به گزارش سرویس جامعه ساعد نیوز، گُلسا گلچینی (نقاش و طراح گرافیک ایرانی) صحنههایی مینیاتوری خلق میکند که نه تنها آسیبها و فرسودگیهای شهری را نمیپوشانند، بلکه ماهیت آنها را در قالب نقاشیهایی خلاقانه تغییر میدهند.
دختری از میان خطوط آب باران در حال تاب خوردن است. لاکپشتی، تانکری را قرض گرفته تا آن را لاک خود کند. نوازندهای جوان از دل گچکاری فروریخته موسیقی بیرون میکشد. هر اثر، به درستی با مکان خود هماهنگ شده، کوچک اما پرجزئیات و با دقت تا با محیط اطراف خود تعامل داشته باشد. در این مجموعه، به ده اثر جدید این هنرمند در سراسر میلان نگاهی میاندازیم؛ جایی که اشکالهای شهر به بستر روایتهای او تبدیل میشوند.
زنی از یک پنجره واقعی خم شده و طوری نقاشی شده که انگار دیوار ترکخورده را مانند یک کتاب در دست گرفته است. گچ پوستهپوستهشده مانند صفحهای در حال ورق خوردن به نظر میرسد.
گلچینی با هنر مینیمالیستی خود، دختری را به شکلی واقعگرایانه از دل گچهای ریختهشده نقاشی کرده است. او کمانی در دست دارد و طوری ایستاده که انگار در حال نواختن کنترباس روی دیوار فروریخته است. گلچینی فرسایش شهری به یک اجرای شاعرانه تبدیل کرده است.
پسری چراغقوهای بزرگ را رو به بالا گرفته است. پرتو نور نقاشی نشده، بلکه پرتوی واقعی نور خورشید است که بهطور کامل با جهت تابش نقاشی هماهنگ شده و جلوهای تعاملی ایجاد کرده است.
دختری کوچک با لباس راهراه، بهآرامی به سوی سر یک فیل دست دراز میکند. شکل فیل از دل ترکهای دیوار بیرون آمده و گلچینی با استفاده از بافتهای آسیبدیده، لحظهای احساسی و کودکانه خلق کرده است.
یک لاکپشت سبز از پشت یک مخزن پلاستیکی عمومی سر درآورده است. شکل مخزن از خیابان شبیه لاک او به نظر میرسد و جلوهای سوررئال پدید آورده است.
پسری در حال قدم زدن با سگش دیده میشود. سگ از یک لکه زنگزدگی و سوراخی در دیوار ساخته شده که بهخوبی با بافت سطح ادغام شده است.
حلزونی نقاشیشده نزدیک جدول پیادهرو دیده میشود که انگار دارد میان برگهای خشک واقعی حرکت میکند. لبه خیابان تبدیل به مسیر حرکتش شده است.
دختری روی تابی از رد رطوبت روی دیوار بتنی در حال تاب خوردن است. این لکههای آب نقش طناب تاب را دارند و پاهای نقاشیشدهاش انگار به سوی فضایی نامحدود میروند.
صورت کارتونی شاد و بزرگی از دل بخشی ترکخوردهی دیوار بیرون زده که الهامگرفته از پیکاچوی پوکمون است. چشمهای انیمهای و دهان صورتی آن با ترکها هماهنگ شدهاند، گویی این شخصیت از دل دیوار بیرون آمده است.
سر زرافهای در دل شکاف دیواری پوشیده از پیچک نقاشی شده، طوری که انگار از دل برگها بیرون آمده و به بیرون نگاه میکند. سطح نقاشیشده بهخوبی با فضای واقعی یکی شده است.
در آثار گلسا گلچینی هر ترک تبدیل به بومی میشود، هر لکه زنگ به کاراکتری جدید. این ده اثر به ما یادآوری میکنند زیبایی میتواند از دل فرسایش پدید آید و حتی یک سطح شکسته هم میتواند داستانی کامل را روایت کند. در دستان گلچینی، خودِ شهر با او همکاری میکند و هر دیوار، بخشی از اثر است.