به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، این قصه ساده، اما عمیق که شهاب حسینی با بیانی دلنشین تعریف میکند، یک حقیقت بزرگ را در دل خود پنهان دارد: جوهر شکرگزاری واقعی.
شاهی که عاشق خربزه بود و همیشه بهترین قاچ را به وزیر مورد علاقهاش میداد؛ و وزیری که عمری از دست شاه، خربزههای شیرین و گوارا دریافت کرده بود. تا اینکه روزی، خربزه بدطعم و تلخی نصیب شاه شد. در آن لحظه غافلگیری و ناراحتی، شاه پرسید: "چرا نمیگویی که این بدطعم است؟"
پاسخ وزیر، چکیده یک زندگی مملو از فهم و درک است: "من یک عمر از دست تو خربزه شیرین گرفتم، حالا یک بار هم اینجوری شد. چرا باید بگویم؟"
اینجاست که حکمت زندگی آشکار میشود. در واقع، بسیاری از ما در زندگیمان حکم آن شاه را داریم و پروردگار ما، همان وزیری است که مدام نعمات خوشمزه و شیرین را به دست ما میدهد. سلامتی، خانواده، امنیت، فرصتها، عشق... اینها همان خربزههای شیرینی هستند که ما هر روز بدون توجه کامل از آنها بهره میبریم.
اما کافیست یک «خربزه تلخ» وارد زندگیمان شود؛ یک مشکل، یک ناکامی، یک سختی یا یک اتفاق ناگوار. ناگهان تمام نعمات گذشته از ذهن ما پاک میشود و تنها چیزی که میبینیم، همان طعم تلخ لحظه حال است.
پیام انگیزشی و قدرتمند این قصه این است:
قدردان کل سِیر زندگی باشیم: شکرگزاری واقعی این نیست که فقط برای لحظات خوب خدا را شکر کنیم. شکرگزاری یعنی در مواجهه با تلخیها، تمام شیرینیهای گذشته را به یاد بیاوریم و ایمان داشته باشیم که این تلخی، تنها یک استثنا است نه یک قاعده.
نعمتها را افزایش دهید: شهاب حسینی به درستی میگوید: «این قدرشناسی، نعمت را در زندگی واقعاً افزایش میدهد.» وقتی بر روی فراوانیها تمرکز میکنید، نه کمبودها؛ دیدگاه شما مثبت شده و در نتیجه، زندگی شما نیز با فراوانی بیشتری پاسخ میدهد.
بنابراین، وقتی زندگی یک خربزه تلخ به دستتان میدهد، قبل از اعتراض، یک نفس عمیق بکشید. به تمام خربزههای شیرینی که پیش از این چشیدهاید فکر کنید و اجازه ندهید یک طعم تلخ، خاطره و ارزش صدها نعمت شیرین را از بین ببرد. با این دیدگاه، نه تنها سختیها قابل تحملتر میشوند، بلکه دریچهای برای ورود نعمات بیشتر به روی شما گشوده خواهد شد.
برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید