اختصاصی ساعدنیوز در واکنش به مناظره جنجالی درباره شهادت حضرت زهرا: شیعه اهل منطق است، فحاشی چرا؟

  شنبه، 22 آذر 1404 ID  کد خبر 514594
اختصاصی ساعدنیوز در واکنش به مناظره جنجالی درباره شهادت حضرت زهرا: شیعه اهل منطق است، فحاشی چرا؟
ساعدنیوز: مصاحبه اختصاصی ساعدنیوز با جناب آقای محمود ممی زاده، کارشناس مذهبی، در خصوص اهمیت ایام فاطمیه، ریشه‌های تاریخی انکار شهادت حضرت زهرا (س)، و بایدها و نبایدهای گفتمانی در مواجهه با شبهات دینی، بعد از مناظره جنجالی کاشانی - اردستانی در خصوص شهادت حضرت زهرا (س) را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری ساعدنیوز، ایام فاطمیه، یادآور شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، دختر گرامی پیامبر اسلام (ص)، از مناسبت‌های محوری و تعیین‌کننده در هویت و تاریخ شیعه محسوب می‌شود. در سال‌های اخیر، همگام با تأکید مستمر مراجع عظام و بزرگان دینی بر اهمیت این ایام، گفتمان‌هایی نیز در فضای عمومی مطرح شده‌اند که تلاش دارند اصل شهادت یا جزئیات وقایع مرتبط با آن را به چالش بکشند. این موضوع، ضرورت تبیین ریشه‌های اهمیت فاطمیه و همچنین مرزبندی‌های گفتمانی در مناظرات دینی را بیش از پیش نمایان می‌سازد. در همین راستا با آقای محمود ممی زاده کارشناس امور دینی و مذهبی به گفتگو نشستیم. ممی زاده در این گفتگو تأکید می‌کند که اقدامات حضرت زهرا (س) در این ایام، ریل‌گذاری خط راستین اسلام ناب و معرفی امام جامعه بوده است، امری که بزرگان و مراجع عظام شیعه همواره به آن اهتمام ورزیده‌اند. ایشان تلاش‌ها برای انکار شهادت حضرت زهرا (س) را در راستای اهداف سیاسی و دنیوی دانسته و تأکید می‌کنند که شواهد تاریخی و روایی متعدد، این شهادت را جزو مسلمات می‌داند و انکار آن راهی ندارد. ایشان در بخش پایانی، با تأکید بر منطق قرآن و اهل بیت (ع)، هرگونه استفاده از الفاظ نامناسب و توهین‌آمیز علیه کسانی که در مسائل دینی تشکیک می‌کنند، حتی در مورد منکران شهادت، را رد کرده و آن را خلاف سیره معصومین (ع) دانستند؛ و نهایتاً مخاطبان را برای رسیدن به حق و حقیقت در این مباحث، به مراجعه به منابع علمی و تألیفی مانند «الغدیر» و «المراجعات» توصیه نمودند.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

فاطمیه هویت شیعه است ...

ساعدنیوز: در مورد اهمیت فاطمیه برای شیعیان نظر خود را بفرمایید. به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر روحانیت شیعه اهمیت ویژه‌ای برای فاطمیه قائل شده است؛ تا جایی که رهبر انقلاب هر سال در فاطمیه مراسم روضه برپا می‌کنند یا آیت‌الله وحید خراسانی بنا بر برخی نقل‌ها پا‌برهنه در دستهٔ عزاداری فاطمیه شرکت می‌کنند. چرا فاطمیه تا این حد مهم است؟

ممی زاده، کارشناس مذهبی: در مورد اهمیت فاطمیه باید این مطلب را عرض کنم که. یعنی اگر در بین مناسبت‌هایی که ما داریم، یک مناسبت رو به‌عنوان شناسنامه و هویت شیعیان اهل بیت بخواهیم بشناسیم، فاطمیه این جریان رو در واقع عهده‌دار خواهد بود. و هویت شیعه با آن معنی می‌شود چون در فاطمیه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها اقداماتی را انجام دادند که شیعه را از غیر او جدا کنند و آن خط راستین اسلام ناب را که پیامبر در طول 23 سال به مردم رسانده بودند، ریل‌گذاری کنند تا روز قیامت. و به هر نحو که می‌توانستند امام جامعه را معرفی کردند.

بزرگان ما از جمله رهبری و مراجع هم سال‌های سال هست، نه اینکه برای چند دهه اخیر، چند سال اخیر باشد، از سال‌ها قبل به مراسم فاطمیه اهمیت می‌دادند. سال‌ها در محضر رهبری این برنامه‌ها همه‌ساله اجرا می‌شد و خیلی از بزرگان و مراجع ما مثل مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی، مرحوم آیت‌الله شیخ جواد تبریزی، مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی، در زمان خودمان آیت‌الله وحید خراسانی و خیلی از بزرگان مقید بودند که در این روز گاهی با پای برهنه، با آن سن‌ و سال بالا می‌آمدند و شرکت می‌کردند تا این خط گم نشود و ما مشخص کنیم که غدیری هستیم و سقیفه‌ای نیستیم. بالاخره این دو تا جریان مهم در تاریخ اسلام سرنوشت‌ساز هستند و خط حق و باطل را روشن می‌کنند.

از این جهت بوده که همیشه در اهمیت فوق‌العاده‌ای بوده و به‌هیچ‌وجه نباید اجازه دهیم که فروکش کند و در واقع از ارزش و اهمیت فاطمیه کم کنیم. همه ما وظیفه داریم برای اینکه آن خط راستین و در واقع معیار اصلی حق و باطل شناخته بشود و مردم، مسلمان‌ها، کسانی که دنبال حق و حقیقت هستند، راه واقعی را پیدا کنند، این را حتماً مطرح کنیم و به هر شکلی که می‌توانیم با عزاداری کردن، با دسته راه‌انداختن، با مراسم‌هایی که در سوگ حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌گیریم، این را زنده نگه داریم تا به همه جهانیان و آیندگان برسد.

شهادت حضرت زهرا (س) از مسلمات تاریخ است و انکار شدنی نیست

ساعدنیوز: چرا در حال حاضر تلاش می‌شود اصل شهادت حضرت فاطمه انکار شود؟

ممی زاده، کارشناس مذهبی:انکار شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز در همین راستا قرار دارد؛ چرا که امروزه اهمیت این برنامه و مناسبت برای همگان، اعم از دوستان و دشمنان، شناخته شده است و برخی دوست ندارند این بحث‌ها مطرح شود، به این بهانه که اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنی ایجاد می‌گردد، یا با عناوین سیاسی و یا اینکه در گذشته تقویم وفات بوده و شما آن را به شهادت تبدیل کرده‌اید. و خلاصه به هر بهانه و مطلبی دست‌آویز می‌شوند تا اصل این قضیه را انکار کنند.

ما باید بدانیم که هیچ راهی برای انکار این حقیقت وجود ندارد. گزاره‌های تاریخی، اسناد و مدارک فراوان، کتاب‌های تحقیقی که در این باره نوشته شده، سیره و سنت امامان ما و بزرگان ما، همه این‌ها وقتی کنار هم قرار می‌گیرد، راه هرگونه شک و شبهه را مسدود می‌سازد که این قضیه جزو مسلمات تاریخ است و انکار آن یا اغراض سیاسی دارد، یا اغراض دنیوی دارد، یا منافع و اموری که یک عده می‌خواستند، در واقع به خطر می‌افتد و نمی‌خواهند این مباحث بال و پر بگیرد. اما ما تابع حق هستیم، همان‌طور که قرآن، کتاب آسمانی ما و کلام پیامبر و امامان به ما فهمانده‌اند، ما باید حق را بشناسیم، حق را بپذیریم، و حق را نیز به دیگران بشناسانیم. در این باره هیچ گونه کوتاهی کردن جایز نیست.

انکار شهادت حضرت زهرا (س) خللی به اصل تشیع او وارد نمی‌سازد اما برای انکار شهادت حضرت زهرا با چه ابزار و ملاک و معیاری این سخن را می‌گویید؟

ساعدنیوز: روحانی شیعه مجاز به تشکیک در این امر مهم هست تا جایی که بخواهد برای اثبات عدم وقوع شهادت مناظره بکند؟ اگر مجاز است، پس چرا این همه هجمه به او وارد می‌شود؟ اگر مجاز نیست، چرا؟

ممی زاده، کارشناس مذهبی: در خصوص اینکه آیا روحانی شیعه مجاز به تشکیک و ایجاد شک و شبهه در بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است یا خیر، و اینکه آیا برگزاری مناظره برای این امر جایز است یا نه، باید توجه داشت که ما بر اساس آموزه‌های دینی و آن نگاه عقلانی که در دین ما وجود دارد، آزاداندیش هستیم و می‌توانیم در هر مسئله‌ای، از خداوند گرفته تا ریزترین و درشت‌ترین مباحث و مسائل دینی و علمی، به بحث، گفتگو، رد یا پذیرش بپردازیم.

اینکه اگر فردی به عنوان شیعه، حتی شهادت حضرت زهرا (س) را نیز انکار کند، خللی به اصل تشیع او وارد نمی‌سازد و قابل پذیرش است. زیرا در نهایت در اعتقادات اصلی شیعه، پذیرش توحید، نبوت و امامت وجود دارد. به عنوان مثال، من به دوازده امام اعتقاد دارم، ایشان را معصوم می‌دانم و باور کرده‌ام که آن‌ها امام و حجت الهی هستند. حال اگر شهادت مثلاً برخی از امامان را انکار نمایم، شهادت پیامبر را قبول نداشته باشم، یا شهادت حضرت زهرا (س) را انکار کنم، چه‌بسا این امر به اصل تشیع من لطمه‌ای وارد نسازد.

اما سؤال اینجاست که شما در هر موضوعی، بر اساس پارامترها و عواملی که در آن موضوع وجود دارد، می‌توانید آن را رد یا انکار کنید. به عنوان مثال، یک فیزیکدان نمی‌تواند مسائل الهیاتی را به طور قطعی رد کند و بگوید که من قبول ندارم، یا یک زیست‌شناس بگوید که من مباحث دینی را قبول ندارم. هر کس در حوزه تخصصی خود می‌تواند نسبت به آن علمی که دارد و قواعد و ضوابطی که در آن علم تعریف شده، سخن بگوید.

همچنان که ما معتقدیم علوم تجربی نمی‌توانند جهان غیب را انکار کنند، در نهایت می‌توانند بگویند که ما نه نفی می‌کنیم و نه تأیید، زیرا آن‌ها ابزار لازم برای شناخت و معرفت به عالم غیب را ندارند. در اینجا نیز وضعیت مشابه است. اگر یک شیعه‌ای بیاید و بگوید: «خب آقا من در عین اینکه دوازده امام را قبول دارم، شهادت حضرت زهرا را قبول ندارم»، ما می‌گوییم بسیار خوب، شما برای انکار شهادت حضرت زهرا با چه ابزار و ملاک و معیاری این سخن را می‌گویید؟ در اینجا ما هستیم و تاریخ، گزارش‌های تاریخی، گزارش‌های روایی و با این ملاک ما می‌توانیم رد یا تأیید کنیم. خب، گزارش‌های تاریخی فراوان، منابع و اسناد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت زهرا به شهادت رسیده‌اند و با مرگ طبیعی از دنیا نرفته‌اند. چگونه می‌خواهیم به این موارد پاسخ دهیم؟ بله، اگر بتوانیم همه این‌ها را رد کنیم و بگوییم که این‌ها چیزی را ثابت نمی‌کنند، آن وقت می‌توانیم در عین اینکه شیعه دوازده امامی هستیم، شهادت حضرت زهرا را نیز انکار نماییم. اما وقتی به حد تواتر رسیده و هیچ گونه قابل انکار نیست، چگونه می‌توانیم آن را نپذیریم و بگوییم که چنین چیزی اتفاق نیفتاده است؟ نمی‌توان با یک سری کلیات، مسئله‌ای را که یک مسئله تاریخی است و جزئیاتی دارد که در گزارش‌های فراوانی به ما رسیده، منکر شد.

رهبر معظم انقلاب در مورد برخی از کودکان متولد شده از راوابط نامشروع در اروپا و آمریکا تعبیر «کودکان پدرنشناس» را به کار می‌برند. یعنی ایشان نیز در آنجا از لفظ حرام‌زاده، زنازاده و مانند این‌ها استفاده نمی‌کنند

ساعدنیوز: برخی مداحان بعد از مناظره در برخی تریبون‌ها الفاظ ناشایستی در مورد آقای اردستانی به کار بردند. به عقیدهٔ برخی این الفاظ زشت، خدشه به منطق و متانت آقای کاشانی در مناظره وارد کرد. شیعه و محبّ علی مجاز است چنین الفاظی حتی در مورد نفی‌کنندهٔ شهادت حضرت زهرا به کار ببرد؟ نظر شما چیست؟

ممی زاده، کارشناس مذهبی: منطق ما منطق قرآن و منطق اهل بیت (علیهم السلام) است. وقتی امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین، خطاب به برخی از یاران خود که به معاویه و افراد وی ناسزا می‌گفتند، فرمودند که: «به این‌ها ناسزا نگویید، فحش ندهید و حرف زشت به کار نبرید»، [با وجود آنکه] معاویه یکی از دشمنان سرسخت اهل بیت بود، امام این‌گونه با یاران خویش برخورد می‌نمایند.

یا در قرآن می‌فرماید که به بت‌های این‌ها ناسزا نگویید، این‌ها هم به خدای شما ناسزا می‌گویند. ناسزا گفتن و توهین کردن و فحش دادن و به کار بردن الفاظ نامناسب در مورد افراد، با هر توجیه و عنوانی که باشد، در آموزه‌های دینی ما مردود شمرده شده است و در سیره معصومین (ع) نیز به همین نحو بود که این کار را انجام نمی‌دادند. بنابراین، این امر به هیچ وجه قابل تأیید نیست.

جالب این است که رهبر معظم انقلاب در مورد برخی از کودکانی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی به دنیا می‌آیند و قطعاً نیز از طریق رابطه نامشروع بوده‌اند، تعبیر «کودکان پدرنشناس» را به کار می‌برند. یعنی ایشان نیز در آنجا از لفظ حرام‌زاده، زنازاده و مانند این‌ها استفاده نمی‌کنند؛ با وجود آنکه عرض شد در آنجا محرز است که این اتفاق رخ داده است. حال، ما چگونه بیاییم در مورد شخصی که هیچ‌گونه دلیل و مدرکی در خصوص چگونگی به دنیا آمدن وی نداریم، این حرف را بزنیم.

به هر حال، اصل بر حلال‌زادگی بودن افراد است و اینکه صرفاً فردی بیاید و حقیقتی را انکار کند، ولو آن حقیقت برای ما بسیار هم مهم باشد، نمی‌توانیم از چنین الفاظ و عباراتی استفاده نماییم و مسلماً این کار غلط است.

در مورد تأثیر نیز، بله، بالاخره تأثیر می‌گذارد. وقتی که یک عالم دینی با منطق، با سند، با دلیل و با مدرک، حقیقت شهادت حضرت زهرا (س) را ثابت می‌کند، یک سری ندانم‌کاری‌ها و خلاصه کارهایی که جاهلانه است و چه‌بسا گاهی مغرضانه باشد و جنبه‌های سیاسی نیز داشته باشد، مسلماً لطمه وارد می‌کند و به جای اینکه باعث شود رغبت و علاقه بیشتر شود و افرادی هم که واقعاً دنبال حقیقت ماجرا بودند، با گوش کردن به اصل مناظره به پاسخ خود برسند، شاید این‌گونه توهین‌ها و اهانت‌ها باعث شود که آن‌ها نیز جبهه بگیرند و موضع اتخاذ کنند و بگویند که ما به خاطر لجاجت با این افراد هم که شده، اصلاً قبول نداریم و سخن آقای [اردستانی] را می‌پذیریم.

لذا در اینجا هم منطق دین، هم منطق عقل و هم از هر لحاظ که بخواهیم این امر را در نظر بگیریم، حکم می‌کند که از طریق دلیل و استدلال و مدرک و برهان سخن بگوییم و در واقع قائل باشیم به اینکه حضرت به شهادت رسیده‌اند.

این امر در آموزه‌های دینی ما نیز وجود دارد. خود پیامبر اکرم (ص)، به افرادی که برای تحقیق در مورد آموزه‌های دینی و اصل دین می‌آمدند، می‌فرمودند: «دو ماه به ما فرصت بده». حضرت می‌فرمودند: «من به شما چهار ماه فرصت می‌دهم.»

یا خود قرآن در سوره مبارکه یوسف می‌فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ » [سوره یوسف، آیه 108] به مردم بگو: «این راه من است. من شما را به سوی خدا می‌خوانم.» یعنی کار پیامبران دعوت مردم به سوی خداوند بوده است. «عَلَىٰ بَصِیرَهٍ»، من بر اساس بصیرت، آگاهی، شناخت و معرفت به سوی خدا می‌خوانم، نه اینکه چشم‌بسته قبول کنید.

در هر مورد و هر موضوعی که بخواهید به مباحث دینی ورود کنید، بحث‌هایی مطرح شده و استدلالاتی ارائه گردیده است مبنی بر اینکه چنین حقیقتی وجود داشته و هیچ‌گونه تعصب یا تقلید کورکورانه‌ای در کار نبوده است. همه جا دلیل و منطق و برهان حاکم بوده است. شما به چه دلیلی می‌خواهید بیایید و اصل این را رد کنید و بگویید که چنین چیزی نبوده است؟

ساعدنیوز: و سخن آخر با مخاطبان ساعدنیوز ...

ممی زاده، کارشناس مذهبی: سخن پایانی آنکه، خدا را شکر، محتوای معارف دینی ما بسیار غنی است و در هر بحث و موضوعی ورود کنیم، عبارات علمی فراوانی در آن رابطه می‌توانیم بیابیم.

بنده پیشنهاد می‌کنم همه عزیزانی که به دنبال شناخت واقعیت هستند و می‌خواهند این مباحث و مصادیق را موشکافی کنند و به دقت با آن‌ها آشنا شوند، به آثار و کتاب‌هایی که در دوران ما نیز موجود است، مراجعه کرده و از آن‌ها بهره ببرند.

مانند کتاب «الغدیر» مرحوم علامه امینی که به صورت مفصل به این مباحث پرداخته و گزارش‌های فراوانی را بر اساس منابع اهل سنت در رابطه با امیرالمؤمنین (ع)، جریان غدیر و غیره ذکر کرده است.

کتاب «المراجعات» که مرحوم سید شرف‌الدین عاملی، عالم بزرگ شیعه، در طی نامه‌نگاری با یکی از علمای الازهر، مطالبی بین آن‌ها رد و بدل شده است. ایشان دلیل می‌آوردند، عالم مصری رد می‌کردند، دوباره ایشان دلیل می‌آوردند و این نامه‌ها بین این دو بزرگوار رد و بدل می‌شد.

کتاب «شب‌های پیشاور» که جلساتی است که مرحوم سلطان الواعظین شیرازی با برخی از علمای اهل سنت در چند شب برگزار کرده و در آنجا نیز دلایل و استدلالات خوبی را ایشان ذکر می‌نمایند.

کتاب «مأساه الزهراء» را که مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی نوشت و تحت عنوان «رنج‌های حضرت زهرا» در کشور ما نیز چاپ شده است، خب، یکی از علمای دیگر در لبنان به نام سید محمدحسین فضل‌الله، ایشان هم مثلاً مواردی را انکار کرده بود یا برخی از موارد این چنینی را مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی با نگارش این کتاب ثابت می‌کند که وجود داشته است.

یا کتاب «الهجوم علی بیت الوحی» را که مرحوم عبدالزهرا مهدی نوشته و ایشان نیز در آنجا با اسناد و مدارک ثابت می‌کند که هجوم به در خانه حضرت زهرا (س) صورت گرفته و آن جسارت‌ها و بی‌حرمتی‌ها انجام شده است.

همچنین برخی از آثار آقای علی لباف که به صورت مفصل در چندین کتاب مختلف به بررسی اسناد و مدارکی که در مورد جسارت‌ها و اهانت‌هایی که به حضرت زهرا (س) شده و در نهایت شهادت آن بزرگوار وجود دارد، پرداخته است.

ما اگر بخواهیم دنبال حق باشیم و دلیل و سند و مدرک برای ما مهم باشد، می‌توانیم از این آثاری که نام بردم و آثار فراوان دیگری که هست، بهره ببریم تا ان‌شاءالله به حق و حقیقت رهنمون باشیم.

تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها)

به امید گوشه چشمی


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر