامی به اندازه «آدیداس» با تاریخچهای غنی از نوآوری، رقابتهای افسانهای و تأثیرگذاری عمیق بر فرهنگ ورزشی و مد گره خورده است. داستانی که از یک زیرزمین خشکشویی در شهر کوچک هرتسوگنآوراخ آلمان آغاز شد و به یک امپراتوری چندملیتی با سه خط نمادین تبدیل گشت. این مقاله، سفری است به قلب تاریخچه برند آدیداس؛ روایتی که نه تنها سرگذشت یک شرکت، بلکه داستان جدایی دو برادر و تولد دو رقیب ابدی، یعنی آدیداس و پوما را نیز در خود جای داده است.
تاریخچه آدیداس صرفاً مجموعهای از تاریخها و ارقام نیست، بلکه درسی است در باب کارآفرینی، اهمیت نوآوری مستمر و قدرت برندسازی. از اولین کفشهای دستساز با میخهای مخصوص گرفته تا همکاریهای استراتژیک با بزرگترین ورزشکاران و هنرمندان جهان، هر بخش از این داستان نشاندهنده دیدگاه بنیانگذار آن، آدولف «آدی» داسلر، است: تولید بهترین تجهیزات برای ورزشکاران. در ادامه، با ما همراه شوید تا لایههای مختلف این داستان جذاب را ورق بزنیم و بفهمیم چگونه سه خط ساده، به نمادی از کیفیت، عملکرد و استایل در سراسر جهان تبدیل شد.
داستان آدیداس در سال 1924، زمانی که آدولف داسلر، پسر یک کفاش، تصمیم گرفت در زیرزمین خشکشویی مادرش در شهر هرتسوگنآوراخ، کفشهای ورزشی تولید کند، ریشه دارد. آدولف که خود یک ورزشکار مشتاق بود، درک عمیقی از نیازهای ورزشکاران داشت و با وسواسی خاص، به دنبال طراحی کفشهایی بود که عملکرد آنها را بهبود بخشد. چندی بعد، برادر بزرگترش، رودولف داسلر، که تجربه بیشتری در فروش و بازرگانی داشت، به او پیوست و شرکت «کارخانه کفش برادران داسلر» (Gebrüder Dassler Schuhfabrik) رسماً تأسیس شد. این همکاری، ترکیبی از نبوغ فنی آدی و هوش تجاری رودی، به سرعت باعث موفقیت آنها شد.

نقطه عطف بزرگ برای برادران داسلر، المپیک 1936 برلین بود. در یک اقدام بازاریابی جسورانه، آدولف داسلر موفق شد جسی اونز، دونده افسانهای آمریکایی را متقاعد کند تا با کفشهای دستساز او در مسابقات شرکت کند. اونز با پوشیدن این کفشها موفق به کسب چهار مدال طلا شد و این پیروزی، شهرتی جهانی برای کیفیت و کارایی محصولات برادران داسلر به ارمغان آورد. با این حال، با شروع جنگ جهانی دوم و گرایش سیاسی متفاوت دو برادر، اولین شکافها در رابطه آنها پدیدار شد و کسبوکارشان را در مسیری بیبازگشت قرار داد.
اختلافات میان آدولف و رودولف داسلر پس از پایان جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید. ریشههای این اختلاف هرگز به طور کامل مشخص نشد، اما ترکیبی از سوءتفاهمهای شخصی، حسادت و فشارهای دوران جنگ، این دو برادر را برای همیشه از یکدیگر جدا کرد. در سال 1948، این شراکت موفق به پایان رسید و رودولف سهم خود را برداشت و کارخانه جدید خود را در آن سوی رودخانه شهر تأسیس کرد که ابتدا «رودا» (برگرفته از نامش) نام گرفت و سپس به «پوما» تغییر نام داد. این جدایی، سرآغاز یکی از بزرگترین رقابتهای تجاری در تاریخ شد.
در سال 1949، آدولف داسلر نیز شرکت خود را با نامی جدید به ثبت رساند: «آدیداس». این نام، ترکیبی هوشمندانه از نام مستعار او «آدی» و سه حرف اول نام خانوادگیاش «داس» بود. او همچنین لوگوی نمادین سه خط را که برای ایجاد ثبات بیشتر در کنارههای کفش طراحی شده بود، به عنوان علامت تجاری خود برگزید. این سه خط، که در ابتدا یک ویژگی عملکردی بود، به زودی به یکی از شناختهشدهترین نمادهای جهان تبدیل شد. از این پس، شهر هرتسوگنآوراخ به دو بخش تقسیم شد؛ کارمندان آدیداس و پوما حتی در کافهها و فروشگاههای متفاوتی حضور مییافتند و این رقابت شدید، به موتور محرکهای برای نوآوری در هر دو شرکت تبدیل گشت.

دهههای 1950 تا 1980 دوران طلایی رشد و نوآوری برای آدیداس بود. تحت رهبری آدی داسلر، این شرکت به طور مداوم محصولاتی انقلابی را به بازار عرضه میکرد. یکی از برجستهترین موفقیتها در جام جهانی فوتبال 1954 رخ داد. تیم ملی آلمان غربی با پوشیدن کفشهای آدیداس که دارای میخهای قابل تعویض بودند، توانست در شرایط بارانی فینال بر تیم قدرتمند مجارستان غلبه کند. این پیروزی که به «معجزه برن» شهرت یافت، نام آدیداس را به عنوان پیشرو در تولید تجهیزات فوتبال در سراسر جهان تثبیت کرد.
آدیداس به تدریج دامنه فعالیت خود را از کفش به سایر تجهیزات ورزشی گسترش داد. در سال 1967، اولین ست لباس ورزشی آدیداس با طراحی سه خط در کنارهها معرفی شد که به سرعت به یک استاندارد در دنیای ورزش تبدیل شد. این شرکت همچنین با طراحی توپ رسمی مسابقات جام جهانی از سال 1970، جایگاه خود را در قلب محبوبترین ورزش جهان محکمتر کرد. در این دوران، آدیداس با حمایت از ورزشکاران بزرگی چون محمد علی، فرانس بکنباوئر و استفی گراف، نه تنها در عرصه ورزش، بلکه در فرهنگ عمومی نیز به یک نماد تبدیل شد و توانست با موفقیت، ورزش و مد را به یکدیگر پیوند بزند.
پس از درگذشت آدولف داسلر در سال 1978، شرکت با چالشهای جدیدی روبرو شد. ظهور رقبای قدرتمندی چون نایک در دهه 1980، که با استراتژیهای بازاریابی تهاجمی و تمرکز بر بازار آمریکا، سهم قابل توجهی از بازار را به خود اختصاص دادند، موقعیت آدیداس را به خطر انداخت. برای مدتی، به نظر میرسید که این برند آلمانی در حال از دست دادن جایگاه خود به خصوص در میان نسل جوان است. پس از یک دوره مدیریت خانوادگی، آدیداس در سال 1989 توسط یک تاجر فرانسوی به نام برنار تاپی خریداری شد، اما این مالکیت نیز با مشکلات مالی همراه بود.
نقطه عطف برای بازگشت آدیداس، در سال 1993 با مدیریت روبرت لویی-دریفوس رقم خورد. او با درک صحیح از میراث برند و نیازهای بازار، تمرکز شرکت را مجدداً بر نوآوری و بازاریابی هدفمند قرار داد. آدیداس با تقسیم محصولات خود به سه بخش اصلی Performance (برای ورزشکاران حرفهای)، Originals (محصولات کلاسیک و مد روز) و Style (همکاری با طراحان مد)، توانست همزمان به نیازهای ورزشکاران و علاقهمندان به مد پاسخ دهد. خرید برند ریباک (Reebok) در سال 2006 نیز گام مهم دیگری برای تقویت جایگاه آدیداس در بازار رقابتی آمریکای شمالی بود و این برند را برای ورود قدرتمند به قرن بیست و یکم آماده کرد.
تاریخچه برند آدیداس، بسیار فراتر از داستان تولید کفش و لباس ورزشی است؛ این یک حماسه خانوادگی، درسی در باب نوآوری بیوقفه و نمونهای برجسته از قدرت برندسازی است. از کارگاه کوچک آدولف داسلر تا تبدیل شدن به یک غول جهانی، آدیداس همواره به فلسفه بنیانگذار خود وفادار مانده است: گوش دادن به ورزشکاران و تلاش برای ارائه بهترینها. جدایی برادران داسلر، اگرچه تلخ بود، اما رقابتی را شعلهور ساخت که هر دو برند آدیداس و پوما را به سمت پیشرفت و خلاقیت سوق داد. امروز، سه خط نمادین آدیداس نه تنها بر روی محصولات ورزشی، بلکه به عنوان بخشی از فرهنگ پاپ و مد خیابانی در سراسر جهان دیده میشود و یادآور داستانی است که با اشتیاق یک مرد برای ساختن یک کفش بهتر آغاز شد.
برای مطالعه مطالب مرتبط با تاریخچه برندهای بیشتر اینجا کلیک کنید.