به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، جنگ تجاری یکی از کلیدواژههای سیاست خارجی ایالات متحده بود. او بدون پردهپوشی از تعرفهها بهعنوان سلاحی ژئوپولیتیکی استفاده کرد. اتحادیه اروپا یکی از نخستین قربانیان این راهبرد بود؛ تهدید به اعمال تعرفه سنگین بر خودروها، آلومینیوم، فولاد و حتی پنیر، اتحادیه را وادار کرد تا پای میز مذاکره بنشیند. اما اینک، ترامپ نگاه خود را به شرق دوخته است: چین.
چین، دشمن یا رقیب؟
ترامپ و چین داستانی طولانی دارند؛ از ممنوعیت همکاری شرکتهای آمریکایی با هوآوی گرفته تا اعمال تعرفههای میلیاردی بر واردات از چین، دولت ترامپ تلاش کرد تا رابطهای که به زیان ایالات متحده تعبیر میشد، بازتعریف کند. با اینحال، برخلاف اروپا که اغلب ملاحظات امنیتی و سیاسی آن را به نرمش وادار میکرد، چین هرگز موضع خود را نرم نکرد و به جنگ تعرفهای با جنگ تعرفهای پاسخ داد.
تفاوت ساختاری روابط آمریکا با اروپا و چین
اتحادیه اروپا و آمریکا، گرچه گاهی در موضوعاتی مانند انرژی، سیاستهای دفاعی یا تعرفهها اختلاف دارند، اما در اصل، شریکان راهبردی هستند. اشتراکات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی بسیاری میان دو طرف وجود دارد. اما رابطه آمریکا و چین نه فقط رقابتی، بلکه عمیقاً مبتنی بر بیاعتمادی و تضاد منافع ژئواستراتژیک است.
در چنین فضایی، راهبردهای فشار ترامپ که در قبال اروپا مؤثر واقع شد، احتمالاً در برابر چین به سادگی نتیجه نخواهد داد.
ترامپ 2025: بازگشت با رویکردی سختتر؟
در صورت پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات 2024، بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکنند که او با رویکردی سختتر نسبت به گذشته بازگردد. ترامپ در سخنرانیهای انتخاباتی اخیر خود بارها از چین به عنوان «عامل اصلی افول اقتصادی آمریکا» یاد کرده و وعده داده که «یک بار برای همیشه» با نفوذ اقتصادی چین مقابله کند.
ابزارهای ترامپ برای تقابل با چین
افزایش تعرفهها: ترامپ احتمالاً تعرفههای جدید یا سنگینتری بر کالاهای چینی اعمال خواهد کرد، بهویژه در حوزههایی مانند فناوری، دارو، و ماشینآلات سنگین.
تحریم فناوری: ادامه ممنوعیت شرکتهایی مانند TikTok یا هوآوی از بازار آمریکا.
محدودیت سرمایهگذاری: جلوگیری از سرمایهگذاری چینیها در زیرساختهای حیاتی یا شرکتهای نوآورانه آمریکایی.
ائتلافسازی علیه چین: تشویق متحدان مانند هند، ژاپن یا کشورهای اروپایی به مقابله هماهنگ با چین در نهادهای بینالمللی.
اما این مسیر پر از مانع است.
چین امروز، مقاومتر از دیروز
چین طی دهه اخیر به شکلی ساختاری اقتصاد خود را مقاومسازی کرده است. برنامههایی مانند «Made in China 2025» یا «ابتکار کمربند و جاده» به پکن کمک کرده تا از وابستگی بیشازحد به بازار آمریکا فاصله بگیرد. در عین حال، دولت چین با ایجاد توافقهای اقتصادی با روسیه، ایران، کشورهای آفریقایی و آسیای جنوبشرقی، جایگزینهای بالقوه برای بازار غربی ایجاد کرده است.
بازی برد-برد یا باخت-باخت؟
مشکل اصلی در رویکرد ترامپ به چین این است که هر دو طرف، در شرایطی نیستند که بهراحتی عقبنشینی کنند. آمریکا نگران امنیت ملی، سرقت مالکیت فکری و کسری تجاری است؛ چین نیز نگران محاصره اقتصادی، بیاعتبار شدن در برابر متحدانش، و از دست رفتن پرستیژ قدرت جهانی خود.
در نتیجه، هرگونه فشار بیشازحد ممکن است به یک تقابل تمامعیار اقتصادی بینجامد که نهتنها به نفع هیچیک نیست، بلکه زنجیره تأمین جهانی را نیز با تهدید جدی مواجه میکند.
سایه رقابت بر جهان
اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد و سیاستهای تهاجمی خود را علیه چین تشدید کند، جهان ممکن است شاهد تقسیم جدید اقتصادی شود: بلوک آمریکایی در برابر بلوک چینی. این وضعیت میتواند به کاهش رشد جهانی، افزایش تورم، و بیثباتی در بازارهای مالی منجر شود.
آیا آمریکا توان تحمل دارد؟
برخی اقتصاددانان بر این باورند که اقتصاد آمریکا، بهرغم قدرت و اندازهاش، تحمل یک جنگ تجاری طولانی با چین را ندارد. مصرفکنندگان آمریکایی در صورت افزایش تعرفهها، با افزایش قیمتها مواجه میشوند. از سوی دیگر، شرکتهای فناوری و تولیدی بهشدت به زنجیره تأمین چینی وابستهاند.
زورآزمایی با غول شرقی
اگرچه ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش توانست اتحادیه اروپا را با تهدیدهای تجاری وادار به مصالحه کند، اما چین داستان متفاوتی دارد. این کشور نه تنها به لحاظ اقتصادی و نظامی قدرتمندتر است، بلکه تمایل و توان مقابله با فشارهای آمریکا را نیز دارد. تلاش ترامپ برای تکرار سناریوی اروپا در مورد چین، ممکن است او را با یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ سیاسی و اقتصادی آمریکا روبهرو کند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.