به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، شعر «چنان در قید مهرت پای بندم» از سعدی شیرازی است که در آن شاعر به شدت در بند عشق یار است، به طوری که خود را به آهویی در دام تشبیه میکند و از هوشی که پند هوشمندان را بپارد، اظهار ندامت میکند، اما در نهایت لذت رنج عشق را بر هر آسایشی ترجیح میدهد.

چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم
مرا هوشی نماند از عشق و گوشی
که پند هوشمندان کار بندم
مجال صبر تنگ آمد به یک بار
حدیث عشق بر صحرا فکندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی ای خواجه پندم
چنین صورت نبندد هیچ نقاش
معاذالله من این صورت نبندم
چه جانها در غمت فرسود و تنها
نه تنها من اسیر و مستمندم
تو هم بازآمدی ناچار و ناکام
اگر بازآمدی بخت بلندم
گر آوازم دهی من خفته در گور
برآساید روان دردمندم
سری دارم فدای خاک پایت
گر آسایش رسانی ور گزندم
و گر در رنج سعدی راحت توست
من این بیداد بر خود میپسندم
امیدوارم این آهنگ به دلتون نشسته باشه.
اگر دوست داشتید، میتونید حستون رو دربارهٔ این آهنگ یا پیشنهادهای بعدی برام بنویسید.
تا ویدیوی بعدی، بدرود 🌿
برای مشاهده سایر ویدئوهای جذاب با سرویس دیدنیهای ساعدنیوز در ارتباط باشید.