به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، اظهارات اخیر مقامهای کاخ سفید درباره اقدام دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش مبنی بر اعمال «نوعی تحریم علیه هند» با هدف تحت فشار قرار دادن این کشور برای ایفای نقش در حلوفصل جنگ اوکراین، ابعاد تازهای از سبک سیاست خارجی او را آشکار میکند. هرچند ترامپ همواره خود را مخالف جنگهای بیپایان معرفی کرده و بارها وعده داده است که میتواند بحرانها را سریع و ارزان تمام کند، اما استفاده از ابزار تحریم علیه کشوری مانند هند ـ که یکی از نزدیکترین شرکای اقتصادی و امنیتی ایالات متحده به شمار میرود ـ نشان میدهد او به معنای واقعی کلمه سیاست خارجی را در چارچوب «معامله» میدید و نه «ائتلافهای پایدار».
هند از آغاز جنگ اوکراین موقعیت ویژهای داشته است. دهلینو ضمن محکوم نکردن علنی روسیه، روابط اقتصادی و دفاعی خود را با مسکو ادامه داده و در عین حال همکاری راهبردی با آمریکا و اروپا را نیز حفظ کرده است. این سیاست موازنهگرایانه باعث شده هند به یکی از معدود کشورهایی تبدیل شود که هم با روسیه و هم با غرب روابط نزدیک دارد. از منظر ترامپ، این رویکرد نوعی «فرصت چانهزنی» به شمار میرفت. او تصور میکرد که اگر بتواند هند را تحت فشار بگذارد و وادار به تغییر موضع کند، روسیه در انزوا قرار خواهد گرفت و مجبور به تجدیدنظر در ادامه جنگ خواهد شد.
اما مسئله اساسی اینجاست که چنین نگاهی از واقعیتهای ژئوپلیتیک غافل است. روابط هند و روسیه ریشهای چند دههای دارد که تنها به حوزه انرژی محدود نمیشود. مسکو یکی از تأمینکنندگان اصلی تسلیحات برای دهلینو بوده و همکاریهای دو کشور در زمینههای هستهای، فضایی و دفاعی بسیار گسترده است. از سوی دیگر، هند بهعنوان یک قدرت نوظهور جهانی نمیخواهد بهسادگی در صفبندیهای قدرتهای بزرگ گرفتار شود. برای همین، فشار تحریمی حتی اگر از سوی آمریکا باشد، بعید است بتواند موضع بنیادین دهلینو را تغییر دهد.
در واقع آنچه کاخ سفید از آن بهعنوان «تحریم» یاد کرده، بهاحتمال زیاد مجموعهای از محدودیتهای اقتصادی و تجاری بود که دولت ترامپ علیه برخی کالاهای صادراتی هند اعمال کرد. این اقدامات در ظاهر توجیه اقتصادی داشتند، اما اکنون آشکار میشود که بخشی از اهداف پشت پرده آنها فشار ژئوپلیتیک نیز بوده است. چنین رویکردی بازتابی از سبک شخصی ترامپ بود: استفاده از ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد اهداف سیاسی، حتی اگر این کار به قیمت تضعیف روابط با متحدان سنتی تمام شود.
این مسئله نشان میدهد که چرا نگاه ترامپ به پایان دادن جنگ اوکراین با تردیدهای فراوانی روبهرو است. او بارها گفته که در صورت بازگشت به کاخ سفید میتواند ظرف 24 ساعت بحران را حل کند، اما روشهای پیشنهادیاش ـ مانند تهدید متحدان یا استفاده از تحریمهای ناگهانی ـ نشان میدهد که این وعدهها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا راهکار عملی. استفاده از فشار علیه هند نه تنها ممکن بود موفق نشود، بلکه حتی میتوانست روابط واشنگتن و دهلینو را که برای مهار نفوذ چین حیاتی است، به خطر بیندازد.
از زاویهای دیگر، افشای این موضوع بار دیگر شکاف میان دولت بایدن و ترامپ در نحوه مواجهه با جنگ اوکراین را پررنگ میکند. بایدن تلاش کرده ائتلافی گسترده از کشورهای غربی و متحدان آسیایی برای حمایت از کییف ایجاد کند و تأکید کرده که فشار بر روسیه باید از طریق انسجام جمعی اعمال شود. در مقابل، ترامپ بهجای کار جمعی، ترجیح میدهد با تهدید و معاملههای دوجانبه سریع نتیجه بگیرد. این تفاوت رویکرد نه تنها بر آینده جنگ اوکراین، بلکه بر جایگاه جهانی آمریکا نیز تأثیرگذار است.
مسئله هند در این میان اهمیت ویژهای دارد. در شرایطی که واشنگتن هند را شریک اصلی خود در «استراتژی هند-اقیانوس آرام» برای مقابله با چین میداند، اعمال تحریم علیه این کشور میتوانست کل این استراتژی را تضعیف کند. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان معتقدند که تصمیم ترامپ در آن زمان میتوانست پیامدهای بلندمدتی برای منافع ملی آمریکا داشته باشد. اما ترامپ که همواره نگاه کوتاهمدت و معاملاتی به سیاست خارجی داشته، ظاهراً این موضوع را در اولویت قرار نداده است.
در سطح داخلی آمریکا نیز این افشاگری میتواند پیامدهای سیاسی داشته باشد. دموکراتها با استناد به چنین تصمیماتی میکوشند ترامپ را فردی غیرقابل پیشبینی و خطرناک معرفی کنند که ممکن است در صورت بازگشت به قدرت، روابط حیاتی آمریکا را بهخاطر معاملات لحظهای به خطر بیندازد. در مقابل، حامیان ترامپ این رویکرد را نشانهای از «عملگرایی» و «شجاعت» او میدانند؛ اینکه برخلاف سیاستمداران سنتی، حاضر است از هر ابزاری برای رسیدن به نتیجه استفاده کند.
این دوگانگی نشاندهنده همان چیزی است که ترامپ را به چهرهای مناقشهبرانگیز تبدیل کرده: برای بخشی از جامعه آمریکا او «مردی است که قواعد بازی را میشکند» و برای بخشی دیگر «تهدیدی است برای نظم جهانی». تحریم علیه هند در چارچوب تلاش برای پایان جنگ اوکراین، نمونهای عینی از همین دوگانگی است.
در نهایت، باید گفت که حتی اگر تحریمهای ترامپ علیه هند در کوتاهمدت اثری گذاشته باشد، بعید است توانسته باشد مسیر جنگ اوکراین را تغییر دهد. روسیه همچنان به صادرات انرژی به هند ادامه داده و دهلینو نیز روابط خود را با هر دو طرف حفظ کرده است. این نشان میدهد که بحران اوکراین پیچیدهتر از آن است که با معاملههای ساده یا فشارهای اقتصادی مقطعی حل شود. پایان این جنگ نیازمند مذاکرات چندجانبه، تغییرات بنیادین در محاسبات امنیتی مسکو و کییف، و تضمینهای گسترده بینالمللی است؛ اموری که با رویکرد معاملهای ترامپ بهسختی سازگارند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.