به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، رسوایی جفری اپستین، تاجر و سرمایهگذار آمریکایی که متهم به قاچاق جنسی دختران نوجوان بود، صرفاً داستانی درباره یک مجرم نیست؛ بلکه روایتی است از سازوکارهای فاسدی که سالها پشت نقاب «نظام» پنهان مانده بودند. درحالیکه افکار عمومی روی جرائم شخصی اپستین متمرکز شد، واقعیت هولناکتری در پشت پرده آشکار شد: سکوتی سازمانیافته، سیستماتیک و محافظتشده که قدرتهای بزرگ در آن نقش داشتند.
اپستین مردی ثروتمند، بانفوذ و با روابط گسترده در میان نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. او با افرادی چون بیل کلینتون، دونالد ترامپ، شاهزاده اندرو و چهرههای سرشناس دیگر رفتوآمد داشت. این ارتباطات گسترده به او مصونیتی نانوشته بخشیده بود. اگرچه گزارشهای آزار جنسی علیه او از اوایل دهه 2000 آغاز شده بود، اما اپستین برای سالها از پیگرد واقعی در امان ماند.
در سال 2008، او با توافقی بحثبرانگیز تنها به 13 ماه حبس محکوم شد؛ آن هم با شرایطی که به او اجازه میداد روزها زندان را ترک کند و به «کار» خود بازگردد. این توافق نشان داد که چطور یک فرد بانفوذ میتواند عدالت را به نفع خود شکل دهد، اگر نظام قضایی تحت تأثیر روابط، قدرت و سکوت باشد.
یکی از نکات مهم در پرونده اپستین، تأخیر چندین ساله قربانیان در افشای واقعیت بود. بسیاری از دخترانی که در نوجوانی فریب داده شدند، بهخاطر ترس از قدرت و نفوذ اپستین، یا به دلیل نبود حمایت قانونی، تا مدتها سکوت اختیار کردند.
سکوت این قربانیان، از نگاه برخی رسانهها، به معنای بیگناهی اپستین تعبیر میشد؛ در حالی که واقعیت چیز دیگری بود: نظامی که با قربانی همدلی نمیکرد، بلکه او را نیز مقصر میدانست. همین سیستم است که سکوت را تقویت میکند و از آن بهرهبرداری میکند.
نقش رسانهها در این ماجرا دوگانه بود. برخی رسانهها، بهویژه پس از بازداشت مجدد اپستین در سال 2019، تلاش کردند روایتهای قربانیان را بازتاب دهند. اما در سالهای پیش از آن، بسیاری از رسانههای جریان اصلی، بهدلیل فشارهای سیاسی یا اقتصادی، از پرداختن به این پرونده خودداری میکردند یا صرفاً بهطور سطحی به آن میپرداختند.
نمونه مشهور این مماشات، مصاحبه ضبطشده خبرنگار شبکه ABC بود که فاش کرد چگونه اسناد و مصاحبهای حیاتی با یکی از قربانیان اپستین هرگز پخش نشد؛ چرا که نگرانی از تبعات آن برای روابط دیپلماتیک و منافع سیاسی وجود داشت.
در آگوست 2019، اپستین در زندان در شرایطی بسیار مشکوک «خودکشی» کرد. درحالیکه او تحت مراقبت ویژه بود، دوربینها کار نمیکردند و نگهبانان در خواب بودند. این اتفاق نهتنها باعث گسترش تئوریهای توطئه شد، بلکه بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که چه کسانی ممکن است از مرگ او سود برده باشند؟
با مرگ اپستین، بسیاری از اسناد و مدارک مرتبط با او دیگر امکان ارائه در دادگاه را نیافتند. این موضوع باعث شد عدالت نهفقط برای قربانیان، بلکه برای جامعهای که خواستار پاسخگویی بود، ناتمام بماند.
ماجرای اپستین، تصویری واضح از ساختارهایی ارائه داد که در آنها قدرت و ثروت، شبکهای از حفاظت و سکوت ایجاد میکنند. اپستین تنها یک فرد نبود؛ او بخشی از سیستمی بود که به برخی اجازه میدهد قانون را زیر پا بگذارند، بیآنکه پاسخگو باشند.
این سیستمها نهتنها در سیاست و اقتصاد، بلکه در آموزش، فرهنگ، رسانه و حتی دستگاه قضا وجود دارند. هرجا که قدرت بدون شفافیت عمل کند، بستر سوءاستفاده فراهم میشود.
افشای جزئیات مربوط به اپستین منجر به بیداری گسترده در افکار عمومی شد. قربانیان بیشتری در سراسر جهان جسارت پیدا کردند تا از تجربیات خود بگویند. هشتگهایی چون #MeToo جان تازهای گرفتند و نهادها تحت فشار افکار عمومی مجبور به بازنگری در سیاستها شدند.
اما پرسش اینجاست: آیا این بیداری ادامه خواهد داشت؟ یا بار دیگر، حافظان سکوت خواهند توانست روایت را کنترل کرده و چرخه پنهانکاری را از نو آغاز کنند؟
پرونده جفری اپستین نهفقط یک رسوایی شخصی، بلکه آینهای است که جامعه را با واقعیتی تلخ روبهرو کرد: سیستمی که در آن سکوت، ابزار بقا برای قدرتمندان و عامل رنج برای قربانیان است. اگرچه صدای قربانیان در نهایت شنیده شد، اما این تنها آغاز راه است. برای شکستن چرخه سکوت، نیاز به بازنگری در ساختارهای قدرت، تقویت نظام قضایی مستقل و حمایت بیقید و شرط از قربانیان داریم. وگرنه، اپستین بعدی، در سایه همین نظام، دوباره شکل خواهد گرفت.
برای پیکیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.