به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، روابط ایالات متحده و روسیه همواره یکی از محوریترین معادلات سیاست بینالملل بوده است. از دوران جنگ سرد تا عصر کنونی، هر تحول در مناسبات این دو قدرت جهانی بازتابی وسیع بر امنیت و اقتصاد بینالمللی داشته است. در شرایطی که ولادیمیر پوتین طی ماههای اخیر توانسته است در عرصههای گوناگون از قفقاز تا خاورمیانه و حتی فضای اوراسیا دست بالا را پیدا کند، ایالات متحده بهویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ با پرسشهای دشواری درباره نحوه مواجهه با مسکو دست به گریبان است.
بخش اول: پیروزیهای پوتین در صحنه جهانی
پوتین با استفاده از دیپلماسی فعال، بهرهبرداری هوشمندانه از انرژی و حضور نظامی هدفمند توانسته است نقش روسیه را در بسیاری از مناطق تقویت کند. در خاورمیانه، مسکو با تثبیت حضور خود در سوریه و گسترش همکاریهای نظامی و اقتصادی با کشورهای منطقه، موقعیتی ممتاز به دست آورده است. در اروپا، وابستگی انرژی بسیاری از کشورها به گاز روسیه، کرملین را به بازیگری بیبدیل تبدیل کرده است. افزون بر این، نزدیکی بیشتر مسکو به قدرتهای نوظهور مانند چین و هند، موازنه جهانی را بیش از پیش به سود کرملین تغییر داده است.
بخش دوم: فشار بر استراتژی آمریکا
در برابر این تحولات، ترامپ در موقعیت حساسی قرار گرفته است. از یک سو شعارهای انتخاباتی او درباره بهبود روابط با روسیه و کاهش تنشها، انتظارهایی در داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است. از سوی دیگر فشار کنگره، رسانهها و متحدان اروپایی آمریکا، فضای مانور او را محدود میسازد. اگر ترامپ به سمت نزدیکی بیش از حد به روسیه حرکت کند، متهم به مماشات و تضعیف جایگاه واشنگتن خواهد شد. اما اگر به سیاستهای سختگیرانه بازگردد، خطر تشدید تقابل و افزایش هزینههای نظامی وجود دارد.
بخش سوم: ابعاد اقتصادی و انرژی
یکی از مهمترین ابزارهای قدرت روسیه در سالهای اخیر انرژی بوده است. افزایش صادرات گاز و نفت روسیه به اروپا و آسیا نهتنها منابع مالی جدیدی در اختیار کرملین قرار داده، بلکه وابستگی متقابل ایجاد کرده است. ترامپ تلاش کرده با تشویق به توسعه منابع انرژی داخلی و صادرات LNG، این معادله را بر هم بزند. با این حال، زیرساختهای موجود و قیمت تمامشده همچنان دست بالا را به روسیه میدهد. این موضوع بهویژه در روابط واشنگتن با اتحادیه اروپا به عاملی تنشزا تبدیل شده است.
بخش چهارم: نظامیگری و رقابت تسلیحاتی
پوتین با نمایش فناوریهای نوین نظامی، از موشکهای فراصوت گرفته تا سامانههای پیشرفته دفاع هوایی، پیام روشنی به واشنگتن فرستاده است: روسیه آماده رقابت تمامعیار در عرصه تسلیحاتی است. ترامپ که بر شعار «آمریکا اول» تأکید دارد، اکنون باید میان افزایش بودجه نظامی و فشارهای اقتصادی داخلی یکی را انتخاب کند. این توازن دشوار، تصمیمگیری کاخ سفید را پیچیدهتر ساخته است.
بخش پنجم: روابط با متحدان و فشارهای داخلی
موضع آمریکا در قبال روسیه صرفاً محصول ارزیابیهای فردی ترامپ نیست. فشار متحدان اروپایی، بهویژه ناتو، و همچنین کنگره که بهطور سنتی نگاه سختگیرانهای به مسکو دارد، نقش تعیینکنندهای دارد. ترامپ اگر بخواهد از مسیر سنتی فاصله بگیرد، با بحران مشروعیت داخلی مواجه میشود. همین امر سبب شده بسیاری از تصمیمهای او در قبال کرملین رنگ و بوی تناقض به خود بگیرد.
بخش ششم: فضای داخلی روسیه و مشروعیت پوتین
درک تصمیمهای ترامپ بدون توجه به وضعیت داخلی روسیه ناقص خواهد بود. پوتین از طریق پیروزیهای خارجی توانسته است مشروعیت خود را در داخل تثبیت کند. این موفقیتها در روایت رسمی مسکو بهعنوان «بازگشت قدرت روسیه به جایگاه جهانی» عرضه میشود. همین امر دست ترامپ را در فشار بر مسکو میبندد؛ چرا که هر نوع عقبنشینی پوتین میتواند به منزله شکست داخلی تلقی شود.
بخش هفتم: سناریوهای پیشرو برای ترامپ
1. مماشات و همکاری محدود: ترامپ میتواند مسیر نزدیکی کنترلشده به مسکو را در پیش گیرد و در برخی حوزهها مانند مبارزه با تروریسم یا کنترل تسلیحات همکاری کند.
2. بازگشت به سیاست فشار: اعمال تحریمهای بیشتر و تقویت حضور نظامی در اروپا گزینهای دیگر است، هرچند پرهزینه و پرمخاطره.
3. راهحل ترکیبی: واقعبینانهترین گزینه برای ترامپ شاید ترکیب همکاری در حوزههای مشخص و حفظ فشار در سایر عرصهها باشد.
نتیجهگیری
پیروزیهای پوتین، آمریکا و شخص ترامپ را در برابر دوراهیهای دشواری قرار داده است. تصمیمهای کاخ سفید نهتنها بر آینده روابط واشنگتن و مسکو بلکه بر ساختار قدرت جهانی تأثیرگذار خواهد بود. در جهانی که بهسرعت در حال تغییر است، هر خطای محاسباتی میتواند پیامدهایی فراتر از روابط دوجانبه داشته باشد. اکنون نگاهها به واشنگتن دوخته شده است تا مشخص شود ترامپ چگونه میخواهد از این آزمون تاریخی عبور کند
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.