به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از رویترز، واکنش الجزیره فوری و تند بود. این شبکه ضمن رد قاطع اتهامات اسرائیل، قتل الشریف و همکارانش را «ترور هدفمند» توصیف کرد که با هدف خاموشکردن صدای خبرنگاران و جلوگیری از انتشار روایت مستقل از جنگ صورت گرفته است. الجزیره همچنین خواستار تحقیقات بینالمللی مستقل شد و تأکید کرد که اتهامات امنیتی بیمدرک علیه خبرنگاران، امنیت رسانهای را به شدت تهدید میکند.
سازمانهای بینالمللی مدافع آزادی رسانه نیز به سرعت وارد عمل شدند. کمیته حمایت از خبرنگاران (CPJ) اعلام کرد که هیچ سند علنی یا شفاف از سوی اسرائیل برای پشتیبانی از ادعای عضویت الشریف در حماس ارائه نشده است. ایزابل خان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در حوزه آزادی بیان، هشدار داد که تکرار چنین الگوهایی میتواند به عادیسازی خشونت علیه خبرنگاران منجر شود و عملاً فضا را برای گزارش مستقل در مناطق درگیری نابود کند.
این نخستین بار نیست که خبرنگاران الجزیره هدف چنین اتهاماتی قرار میگیرند. در اکتبر 2024، ارتش اسرائیل شش خبرنگار این شبکه، از جمله انس الشریف، را به همکاری با گروههای مسلح از جمله حماس و جهاد اسلامی متهم کرده بود. الجزیره همان زمان این اتهامات را جعلی دانسته و تأکید کرده بود که هدف اصلی، مشروعیتبخشیدن به اقدامات خشونتآمیز علیه خبرنگاران است.
نمونهای مشابه در مارس 2025 رخ داد، زمانی که حسام شبات، خبرنگار الجزیره مباشر، در حمله هوایی اسرائیل کشته شد. پیش از این حمله، ارتش اسرائیل با انتشار بیانیهای مدعی شده بود که شبات یک تکتیرانداز حماس است. این ادعا نه تنها از سوی خانواده و همکارانش رد شد، بلکه هیچگاه با مدارک علنی و قابل بررسی پشتیبانی نشد.
بر اساس آمارهای موجود، تا زمان کشتهشدن الشریف، بیش از 200 خبرنگار و عوامل رسانهای در جریان جنگ غزه جان خود را از دست دادهاند. بسیاری از این کشتهشدنها در شرایطی رخ داده که نهادهای حقوق بشری آنها را حملات عمدی یا نتیجه سیاستهایی دانستهاند که امنیت خبرنگاران را نادیده میگیرد. در چنین فضایی، تمایز میان هدفگیری مشروع بر اساس قوانین جنگ و حمله غیرقانونی به خبرنگاران، به موضوعی بحثبرانگیز و پیچیده بدل شده است.
از منظر حقوق بینالملل، خبرنگاران غیرنظامی محسوب میشوند و طبق کنوانسیون ژنو و پروتکلهای الحاقی آن، هدف قرار دادن عمدی آنها در شرایطی که صرفاً مشغول فعالیت خبری هستند، میتواند مصداق جنایت جنگی باشد. با این حال، چنانچه خبرنگاری عملاً در عملیات نظامی شرکت کند یا نقش مستقیم در خصومتها ایفا کند، مصونیت خود را از دست میدهد. اختلاف اصلی در پرونده الشریف دقیقاً در همین نقطه است: اسرائیل مدعی است او چنین نقشی داشته، اما هیچ مدرک قابل بررسی برای اثبات آن ارائه نکرده است.
این وضعیت، پرسشهای مهمی را درباره چگونگی استفاده از اتهامات امنیتی در میدان جنگ مطرح میکند. آیا این اتهامات ابزاری برای توجیه حملات و حذف روایتهای ناخواستهاند یا پاسخی واقعی به تهدیدات امنیتی؟ پاسخ به این پرسش بدون شفافیت و ارائه شواهد، عملاً ناممکن است و همین عدم شفافیت باعث افزایش بیاعتمادی به روایت رسمی میشود.
انس الشریف در ماههای پایانی زندگیاش بارها از خطرات جانی که متوجه او و همکارانش بود سخن گفته بود. در آخرین پیام خود در شبکههای اجتماعی نوشت: «هرگز تردید نکردم حقیقت را همانطور که هست، بیتحریف و بیتمثیل، منتقل کنم… امیدوارم خداوند شاهد سکوت کسانی باشد که دیدند و چیزی نگفتند.» این جملات، امروز از دید بسیاری، نه فقط یک وداع ناخواسته بلکه سندی بر اراده خبرنگاری است که تا لحظه آخر برای روایت آنچه میدید، ایستادگی کرد.
در نهایت، کشتهشدن الشریف را میتوان فراتر از یک تراژدی فردی دانست. این رویداد نماد چالشی بزرگتر است که روزنامهنگاری در عصر جنگهای نامتقارن و نبردهای اطلاعاتی با آن روبهروست: مرز میان خبرنگار و دشمن، میان روایت و تبلیغات، و میان آزادی بیان و امنیت ملی، هر روز بیش از پیش مبهم و مناقشهبرانگیز میشود. تا زمانی که پاسخ روشنی به این مرزهای مبهم داده نشود، خبرنگاران در خطوط مقدم درگیری همچنان نه تنها با خطر گلوله و بمب، بلکه با تهدید خاموش شدن صدای خود روبهرو خواهند بود.