به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، خبر اعدام هشت عضو یک خانواده در سویداء سوریه، بار دیگر چهره تیرهوتار فرقهگرایی در این کشور بحرانزده را به رخ کشید. آنچه این فاجعه را بهطور خاص در کانون توجه قرار داده، حضور یک شهروند آمریکایی در میان قربانیان است؛ شخصی که صرفاً برای دیدار بستگان خود به زادگاه پدریاش سفر کرده بود.
براساس گزارش منابع محلی، قربانیان از طایفه دروزی بودهاند، اقلیتی مذهبی که بیشتر در مناطق جنوبی سوریه، بهویژه استان سویداء، ساکن هستند. این خانواده که شامل زن، مرد و چند کودک بود، توسط گروهی مسلح که هویت آنها هنوز بهطور رسمی اعلام نشده، در منزل مسکونی خود به قتل رسیدند.
گفته میشود مهاجمان با ادعای «همکاری با دشمنان طایفه» و «خیانت به اصول اجتماعی»، دست به این جنایت زدهاند. اتهاماتی که بیاساس به نظر میرسد و بیشتر نشانهای از افزایش بیثباتی امنیتی و سیاسی در مناطق دروزینشین دارد.
حضور یک شهروند آمریکایی در میان قربانیان، بُعد بینالمللی به این رویداد داده است. طبق اعلام وزارت خارجه ایالات متحده، فرد کشتهشده دارای تابعیت دوگانه بوده و با اهداف شخصی و خانوادگی به سوریه سفر کرده بود. مقامات آمریکایی با «غیرانسانی» خواندن این جنایت، خواستار تحقیق بینالمللی و شفافسازی فوری در خصوص عاملان آن شدهاند.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد: «ما بهطور جدی نگران امنیت اتباع آمریکایی در مناطق ناآرام هستیم و این اقدام را مصداق جنایت آشکار علیه غیرنظامیان میدانیم.»
استان سویداء در طول جنگ داخلی سوریه تا حد زیادی از درگیریهای مسلحانه مصون مانده بود، اما در سالهای اخیر، با افزایش نفوذ گروههای مسلح محلی، شکافهای طایفهای و اقتصادی در این منطقه نیز رو به تشدید گذاشته است.
از سویی، حکومت مرکزی در دمشق بهدلیل کمبود منابع و ضعف در اداره مناطق پیرامونی، عملاً کنترل مؤثری بر سویداء ندارد. از سوی دیگر، رقابتهای سیاسی و اقتصادی میان گروههای محلی، بستر انفجارهای امنیتی را فراهم کرده است.
دروزها که تا پیش از جنگ داخلی از ثبات نسبی برخوردار بودند، اکنون خود را در میانه تهدیدات ناشناختهای میبینند؛ تهدیداتی که میتوانند آنان را به قربانی جدیدی در جدول فرقهای سوریه تبدیل کند.
خشونتهای طایفهای در سوریه پدیدهای تازه نیست. از آغاز جنگ داخلی در 2011، شکافهای قومی و مذهبی همواره بهعنوان ابزاری برای کنترل، سرکوب یا بسیج نیروها استفاده شدهاند. اما قتل هدفمند یک خانواده دروزی — آن هم در منطقهای نسبتاً آرام — نشانهای نگرانکننده از گسترش تنشهای فرقهای به لایههای عمیقتر اجتماعی است.
برخی منابع محلی مدعیاند که اختلافات قدیمی بین گروههای مسلح در سویداء و رقابت بر سر نفوذ و منابع، زمینهساز این رویداد بوده است. اما از نگاه ناظران بینالمللی، این حادثه صرفاً یک درگیری محلی نیست، بلکه بخشی از پازل پیچیده ناآرامیهای سوریه در مرحله پساجنگ بهشمار میرود.
کشتار اخیر باعث واکنش تند سازمانهای حقوق بشری، رسانههای غربی و دولت آمریکا شده است. سازمان عفو بینالملل در بیانیهای نوشت: «حمله به غیرنظامیان، بهویژه خانوادههایی که هدف خشونت فرقهای قرار میگیرند، جنایت جنگی محسوب میشود. دولت سوریه باید پاسخگو باشد.»
واشنگتن نیز، گرچه روابط رسمی خود را با دمشق قطع کرده، اما از طریق کانالهای دیپلماتیک غیرمستقیم، فشارهایی برای روشن شدن جزئیات حادثه وارد کرده است. این موضوع ممکن است دوباره مسئله سوریه را به صدر اولویتهای رسانهای و سیاسی غرب بازگرداند.
با توجه به حضور گروههای دروزی در لبنان، فلسطین و حتی اردن، چنین خشونتهایی میتواند واکنشهای فرامرزی را در پی داشته باشد. در لبنان، رهبر معنوی طایفه دروزی، ولید جنبلاط، این اقدام را «حمله به موجودیت دروزیها» دانست و از جامعه جهانی خواست تا به حمایت از حقوق اقلیتهای دینی در سوریه بپردازد.
در داخل اسرائیل نیز که جمعیتی از دروزیها زندگی میکنند، رسانهها این حادثه را با حساسیت زیادی پوشش دادند. برخی تحلیلگران معتقدند که در صورت تکرار چنین خشونتهایی، احتمال واکنشهای فرقهای متقابل در سطح منطقهای افزایش خواهد یافت.
ماجرای قتلعام این خانواده در سویداء، نماد تلخی از واقعیتی است که سوریه سالهاست با آن دستوپنجه نرم میکند: خشونت بدون عدالت، فرقهگرایی بدون کنترل، و بیپناهی قربانیان بیصدا. حال، با ورود پای یک شهروند آمریکایی به این تراژدی، جامعه جهانی دیگر نمیتواند به راحتی از کنار آن عبور کند.
شاید این رویداد فرصتی باشد تا نگاهها دوباره به وضعیت اقلیتها در سوریه معطوف شود؛ بهویژه در مناطقی که تاکنون در حاشیه تحلیلها قرار داشتهاند. اگر جامعه جهانی نتواند در برابر چنین فجایعی واکنشی درخور نشان دهد، میتوان انتظار داشت که این گونه قتلهای هدفمند، بهزودی بخشی عادی از چشمانداز سوریه پس از جنگ شوند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.